10-14-2013, 11:51 AM
Russell نوشته: آری حب شما میتوانید ادعا کنید شکاف در آمریکا هیچ فرقی با شکاف با شوروی ندارد ولی خب ما هم چنین ادعایی را نمیتوانیم جدی بگیریم چون بیشتر به شوخی میماند.چنانچه خودتان گفتید آزادی بیان، حمله نکردن پلیس مخفی به جلسات زیر زمینی احزاب، زندانیان سیاسی و... نشان میدهد که اینها هر دو شکاف هستند یا چه !!زندانیان سیاسی و پلیس پنهان و اینها هم باز به تنگی و فراخی چارچوب بر میگردند.
و باز هم باقی نوشته ربطی به سخن من ندارد و چه بسا در تایید آن است، اعتراض من و علت وارد شدن من هم در بحث این بود که این واژگان آزادی و ضدیت با تمامیتخواهی و فاشیسم و تمام این واژگان بیمعنی و "بد بد" را به ما واگذارید و آنها را برای اهداف خود بازتعریف نکنید.از دیکتاتوری خوب کمونیستی دفاع کنید ولی نگویید کمونیسم آزادی واقعی است، همان بهره کشی را مبنا بگیرید و از معنای آزادی در ذهن عوام برای پروپاگاندا استفاده نکنید.
و شما باز هم به بازتعریف واژه مشغولید و حالا قدرت را تبدیل کردهاید به بهره کشی.مشخص است که هر ایدئولوژی گندی تا اجرا نشده و قدرت ندارد کسی با آن کار ندارد، نیاز به چپاندن بهره کشی این وسط نیست، به همین دلیل هم هست که حاظر به پذیرش کوچکتزین اشتباهی در دولتهای کمونیستی نیستید، چرا که آنرا به بهره کشی نمیشود بست، تنها قدرت است که میماند و بد بدی دولت را هم که منکر میشوید و پس همهیِ ایرادات میشود کار اسکتبار جهانی به سرکردگی آمریکا !!
حالا که سخن از اسلام شد، کمی هم توضیح دهید که در زمان محمد همانطور که مسلمین میگویند اسلام دین مساوات بوده و کاروان سرمایه داران قریش را میزدهاند و رابین هود وار بین مسلمین تقسیم میکردهاند و همه در آن سهم داشتهاند،اینها چه بدی داشته؟ کشتن مخالفان هم در راستای نفع همگانی و مقابله با استکبار بوده (فراموش نشود که تمامیتخواهی از واژگان بد بد است و مختص به ماست و نباید از ان استفاده کنید !!). بفرمایید اینرا تحلیل کنید ما و مسلمین را روشن کنید، چه بسا اصلا در این میان ما بیاموزیم که اسلام چه دین خوبی بوده و ما نمیدانستیم !!
روشن است که آمریکا (یا آلمان)، از انجاییکه داراترین کشور سرمایه داری است،
دست گشاده تری دارد و کمونیستها را مانند شیلی یا اندونزی سر به نیست نمیکند
و تنها زیر فشار کار و زندگی میگذارد. مانند چارلی چاپلین که از امریکای مککارتیسم دررفت.
هرگاه بهره کشان ببینند که دادخواهان دارند دست بالا را میگیرند، ان روی فاشیستی
و کودتاگر و ... را نشان میدهند.
زندانی سیاسی هم به خودی خود آدم ستمدیده ای نیست. بستگی به این دارد که
برای چه ایده ای پیش رفته. اگر برای سرمایه داری، گروه و باهماد درست کند، در کشور
کمونیستی میرود به زندان و میشود "زندانی سیاسی"!!.
شما که نمیتوانید بگویید که برای هرکاری و هر آماجی بگذرایم باهماد درست شود،
باهماد بچه بازها، باهماد دزد ها، ...پس بپذیرید که یک چارچوبی هست!
گفت و ستیز ما هم بر سر این چارچوب است. شما و سرمایه داران میگویید بهره کشی
رواست و "مال حلال" من و کمونیست ها میگوییم دزدی است و ناروا!
آزادی هم پس در یک چارچوب رواست، همچنان که شما نمیتوانید بگویید که من
میخواهم به بهمان زن دست درازی کنم ولی نمیگدارند! ای وای آزادی ام از دست رفت!
آزادی شما در جایی به پایان میرسد که آزادی دیگری آغاز میشود و این
همان چارچوبی است که گفتیم.
آزادی برای این است که بهترین راه بهروزی را بیابیم، از خرد گروهی سود ببریم
در این راه و نه برای یافتن بهترین راه برای دزدی !
از سوی دیگر من هرگز نگفتم که کوچکترین لغزش و ایرنگی در کشورهای کمونیستی
نبوده، روشن است که بوده( کژفرنود پهلوان پنبه) ولی این بدان چم نیست که
من چیزهایی را که شما "اشتباه" مینامید را نیز چنین بدانم !
---
در باره ی اسلام هم کژفرنود سنجش نابجا را بکار بردید، چرا که در باره ی رابین هود:
خاوند ها کشاورزان را میچاپیدند و رابین هود از انها میگرفت میداد به همان کشاورزان.
ولی قریش هیچ کجا، محمد و یا قبیله های اوس و خزرج را نچاپیده بود که انها بخواهند
از او "پس" بگیرند. به وارونه، هتّا خود محمد از رده ی بازرگانان و از تیره ی قریش بود که
ورشکست شد، چرا که بازگانان قریش دو دسته بودند که یکی با روم و یکی با ایران نزدیکی
و داد و ستد داشت و با پیروزی های (گذرای) ایران (ساسانیان) بر روم، در بازه هایی از تاریخ
که همزمانه ی محمد بود، بازرگانان روم-دوست مانند ابوبکر و خدیجه/محمد و .. ورشکست
شدند و همواره ارزوی پیروزی روم را در سر داشتند (غلبة الروم). پس این هماوردی دو دسته
بهره کش بودند که یکی برای گردآوری نیرو دست بدامان شعار/دین شد و به دزدی و راهزنی
"راستین" پرداخت. پس بهتر است بجای کلان گویی، هر یک رهگذر را از روی تاریخ به باریکی
و ریز بینی نگاه کنیم و از روی همانندی های بیرونی و نمایی، زودداوری ننماییم!
•
پارسیگر
خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد