10-08-2013, 10:00 PM
Reactor نوشته: من هم سگ دارم هم گربه. بیشتر وقت ها هم در حیاط یا بازی میکنند یا *ون هم میگذارند. بعضی شب ها هم که با ماشین بیرون میرم گهگاهی این ها رو سوار ماشین میکنم شیشه رو میدم پایین هم یک بادی به کله شون بخوره هم یک دوری بزنند. بغیر از تعداد انگشت شمار سگم رو به پارک نزدیک خونه بردم.
تا الان هم نمرده. خوردن و خوابیدن رو به جفتک زدن ترجیح میده.
این جواب تجربی حرف شما بود.
سوال منطقی که من از شما دارم اینه که روزی 2 کیلومتر! دویدن یک سگ چطور به فرگشت این حیوان برمیگرده؟
اگر از دید فرگشتیک دربارهیِ کار سخن بگوییم, هرگز به مُدلی که امروزه از کار داریم نمیرسیم.
در گذشته و برای بیشتر زمان فرگشت آدمی کار میکرده, گاهی سخت هم کار میکرده (شکارچی-گردآورنده), ولی کار وی (مرد):
١. بی برنامه بوده: ساعت بیدار شدن, ساعت کار کردن, ساعت آسودن, ساعت ناهار خوردن و ... ویژه نداشته.
٢. نایکنواخت بوده: تنها یک گونه شکار نمیشده, گاه نمونهوار در کمبود برخی جانوران به شکار دیگر گونهها روی میآوردهاند.
٣. سراپا فیزیکی بوده: کوچکترین پشت میز نشستن, مستند کردن پروندهها, نامهنگاری و هچمو چیزی دربر نداشته!
٤. ...
٢. نایکنواخت بوده: تنها یک گونه شکار نمیشده, گاه نمونهوار در کمبود برخی جانوران به شکار دیگر گونهها روی میآوردهاند.
٣. سراپا فیزیکی بوده: کوچکترین پشت میز نشستن, مستند کردن پروندهها, نامهنگاری و هچمو چیزی دربر نداشته!
٤. ...
هیچکدام اینها همان ٥ روز (یا ٦ روز) در هفته ٨ ساعت کار روزانهیِ نابخردانه نمیشوند!
بایستگیهای تکنولوژیک (هر کس سر ساعت کار نکند کارها خوب پیش نمیروند) و نیازهای سرمایهداران (نیاز به
فرآورش هر چه بیشتر و بیشتر) ولی اینجور نگرهپردازی نموده که نه, کار خوبه و الگوی درست کار هم همینیه که ما میگوییم! ((:
پارسیگر
.Unexpected places give you unexpected returns