10-05-2013, 09:15 PM
Mehrbod نوشته: درست است, ولی کمی بیهوده[1] میزند. چون از دیدگاه من گفتم, میتوان دستگاهی را پنداشت که با پیوست مغز به آن پیوسته به آدم سُهش[2] خوشی بدهد, ولی سود ِ آن چیست؟از دیدگاه شما(فرا زیست) آری؛ ولی از دیدگاه من بیهوده نیست. سود آن دستگاه یا فلسفه، همان لذتیست که به ما می دهند.
میشود این دستگاه را اکنون با فلسفه, کتاب خواندن, ... جایگزین کرد.
به باور من؛ با پدیدار شدن خود آگاهی،خرد و اراده در طی فرگشت؛ و قدرت یافتن آنها در تمدن، اکنون زمان آن رسیده که ما از بردگی فرگشت و فرا زیست ژن، رهایی یابیم.
Mehrbod نوشته: ارزش راستین گفتیم فرازیست[3] است. مرگ هم باارزش است, چون جا برای آیندگان و ژنهایِ سازوارتر باز میکند. ولی اگر خود ما شایستگی و توانایی دستکاری ژن هایمان را بیابیم, پس مرگ دیگر نه تنها ارزش نیست, که پادارزش هم میشود: زیرا ما میتوانیم بجای فرگشت[4] کورکورانه, با خرد دوراندیشانه ژنهایمان را دستکاری و سازوار[5] سازیم.در درک بی معنا بودن سخنتان (ارزش یعنی فرازیست)، لازم است از دید یک انسان اندیشمند در برابر طبیعت، به جستار بنگرید. نه از جنبه فرگشتیک.
اگر از شما بپرسم؛ تجربه ۴۰ سال زندگی خوش و سرشار از لذت بهتر است؛ یا ۱۰۰ سال زندگی رنج آور و مشقت بار؛ خردتان کدام را برمی گزیند؟!
اگر پاسخت گزینه دوم است؛ در تبیین آن، لطفا بدون تکرار مطالب قبلی و احیانا بی ربط؛ توصیف روشن و کامل تری را بیان بفرما.
همین بود زندگی؟! پس تحقیر بیشتر، شکست بیشتر، رنج بیشتر...