10-05-2013, 12:56 PM
اگر این بحث، در صندلی داغ دارد اختلال ایجاد می کند بگویید تا ادامه ندهم.
جایی جمله ای خواندم که با تاریکی نمی توان بر تاریکی پیروز شد. با روشنایی می توان اینکار را کرد. نمی خواهم ایده آل گرایانه به مسائل نگاه کنم. قبول دارم که بعضی وقتها باید کوتاه آمد و انعطاف پذیر بود ولی همین مثال کارآموزی را در نظر بگیرید. من باید از طرف انتقام جویی کنم تا رها شوم ؟ و این کار چه سودی غیر از افزایش نفرت دارد؟ می گویند
two wrong things don't make a right. از طرفی باید ببخشم تا رها شوم؟ چطور باید اینکار را بکنم؟ نمی توانم خود را متقاعد کنم که باید انتقام جویی کنم چون آن وقت احساس می کنم در حد طرف مقابلم هستم و کار سطحی انجام دادم. هر جاهلی اولین واکنشش این است که انتقام بگیرد. دوست دارم نقش سازنده ای داشته باشم یا دستکم اوضاع جامعه را بدتر نکنم.
از طرفی بخشش هم برایم راحت نیست. خلاصه همچنان دنبال یک راه حل عملی هستم.ببخشید اگر نمی توانم به نتیجه برسم و بحث به درازا کشید.
جایی جمله ای خواندم که با تاریکی نمی توان بر تاریکی پیروز شد. با روشنایی می توان اینکار را کرد. نمی خواهم ایده آل گرایانه به مسائل نگاه کنم. قبول دارم که بعضی وقتها باید کوتاه آمد و انعطاف پذیر بود ولی همین مثال کارآموزی را در نظر بگیرید. من باید از طرف انتقام جویی کنم تا رها شوم ؟ و این کار چه سودی غیر از افزایش نفرت دارد؟ می گویند
two wrong things don't make a right. از طرفی باید ببخشم تا رها شوم؟ چطور باید اینکار را بکنم؟ نمی توانم خود را متقاعد کنم که باید انتقام جویی کنم چون آن وقت احساس می کنم در حد طرف مقابلم هستم و کار سطحی انجام دادم. هر جاهلی اولین واکنشش این است که انتقام بگیرد. دوست دارم نقش سازنده ای داشته باشم یا دستکم اوضاع جامعه را بدتر نکنم.
از طرفی بخشش هم برایم راحت نیست. خلاصه همچنان دنبال یک راه حل عملی هستم.ببخشید اگر نمی توانم به نتیجه برسم و بحث به درازا کشید.