صندلی داغ - مزدك بامداد -
Russell - 09-19-2013
درود به مردک گرامی و به صندلی داغ خوشآمدید. :e303:
این صندلی داغ با توجه به علاقهیِ خاص دوستان و سابقهیِ مزدک گرامی شدیدا متفاوت با دورههایِ قبلی بنظر میرسد و جناب مزدک بنوعی مهمان افتخاری هستند.
روال کار اینگونه است که صندلی داغ ده روزه است، مطابق معمول سوالات استاندارد اول باید پاسخ داده شود ولی پرسیدن سوال توسط کاربران پیش از آن بلامانع است، همچنین مستحب است که شرکت کنندگان، تا پایان پاسخ به سوالات استاندارد صبر کنند !!
1. چه عنصری را در روابط اجتماعی از باقی مهمتر میدانید؟ توضیح بدهید.
2. در این محدودهی این فرتور خود را در کجا(ها) میبینید؟ اندکی روشنگری بکنید.
3. در زندگی روزمره آیا مقید به اصول اخلاقی مشخصی هستید یا نخست به نتیجهبخشی اعمال خود توجه میکنید؟
4. آیا در زندگی شما نقطهی دگرگونی برجستهای وجود داشته؟ لحظهای، رخدادی، شخصی ... که زندگی شما به پس و پیش از آن تقسیم بشود؟ اگر بله، بدون ذکر جزئیات، حالات خود و چگونگی آن تغییرات را توصیف بکنید.
5. با استیصال چه میکنید؟ یعنی اگر تمام آنچه ممکن است را برای حل یک مشکل انجام دادهاید اما همچنان عاجز ماندهاید، برای کنار آمدن با عجز منتج چه طریقی را برمیگزینید؟
6. به باور شما برابری مهمتر است یا آزادی؟
7. موثرترین شخص در زندگی شما که بوده؟ بدون درج اطلاعات شخصی، کمی پیرامون چگونگی اثرگیری خود توضیح بدهید.
8. آیا تا بحال آرزوی مرگ کسی را کردهاید؟ اگر بله، توضیح بدهید.
9. به نظر شما آیا کیفیت زندگی بشر از منظر زمانی درحال صعود بوده یا سقوط؟
10. کدامیک از این دو را دستاورد مهمتری برای بشر تلقی میکنید: هنر، یا دانش؟
11. آیندهی نزدیک جهان و ایران را از منظری سیاسی، اجتماعی و فرهنگی چگونه میبینید؟
12. آیا حاضر هستید برای تحقق آرمانهای خود جانتان را به خطر بیاندازید؟
13. آیا حاضر هستید برای تحقق آرمانهای خود جان دیگران را به خطر بیاندازید؟
14. آیا مذهب و دانش را آشتیپذیر میدانید؟
15. آیا به وجود فضای سیاسی سالم باور دارید یا اساسا برای این عرصه از زندگی اجتماعی اعتباری قائل نیستید؟
16. آیا با نقوش سنتی زن و مرد در جامعه موافق هستید؟
17. کدام ورزش، غذا، سبک موسیقی و ژانر سینمایی را ترجیح میدهید؟
18. نظرتان پیرامون فمینیسم، کمونیسم و لیبرالیسم چیست؟
19. اگر وادار به برگزیدن یکی از ادیان ابراهیمی بشوید کدام را انتخاب میکنید؟
20. اگر بنا بود در جزیرهای دورافتاده تنها بمانید، و حق انتخاب یک آلبوم موسیقی، یک فیلم و یک کتاب را داشتید، کدامها را برمیگزیدید؟
21. بدترین و بهترین ویژگی خود را چه میدانید؟
22. بدترین و بهترین ویژگی نوع بشر را چه میدانید؟
23. اگر میتوانستید سه چیز را در جهان تغییر بدهید، آن سه چیز چه میبودند؟
24. همنشینی با آدمهای مشابه خودتان را ترجیح میدهید یا با اشخاص متفاوت؟
25. دیدگاه شما پیرامون مرگ چیست؟
26. پنج چیز که بدون آنها نمیتوانید زندگی بکنید را نام ببرید.
27. سگدوست هستید یا گربهدوست؟
28. انتظار و امید وجود چه پرسشی(ها) را در این مجموعه داشتید که آنرا نمیبینید، خودتان آن(ها) را مطرح بکنید و پاسخ بدهید.
صندلی داغ - مزدك بامداد -
مزدك بامداد - 09-19-2013
Russell نوشته: چه عنصری را در روابط اجتماعی از باقی مهمتر میدانید؟ توضیح بدهید.
١
١-
پیمان و راستی: پایبندی به پیمان: خوشبختی و فرازیست هر گروهی از هومنان،
و از انجا که ما جانوران گروهی هستیم، به این وابسته است که من به پشتیار و
پشتیبان خود دلگرم و او نیز به پشتبانی من دلگرم باشد. به باورمن، هیچ چیزی بدتر
از پیمان شکنی، ناروئی (خیانت) و ناکسی، که بدترین چهره ی ی دروغ است، نیست.
یکی از فروزه های جوانمردی هم همین پیمانداری میباشد.
در گفتار فردوسی خردپرور هم ارزش پیمان بخوبی روشن است و او جایی را که در ان
پیمان و دوستی از میان رفته باشند، همتراز دوزخ و سرنگونی میبیند:
ز پیمان بگردند وز راستی
گرامی شود کژّی و کاستی
رباید همی این از آن، آن ازین
ز نفرین ندانند باز, آفرین
٢-
آسان گیری و آهسته روی در داوری: از انجا که هومن ایرنگ باز است، و بگفته ی
عیسی ، کسی پیدا نمیشود که بار گناهی بدوشش نباشد، بهتر است ما هم در
ایراختن کسان دیگر شتاب و سختگیری بکار نبندیم. شاید با اینکار گناهکاری هم از
گوشمالی برکنار بماند، ولی بهتر از ان است که بیگناهی در پی سختگیری و
شتابزدگی، دچار گوشمالی ناورا ,که برابر ستم است, بشود.
در این داوری یا در هر گـزیر و راهگزینی دیگر، که در پیوند با کس دیگری باشد،
باید همواره خود را بجای او نهاد و انگاشت:" اگر من در جای او باشم، چه چشمی
از دیگران دارم و اگر من جای او بودم، آیا اینکار را که او کرد، میکردم؟"
(Empathy /Empathie, Einfühlungsvermögen)
این رفتار را شاید بتوان نیمائی ( انصاف fairness) نامید.
راستی کن که راستان رستند
در جهان، راستان فرا دستند
اینها دو رهگذر از مهاد های فرامنشی (اخلاقی) هستند که اگر شما و ما در گسترش
آنها بکوشیم، شاید یکزمان هم بسود خود ما و فرزندان ما باشد، چرا که میدانیم که
کار جهان، "گهی زین به پشت و گهی پشت زین" است و زمانی که ما پشت زین هستیم ،
میتوانیم کاری برای زمانی بکنیم که شاید ما یا خون ما زین به پشت خواهیم و خواهند شد.
برای نمونه به این سبز ها که اکنون تار و مار شده و در حصر! خانگی و اینها هستند نگاه کنید:
آنزمان که میتوانستند مانند منتظری، به سرکوب و نامردمی و شکنجه و کشتار پرخاش کنند
و کسانی را از رنج و مرگ برهانند، خاموشی گزیدند و خوش خوشان شان هم شد ولی
در نیافتند که با این خاموشی در برابر ستم، خود سامانه ی ستمگری را که خودپوی (eigen-dynamisch)
و کور است، نیرو بخشیده اند و این سامانه روزی هم گریبان خودشان را شاید بگیرد که گرفت!
*فروزه = virtue/tugend صفت عالی
پارسیگر
صندلی داغ - مزدك بامداد -
مزدك بامداد - 09-19-2013
Russell نوشته: 2. در این محدودهی این فرتور خود را در کجا(ها) میبینید؟ اندکی روشنگری بکنید.
من فرتوری ندیدم و ناچار به سراغ کسان دیگری که روی سندلی ،
خونگرم شدند رفتم و هوش کردم که پرسش شما از جایگاه و آیین
سیاسی و دینی و .. من است. من مارکسیست و هوادار مارکسیسم
هستم، که در زمینه ی سرایداشتی میشود کمونیسم یا همان هنبازگرایی،
در زمینه ی هنبودین، میشود سوسیالیسم یا همان همبودگرایی،
در زمینه جهان بینی فلسفی میشود ماتریالیسم دیالکتیک یا همان ماده گرایی پویا،
در زمینه ی دینی میشود اومانیسم، یا همان هومنگرایی (به وارون خداگرایان)،
در زمینه ی سیاسی میشود چپگرایی و هواداری روشناندیشی چپ.
به گمان خود از خردگرایی به اینجا رسیده ام و خردگرایی را هم از فردوسی
بزرگ که نامش درخشان باد، مایه گرفته ام. من به وارون بیشتر چپ گرایان
که گمان میکنند باید ارزش های فرهنگی بومی را کنار نهاد، به ارزش های
فرهنگی بومی و ایرانی ( و نه اسلامی) خودمان بسیار بها میدهم ،
نه برای انیکه ایرانی هستند، بساکه ازاینرو که خوب و پرمایه هستند.
ما آیین های زیبایی چون نوروز و مهرگان داشتیم و اکنون اندکی از آن مانده،
ما فروزه های فرامنشانه، مانند پیروی از کردار و پندار و رفتار نیک داشتیم که
با امدن اسلام گـَـندوگوز، از میان رفت و همه ی این چیزهای زندگی را زیباتر
و خواستنی تر میکرده اند. در نیایش داریوش میخوانیم که او شادی را برترین
دهش ایزدی به مردم میداند و این بازتاب اندیشه ی آنزمان ایرانی بوده، نه
مانند اکنون که مردم گریه کرده و توی سر خود میزنند برای یک کاسه شله زرد!
تاریخ کهن ما پر از خوبی ها و هومنی ها و زیبایی هاست،
از دادنامه ی هومنی کوروش بزرگ گرفته تا نخستین کشور کمونیستی جهان
به رهبری مزدک بامداد، که اندیشه های او از بابک خرمدین گرفته تا امروز هم بجا و گیراست.
من زبان پارسی پاک را دوست دارم، نه انیکه چون زبان ماست، بساکه چون
زبانی کارا و زیباست، ولی تنها اگر از بیگانه پاک و بسامان شود و گرنه از این
زبان شلمشوربای کنونی، هزار سال است که هیچ اندیشه ی نوینی برنخاسته
جز آفتابه و کونشوری ! اگر نه باید سراغ زبان انگلیسی یا آلمانی رفت.
•
پارسیگر
صندلی داغ - مزدك بامداد -
مزدك بامداد - 09-19-2013
Russell نوشته: . در زندگی روزمره آیا مقید به اصول اخلاقی مشخصی هستید یا نخست به نتیجهبخشی اعمال خود توجه میکنید؟
ایندو از هم جدا نیستند. برای اینکه کارها و رفتار شما به بر بنشیند،
باید مهاد های
فرامن (اخلاق) را پاس داشت، چرا که اگرچه شاید با
نافرامنشی و پشت هم اندازی و کلک و ترفند و دروغ به سودی برسید
ولی کار شما
دوراندیشانه نیست و با روا سازی و گسترش دروغ و بدی،
گرایند بدتر شدن آینده ی خود و فرزندان و میهن و هومنی را بالاتر برده
و بساکه خود دچار این ترفند و دروغی شوید که براه انداخته اید، چرا که
کسان دیگر هم میبیننند که از دروغ و تبهکاری میتوان به سودی رسید و
آنها نیز ، بویژه اگر کم خرد باشند ( و شمار کودن ها هم کم نیست) از
شما پیروی کرده و دنبال همین کارها میروند و درست مانند افکت توپ برفی،
ناگاه بهمن سهمگینی از تبهکاری براه می افتد که بیگمان دیر یا زود گریبان
شما را هم میگیرد. پس فرمان خرد این است که سود استوار و دیرنده و
پاینده و دادگرانه ی ما در همان پاسداشت مهاد های فرامنشیک نیهفته است
و ایندو هرگز از هم جدا و رها یا به وارون هم نیستند.، اگر نیک بیاندیشیم.
•
پارسیگر
صندلی داغ - مزدك بامداد -
مزدك بامداد - 09-19-2013
Russell نوشته: . آیا در زندگی شما نقطهی دگرگونی برجستهای وجود داشته؟ لحظهای، رخدادی، شخصی ... که زندگی شما به پس و پیش از آن تقسیم بشود؟ اگر بله، بدون ذکر جزئیات، حالات خود و چگونگی آن تغییرات را توصیف بکنید.
آری زمانی داشتم در تاریکی سیهفام شب، سوار بر اسب از مرز میگریختم
که اسب از روی جویباری پرید و مرا هم ناگهان به بالا پرت کرد. کم مانده بود
که زمین بخورم و اسب و گروه گریز را از دست بدهم ولی از بـَـخت و بختآوری،
توانستم در هوا چنگی زده و یال اسب را بگیرم و دوباره استوار بنشینم،
اگر من آنشب فرو
می افتادم، بیگمان بدست نیروهای مرزی افتاده و امروزه
اینگونه باشما نبوده ، بساکه در پهرست دیده بانان حقوق بشر! ،
همسر و همپایه ی کشته شدگان یا زندانیان نام نویسی کرده بودم !
این بار نخستی نبود که از مرزها گریزپایانه ترامیگذشتم*، ولی از بیمناک
ترین بارها بود که سرنوشت من به مویی بسته بود و آنهم موی یابو!!
پس از ان هرروز دیگر زندگی را همچون یک بهره ی افزوده (bonus)
دیدم و میبینم، یا به زبان خودمانی : من از آن زمان, قاچاقی زنده ام !
•
*ترامیگذشتم ( تراگذشتن)taraagozashtan = عبور کردن از عرض چیزی (cross/durchqueren)
پارسیگر
صندلی داغ - مزدك بامداد -
مزدك بامداد - 09-19-2013
Russell نوشته: . با استیصال چه میکنید؟ یعنی اگر تمام آنچه ممکن است را برای حل یک مشکل انجام دادهاید اما همچنان عاجز ماندهاید، برای کنار آمدن با عجز منتج چه طریقی را برمیگزینید؟
داستانی شنیدم که کسی از بی کفشی می نالید تا اینکه یکی را دید که پا ندارد.
من هم به انبوه کسانی می اندیشم که تراز بهروزی مرا ندارند! و همچنین به شبی
که درپیک پیشین ، داستانش را گفتم.
گر بمانیم زنده، بهم بر توان دوخت،
جامه ای کز فراق ، چاک شده
ور بمردیم، عذر ما بپذیر!
ای بسا آرزو که خاک شده
•
[SIZE=3][/SIZE]
پارسیگر
صندلی داغ - مزدك بامداد -
مزدك بامداد - 09-20-2013
Russell نوشته: 6. به باور شما برابری مهمتر است یا آزادی؟
همه ی زندانیان در زندانی بودن باهم برابرند، پس برابری به تنهایی خواستنی نیست،
ولی اگر آزادی باشد، میشود برابری را هم اگر نبود، بدست آورد، چون آزاد هستید که
سخن خود را بگویید، همراهی و یاری کسانی دیگر را که جویای برابری و دیگر ارزشهای
هومنی هستند بدست بیاورید. پس آزادی ، اگر داشته باشید، نبرد شما در راه بهزیستی
را آسان تر میکند. ولی به هرروی ، مهند این است که همواره در کوشش و نبرد برای
دستیابی به این گوهر های هومنی، چه آزادی و چه برابری و چه نیکویی های دیگر
باشیم، چرا که باید از این ها همواره پدافند کرد و یک دَم سستی، به از دست رفتن
اینها میانجامد، چرا که همواره گروهی فزونخواهِ اهریمنخوی
، چشم براه ناهشیاری
شما هستند تا نیکی ها را از شما برُبایند.
•
پارسیگر
صندلی داغ - مزدك بامداد -
google - 09-20-2013
مزدک جان به نظر شما سخت ترین سوال چیست؟
نظرتان در مورد همجنسگرایی چیست؟ خوب و بدش را کمی توضیح دهید
نظرتان در مورد داستان های قرآن و انجیل و تورات چیست؟ واقعی هستند؟
به نظرتان ایران در چه جایگاه علمی در جهان ایستاده؟
آیا تاکنون عاشق محارم خود شده اید؟ یا مثلا نگاه خاص و سکسی بهش داشته باشید؟
به نظر شما زیباترین و کثیف ترین و سخت ترین و راحت ترین شغل دنیا چیست؟
به نظر شما پردرآمد ترین شغل جهان چیست؟ (برای افرادی که سرمایه اندکی دارند)
کدام را بر دیگری برتر میدانید و بیشتر میپسندید؟ لب - پستان زیبا - آلت تناسلی دختران - پشت دختران -
اگر یک دوربین عکاسی داشتی از چه چیزی عکس میگرفتی که بهش افتخار کنی؟
نظرت فلسفی و یا عرفانی ات در مورد سایه چیست؟
شرمنده ام بابت اینکه صبرنکردم جواب بقیه سوالهای راسل رو بدی.. از دیشب تا حالا در اینجا پستی نداشتی. فکر کردم بهتره اینها رو بپرسم تا یادم نرود
صندلی داغ - مزدك بامداد -
مزدك بامداد - 09-20-2013
google نوشته: مزدک جان به نظر شما سخت ترین سوال چیست؟
همین پرسشی که شما میپرسید!
یافتن سخت ترین پرسش، خود سخت ترین پرسش است.
google نوشته: نظرتان در مورد همجنسگرایی چیست؟ خوب و بدش را کمی توضیح دهید
تا زمانی که کسی به دیگری زیان نزده و به او زور نمیگوید، میتواند به هر آیینی باشد.
آن بیماران، به هرروی در پی گزینش طبیعی، بر می افتند، چون فرزندی از خود بجای نمینهند!
google نوشته: نظرتان در مورد داستان های قرآن و انجیل و تورات چیست؟ واقعی هستند؟
برخی داستان ها استوره هستند، در باره ی انها نمیتوان دروغ و راست را بکار برد، مانند توفان نوح (برگرفته از استوره ی گیلگمش)
برخی هم که در باره ی آفرینش و این جور چیزها هستند، کشک اند و کاهن ها بافته اند، مانند آدم و حوا و ..
بسیاری از داستانهای تورات از رویداد های راستین برخاسته اند ولی کاهن ها، آنرا گاه کژتافته اند که به سودشان باشد.
برای نمونه داستان بابل و رهایی آن بدست کوروش در استوانه ی سنگی که یافته شد، استوار گردید.
داستان های قران هم جز انهایی که از تورات و انجیل ناشیانه کپی شده اند، همگی دارای آلودگی دروغ های محمد اند،
مانند اینکه میگوید که جبرئیل آمد و گواه عقد من با زینب ( زن پسر خوانده اش) بود و الله هم خطبه ی عقد را خواند ! ( الله در نوکری شوشول محمد!)
google نوشته: به نظرتان ایران در چه جایگاه علمی در جهان ایستاده؟
0
google نوشته: آیا تاکنون عاشق محارم خود شده اید؟ یا مثلا نگاه خاص و سکسی بهش داشته باشید؟
نه
google نوشته: به نظر شما زیباترین و کثیف ترین و سخت ترین و راحت ترین شغل دنیا چیست؟
زیباترین = هنرمند
کثیف ترین = آخوند ( انگلِ کـُشنده ی تن و روان)
سخت ترین = کاردپزشک ( جراح)، چون مرگ و زندگی در دست او ست
راحت ترین = آن کار و پیشه ای که دوستش داشته باشید، بر شما آسان مینماید و پیشه ای که از آن بیزار باشید، برای شما سخت است.
google نوشته: به نظر شما پردرآمد ترین شغل جهان چیست؟ (برای افرادی که سرمایه اندکی دارند)
اگر شما پاسخ اینرا میدانید، مرا هم آگاه کنید!
google نوشته: کدام را بر دیگری برتر میدانید و بیشتر میپسندید؟ لب - پستان زیبا - آلت تناسلی دختران - پشت دختران -
همه، ولی چهره یا چشم هارا فراموش کردید
google نوشته: اگر یک دوربین عکاسی داشتی از چه چیزی عکس میگرفتی که بهش افتخار کنی؟
[ATTACH=CONFIG]2431[/ATTACH]
چه گوارا، ورجاوند راستین(the true saint)
google نوشته: نظرت فلسفی و یا عرفانی ات در مورد سایه چیست؟
سایه چیست؟
google نوشته: شرمنده ام بابت اینکه صبرنکردم
دشمن تان شرمنده باد!
•
پارسیگر
صندلی داغ - مزدك بامداد -
Anarchy - 09-20-2013
مزدك بامداد نوشته: •
مزدک عزیز طبق قانون صندلی داغ شما باید ابتدا جواب تمام سوالات پست اول رو بدید و بعد از اون جواب سوالات دوستان رو !!