10-03-2013, 04:40 PM
Mehrbod نوشته: اینکه چیز دشواری ندارد, اگر نمونه فداکاری را میاوردی باز اندکی دشواری داشت.[MENTION=14]Mehrbod[/MENTION]
برای یک زندانی, اینکه یک روز بیشتر زنده باشد هم یک شانس و گرایندی[1] آزادی (از این ستون به آن ستون گشایش است) دارد,
چه بسیاری زندانیها که هرگز به نگر نمیامده شانسی برای رهایی داشته باشند و دیرتر رهایی یافتهای.
پس زندانیای که اینجا دست به گزینهیِ خودکشی میزند براه گزینش طبیعی خود به خود ناپدید میشود, کسیکه رنج و
درد را میبرتابد[2] و رهایی میابد, ژن اش را به آیندگان میرساند و رفتار آدم فردا به او نزدیکتر میشود و خوشی و درد
او میشود آنچه این آدم پیشین گزیده یا نگزیده. ما هم آیندهیِ همین گذشتگان هستیم و خوشیِ دردِ (ارزشهای دُومینه) ما در
چیزها وابسته به کنشی است که نیاکان ما در برابر طبیعت گزیدهاند یا نگزیدهاند: ارزش فرازیست[3] —> ارزشهایِ خوشی و درد
ارزشهای خوشی و درد خود از فرازیست میایند و برای همین دومینیی هستند.
مقصود من نمونه ای بود که امید کافی از لحاظ منطقی، برای رهایی آن زندانی وجود ندارد؛ در این حالت فرازیست آن زندانی، چگونه تبیین می گردد؟!
و اگر گرایند اندکی به رهایی او وجود داشته باشد؛ در برابر شکنجه های شدید و رنج های بسیار؛ تنها آرزویش "مرگ" خواهد بود.
اینکه در فرگشت و انتخاب طبیعی نیز چگونه درد و خوشی شکل گرفته اند؛ پیوندی با مردود بودن اساس سیستم فکری من ندارد. شما باید به جای توصیف آن؛ برایم اثبات کنی
که فرا رفتن و تخطی از "فرازیست ژن" امکان پذیر نیست!
در حالی که نمونه هایی همچون خودکشی، کشتن فرزند و عدم زادمان آگاهانه؛ بی انگیزگی بسیاری از آدمیان را نسبت به فرازیست خود و یا فرازیست ژنشان را؛ نمایان می گرداند.
Mehrbod نوشته: شما هنگامیکه وضعیت مردان را میواکاوی, بایستی نگرشی تا جایِ شدنی آیینهسان با فربود[3] داشته باشی. فربود اینه که فرازیست[4] سخناین اساس گفتمان میان من و شما است؛
یکم و پایانی را میزند, خرد و دانش و فلسفه و تکنولوژی و .. همگی از بیخ و بن در خدمت فرازیست هستند, اگر نباشند, خود به خود نابود میشوند.
پس از توجیه نمونه هایی که از فرازیست تخطی نموده اند؛ بدون باز پرداختن به مطالب بی ربط(همچون روند فرگشت) برایم اثبات کن که نگرشم مردود است؛ تا من هم از اساس جهانبینی خود را
دگرگون نمایم.
Mehrbod نوشته: اگر اینجا واکاویِ نادرست بگوید خرد خوبه چون مایهیِ خوشیچه شد که رهایی از بهره کشی زنان را، موجب نابودی مردان پنداشتی؟!
بردن! و چشیدن برترین لذتحـ! از زندگی میشود, پس مردان باید هر چه بیشتر خردگرایی! کنند, در اینجا همین یکی میبسندد[6] که همهیِ مردانیکه میخواهند از بهرهکشی زنان
بیرون بیایند این رویکرد را گزیده و از بیخ و بن نابود شوند! زادمان[7] پسینی[8] که میاید (و هیچکدام از این مردان خردگرا در آن نبودهاند) کسانی هستند که با شرایط بهتر سازواری[9] یافتهاند و هتا
فرایند بهرهکشی را شاید کم کم خوشیآور بیابند. آنگاه چه میکنید؟ به بهرهکشیدههایی که از بهرهکشی اشان خوشی میبرند میگویید بیشتر خردگرایی کنند!؟
با مهندسی ژنتیک می توان عوامل خوشی آور و رنج آور مردان را هم دگرگون کرد؛ و در صورتیکه این کار هم به هر دلیلی انجام نگیرد؛ باز هم ایرادی به نگرش من وارد نیست؛
زیرا تاکید من در خردگرایی به چشیدن لذت بیشتر در بلند مدت است؛ هنگامی که بردگی جنسی مردان؛ لذتی ناچیز برایشان دارد؛ در برابر بی نیازی.
پس در خردگرایی، بردگی و نیاز به زنان؛ مردود و خفت بار است.
همین بود زندگی؟! پس تحقیر بیشتر، شکست بیشتر، رنج بیشتر...