10-02-2013, 01:10 PM
undead_knight نوشته: اوووم چند نکته:همچنان که گفتید و گفتیم، ژنها که به تنهایی باهوش نیستند،
1-اینکه شماری از انسان ها دین رو "خوب" میدونند و شماری دیگه دین رو "بد" میدونند چطور از این دیدگاه توجیه شدنیه؟به این خاطر که مثلا بعضی چیزها نسبتا همگانی هستند، برای نمونه جذاب بودن اندام زیبا ولی بعضی چیزها مثل دین سرشون مناقشات زیادی وجود داره،ژن ها این وسط پس چه غلطی میکنند؟!:))
2-فرگشت چیزهایی رو بوجود میاره که نتیجه هیچ عامل هوشمند بیرونی نیست و تنها هم منجر به بقا میشه و از همه مهمتر اینکه فرد(رسانه ژن) مهمترین چیز در اون هست.
بنابراین اگر ما دستاوردهای فرگشت یا اصلا خودش رو خوب بدونیم برای نمونه جنگ و کشتار دائم اصلا چیز بدی محسوب نمیشه چون اینطور باعث میشه قوی ترین ها باقی بمونند یا مثلا کشتن ده نفر هم جنس چیز خوبیه چون باعث میشه ژن های ما شانس بالاتری برای پراکندگی داشته باشند.(بقای ژن فرد به بقای چند نفر ارجحیت داره)
نکته:یک سری چیزها emergent هست مثلا فرهنگ بر خلاف رنگ چشم که ژنتیکی تعیین میشه.یعنی در اثر تجمع انسان ها و فرگشت یافتن مغز ما دارای فرهنگ هستیم و نازی نیست محتوای فرهنگیمون رو ژن ها نوشته باشند(البته خود این تاکید روی فرهنگ هم نوعی جبرگرایی محیطیه)
آنها هوش را برای جانوری که ساخته اند پدید اورده اند که راه و چاه
را بهتر بشناسد و در فرازیست، بهتر بکوشد، همچنان که برای شهباز،
چشم تیزبین پدید اورده اند که موش را از چند کیلومتری ببیند!
پس مارا ژن ها با روش آزمون و ایرنگ ( try & fail) ، "کورکورانه"
درست کرده اند و برای همین میلیونها سال به درازا کشیده که
میمون سانان، آدم اندیشمند بشوند ولی خب، ما که هنوز به چکاد
اندیشمندی که نرسیده ایم که هیچ، میلیونها آدم بوزینه وار هستند
که میروند زیارت امامزاده بیژن !
پس دین ها و جهان بینی های نادرست دیگر درست مانند بن بست های
ماز(لابیرنت) همین ازمون و ایرنگ هستند که مردم، پس از اینکه سرشان
به سنگ میخورد، از ان دست کشیده و به جهان بینی دیگری روی میاورند،
همچنان که آدمیان پیشتر، دین های طبیعت پرستی، چند خدایی و بت پرستی
و جز انیها داشتند که کم کم بدرد نخور بودن شان روشن شد و مردم به دین های
"مدرن" تر گرویدند. اکنون هم این دینهای سامی و .. کهنه شده و بدرد نخور
بودنشان نخ نما شده و در آستانه ی جایگزینی می باشند. یاد مان باشد که
هزار سال در روند فرگشت دمی بیش نیست.
پس هرکس میتواند با بکار اندازی هوش خود، راهی بهتر ، برای نمونه فرای
دین ها و زدو خورد خونبار انان، برای فرازیست هرچه بهتر و هرچه کم زیان تر
و خوشتر پیدا کند. برای نمونه ، مردم اروپا مانند سوئد، بهتر از مردم بنگالادش
زندگی میکنند. خب میشود رفت و دید و پژوهید که چرا اینجوری است و آیا
چرا ما نباید راه انان را برگزینیم ؟ روشن است که اگر از هوش خود سود نبرید،
مانند همان بوزینه ها به آشغالدانی تاریخ خواهید پیوست!
[ATTACH=CONFIG]2491[/ATTACH]
•
پارسیگر
خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد