09-18-2013, 10:39 PM
سامان نوشته: به شدت مشتاقم این فرنودها را برایم بیان نمایید.ببینیم "ازلی" به کدام چم است؟ ازلی، برابر این است که چیزی پیشینه ی نیستی نداشته باشد،
به زبان دیگر در هر زمانی در گذشته بوده باشد، و یا به باز به زبانی دیگر، هیچ زمانی در گذشته ،
بی این چیز نبوده باشد. اگر کسی بگوید که ماده ازلی نیست، همانا میگوید که زمانی بوده که
هیچ چیز نبوده و آنچه بوده، تنها و یگانه زمان بوده است. ولی انشتین ، که نام اش جاودان
درخشان باد، نشان داد که زمان، به تنهایی و بی ماده و جنبش, چم و هستی نمیتواند
داشته باشد و وابسته ای از جنبش و تُـنداست. او نشان داد که هر چیزی که تندتر است،
گذر زمان کمتری را بخود میبیند و هر چیزی که با تندای نور در اسپاش به پیش میرود،
هیچگونه "گذر" زمان را دچار نمیشود. بر این پایه بود که زمان، آویزه ای از اسپاش شمرده
شده و اکنون بجای اسپاش، در جرگه ی فیزیکدانان، میگویند "اسپاشزمان" (spacetime*)
که نشانگر پیوستگی سرشتین این دو به هم و به ماده/انرژی است.
پس اکنون که میدانیم که زمان خود زاییده ی جنبش و ماده در اسپاش است، نمیتوان
زمانی را انگاشت که جهان و ماده نبوده باشند. از این روست که برخی ایدئولوگ های
خداباور، که باهوشتر بودند، سخن نوینی را پیش آورده و گفتند که خود زمان را نیز خدا
آفریده است ( مانند آنسلم یا توماس دو آکینو، اگر درست یادم مانده باشد) و بدینگونه،
خواستند ازلی بودن ماده را با آفرینش، آشتی دهند ، که خب، اینهم گرفتاری های دیگر
و بدتری را برای خداباوران پیش اورد که جایش اینجا نیست.
[ATTACH=CONFIG]2422[/ATTACH]
پارادوکس دو همزاد: یکی از برادران همزاد با موشکی با تندای نزدیک نور به کیهان میرود
و پس از اینکه در زمین دهه ها و سالها سپری شده، بر میگردد. او که تندرو بوده، جوان مانده
ولی برادرش که "ایستا" بوده، پیر گشته. زمانی که بر آنها "گذشته"، بستگی به جنبش / تندای
انها بوده و چیزی رها از جنبش و ماده نبوده و خوداستوار ( قائم به ذات) نیست!
•
*
Spacetime - Wikipedia, the free encyclopedia
آویزه= appendix
پارسیگر
خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد