09-17-2013, 11:23 AM
از پاسختان سپاسگزارم:e303:
اکنون به دقت، به موشکافی آن می پردازم!
من نیز چنین پاسخ می دهم: فرق است میان واکنش خردمندانه و واکنش ذلیلانه!
زنان می تواستند و می توانند، واکنش خردمندانه به شرایط مردسالاری اجتماعشان بروز دهند(شامل: در بستر فربودگرایی، روی آوردن به فلسفه و دانش، استقلال اجتماعی
و بی نیازی به مردان، مبارزه فرهنگی برای بدست آوردن حقوقشان، یاغی و آزاده زیستن و ...) که در این واکنش پایه های سیستم فکری مردسالاری نیز به لرزه درآمده
و دیری نمی پایید که زنان همتراز و حتی برتر از مردان در خردگرایی پیشتاز می بودند؛ فراموش نفرمایید که خود زنان نقش بسیار کلیدی در اندیشه مردسالاری بازی می کنند؛
از آنجاییکه در همبود، نقش مهندی چون "مادری" را بر عهده دارند.
اما آنچه در واکنش آنها در طول تاریخ تا کنون مشاهده گردیده؛ حل شدن آنها در سیستم مردسالاری؛ و تنها رضایت به خوار ترین و دم دست ترین نیازهایشان بوده است.
پس گویا آگاه نیستید که بیشینه ی دانشگاه های ایران(حتی معتبر)؛ از اعتبار دانشیک لازم؛ چونان که شایسته یک دانشگاه باشد تهی هستند.
هنگامی که بیشینه اساتید و دانشجویان(واقعی) از این سرزمین می گریزند یا در انزوا و حتی در زندان هستند.
و به نکبت اسلام و جمهوری اسلامی؛ اکنون در ایران واژگانی چون "دانشگاه"، "استاد" و "دانشجو" تهی از معنا هستند.
اگر امروزه آمار دختران در پذیرش دانشگاه(؟!) های ایران فزونی یافته؛ فرنودی بر گرایش واقعی آنها به دانش نیست؛ بلکه انگیزه بیشینه ی آنها گرفتن مدرک
(با همان روش های پست زنانه) و یا دست یاقتن به شانس بیشتر، برای یافتن شوهر می باشد.
من بر اساس دانش ناقص خود؛ با روش استقرای ناقص، در مورد زنان باورم را واگسترانیده ام.
آنچه در تاریخ خوانده ام، آنچه تجربه نموده ام، آنچه در تجربیان دیگران مشاهده نموده ام و...
چونان که خودم نیز بیان نموده بودم؛ این باور من شامل همه (تک تک) زنان جهان نمی شود.
و این باور اعتباری نسبی دارد که دگرگونی آن بوسیله شما؛ فرنود این گفتگو را معنا می دهد.
پس من هر گاه با زنی ناشناخته روبه رو می شوم؛ مجبورم با همان دانش ناقص خود، احتمال بیشینه را بدهم که در باوری که نسبت به آنها دارم، جای می گیرد؛
تا هنگامی که شناخت من از وی بیشتر گردد.
حتی اگر بخواهید رفتارهای آنها را در اساس جهان بینی تان(اصل فرازیست ژن) تبیین نمایید؛ همچنان با شمامخالف هستم[SUP] ۱[/SUP]
ضمن اینکه بعید می دانم، بتوان سیاست مداران[SUP]۲ [/SUP]را؛ چون نقطه ی عطف خواند.
مهربورزید و پیرامون آنها در روی فراگردانیدن رفتارهای احمقانه زنان، بیشتر توضیح دهید.
زنان در این شرایط چه واکنشی نشان می دهند؟ آیا با همان زیرکی و نرمشی که نگاشته بودید؛ به درگیری ها و جنگ ها خاتمه داده اند؟
یا با افریته گری و مظلوم نمایی، به آتش جنگ ها دامن زده اند؟
با لجنزار افکار کثافت[SUP]۳[/SUP] مذهبی(شامل:کتک،کشتزار فرزندان صالح،سنگسار، ناموس،غیرت و...) با اخم در بستر حاضر شود؛ مرد را همچنان اسیر جنسی خود کرده است؟
و آیا این برابری می کند با کاهش خوشی جنسی ای که از مرد دریغ نموده؟ آیا چنین مردانی تلاش می کنند تا دل زن را به دست آورند؟
و به راستی به خوبی نیز از آن، سوء استفاده می نمایند.
به هر روی؛ به باور من یک خردگرا(چه مرد و چه زن) باید به هنگام ضرورت؛ توانایی نبرد،درگیری فیزیکی[SUP]۴[/SUP]،خشم و شجاعت کافی برای دفاع از خود و ارزش هایش را نیز داشته باشد.
رهایی از آنها را بایسته می دانم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ-
۱. جستار فرازیست ژن و غرایز؛ مهند ترین جستاریست که در حال حاضر، مایلم پیرامون آن نیز، با شما به گفتگو بنشینم.
۲. به باور من؛ "سیاست" چیزی جز تزویر،دروغ و ریا جهت نایل شدن به هدف با هر وسیله ای(تروریسم،استبداد،عوام فریبی و...) نیست.
از این رو شگفت آور نخواهد بود؛ اگر زنان در سیاست؛ استعداد و مهارت چشمگیری داشته باشند.
۳. برایم بسی نفرت انگیز و دردناک است؛ اگر ذره ای اندیشه و ادراک خود را سانسور نمایم. از این رو همواره رُک و دریده نگرش خود را بیان می نمایم و این رویکرد من
صرفا محدود به دنیای مجاری نیست. باور دارم که این گونه، شان و منزلت مخاطبمانم را در درک شفاف و عمیق تر اندیشه هایم نیز به جای آورده ام.
از این رو، شرمسارم اگر در نوشتارهایم، با برخی واژگان کثیف و نفرت انگیز مواجه می شوید.
۴. چه بسا هنگامی که هنر رزمی ویژه ام را که بدون نیاز به قدرت فیزیکی، جنسیت و وزن می توان با هدایت انرژی بر حریفان غالب شد را برای دختران و زنان اطرف خود
شرح می دهم؛ چندان تمایلی به مجهز نمودن خودشان به آن نشان نداده و اگر گاها تمایلی نشان داده اند؛ بیشتر شامل انگیزه های جنسی، خنده و بازیگوشی بوده است.
اکنون به دقت، به موشکافی آن می پردازم!
مزدك بامداد نوشته: فربود گرایی (realism) و خردگرایی (rationalism)، یکی نیستند،با این بخش مخالفتی ندارم.
خردگرایی نیاز به فربودگرایی برای رسیدن به همه ی آگاهی های درست،
برای گزیرش (Goziresh = decision) خردمندانه درست دارد. به زبان ساده،
شما باید به رایانه ی خود، آگاهی و داده های (data) درست بدهید (input)
تا برآورد (/outputresult) درست را از او بگیرید، ( اگر رایانه تان درست کار کند).
مزدك بامداد نوشته: در این فهرست (list) هم شما، داده هایی از زنان را گردآورده اید که دراین نخستین مرتبه نیست که چنین ایرادی به باور من وارد می شود؛ در همان جستار هم برخی از دوستان، مشابه چنین چیزی را نگاشته بودند.
کشور یا فرهنگ شما و یا بخشی از جهان، در این سده ی کنونی ما
دیده میشود، ولی برآورد شما از این داده ها ، خردمندانه نیست.
برای نمونه شما باید این پراسنج (parameter) هارا هم در نگر بیاورید
که بسیاری از رفتار ها، واکنشی در برابر خواسته ها و زورگویی های
مردانه ، یا واکنش به فرهنگ واپسمانده ی مردسالاری است.
زمانی که مردان، خواسته های دختران ناز و کرشمه گر را زودتر
برآورده میکنند، زمانی که مردان، از اینکه زنی در گفتگویی دانشیک
و فلسفیک بر آنها چیره شود, ناخرسند شده و آن زن را میرانند،
زمانی که قانون ها از زنان کتک خورده ؤپشتیبانی نمیکنند و ...
ناچار زنان بسوی این رفتار ها گرایانده میشوند.
من نیز چنین پاسخ می دهم: فرق است میان واکنش خردمندانه و واکنش ذلیلانه!
زنان می تواستند و می توانند، واکنش خردمندانه به شرایط مردسالاری اجتماعشان بروز دهند(شامل: در بستر فربودگرایی، روی آوردن به فلسفه و دانش، استقلال اجتماعی
و بی نیازی به مردان، مبارزه فرهنگی برای بدست آوردن حقوقشان، یاغی و آزاده زیستن و ...) که در این واکنش پایه های سیستم فکری مردسالاری نیز به لرزه درآمده
و دیری نمی پایید که زنان همتراز و حتی برتر از مردان در خردگرایی پیشتاز می بودند؛ فراموش نفرمایید که خود زنان نقش بسیار کلیدی در اندیشه مردسالاری بازی می کنند؛
از آنجاییکه در همبود، نقش مهندی چون "مادری" را بر عهده دارند.
اما آنچه در واکنش آنها در طول تاریخ تا کنون مشاهده گردیده؛ حل شدن آنها در سیستم مردسالاری؛ و تنها رضایت به خوار ترین و دم دست ترین نیازهایشان بوده است.
نقل قول: بساکه گفتم که همین که اکنون دخترانبرایم جالب بود که به این موضوع نیز اشاره نمودید!
هم میتوانند بیش از پسران در دانشگاه ها هم کامیاب باشند،
نشانگر توانمایه ( پتانسیل) آنها در زمینه های هوشمندی و
دانش است. روشن است که این روند نوین، بویژه در ایران،
هنوز جوانتر از ان است که مابخواهیم با سنجش فراورش
دانش ( تولید علم) به داوری بپردازیم.
پس گویا آگاه نیستید که بیشینه ی دانشگاه های ایران(حتی معتبر)؛ از اعتبار دانشیک لازم؛ چونان که شایسته یک دانشگاه باشد تهی هستند.
هنگامی که بیشینه اساتید و دانشجویان(واقعی) از این سرزمین می گریزند یا در انزوا و حتی در زندان هستند.
و به نکبت اسلام و جمهوری اسلامی؛ اکنون در ایران واژگانی چون "دانشگاه"، "استاد" و "دانشجو" تهی از معنا هستند.
اگر امروزه آمار دختران در پذیرش دانشگاه(؟!) های ایران فزونی یافته؛ فرنودی بر گرایش واقعی آنها به دانش نیست؛ بلکه انگیزه بیشینه ی آنها گرفتن مدرک
(با همان روش های پست زنانه) و یا دست یاقتن به شانس بیشتر، برای یافتن شوهر می باشد.
مزدك بامداد نوشته: یکی اینکه این دیده هارا بهچرا این کار نابخردانه است؟!
سراسر زمان و جهان واگسترانده اید ( تعمیم داده اید) که کاری
نابجا در بستر فرنودسار (logic) است (false generalization).
من بر اساس دانش ناقص خود؛ با روش استقرای ناقص، در مورد زنان باورم را واگسترانیده ام.
آنچه در تاریخ خوانده ام، آنچه تجربه نموده ام، آنچه در تجربیان دیگران مشاهده نموده ام و...
چونان که خودم نیز بیان نموده بودم؛ این باور من شامل همه (تک تک) زنان جهان نمی شود.
و این باور اعتباری نسبی دارد که دگرگونی آن بوسیله شما؛ فرنود این گفتگو را معنا می دهد.
پس من هر گاه با زنی ناشناخته روبه رو می شوم؛ مجبورم با همان دانش ناقص خود، احتمال بیشینه را بدهم که در باوری که نسبت به آنها دارم، جای می گیرد؛
تا هنگامی که شناخت من از وی بیشتر گردد.
مزدك بامداد نوشته: و دیگر اینکه در شمارگری ( محاسبه) انگیزه این رفتار ها راهپیش تر توضیح دادم که چرا واکنش آنها در برابر شرایط همبودین شان نیز برایم مردود است.
نادرست رفته و آنرا از کودنی زنان دانسته اید.
حتی اگر بخواهید رفتارهای آنها را در اساس جهان بینی تان(اصل فرازیست ژن) تبیین نمایید؛ همچنان با شمامخالف هستم[SUP] ۱[/SUP]
مزدك بامداد نوشته: با دیدن زنانی مانند ماری کوری، کلارا زتکین، روزا لوکزامبورگ،آینها به عنوان استثنا، در همان باور من قابل تبیین هستند.
آنگلا مرکل، هیلاری کلینتون و ...
ضمن اینکه بعید می دانم، بتوان سیاست مداران[SUP]۲ [/SUP]را؛ چون نقطه ی عطف خواند.
مزدك بامداد نوشته: با در نگر گرفتن سامه هایواژگانی را که به رنگ قرمز مشخص نموده ام را؛ در بیانتان در نمی یابم.
(شرایط) زیستبوم و فشارهایی که مردان و سرایداشت ( اقتصاد)
کشور های واپس مانده به زنان آورده و کردار و رفتار آنهارا به
چنین روز درآورده اند، آنهارا جاندارانی زیرک و نرمش پذیر (flexible)
و استادان فرازیست (masters of survival) میدانم
مهربورزید و پیرامون آنها در روی فراگردانیدن رفتارهای احمقانه زنان، بیشتر توضیح دهید.
مزدك بامداد نوشته: آنها در هیچبه گمانم آگاهی تاریخی کافی دارید، که عامل بسیاری از جنگ ها؛ زنان بوده اند. اگر مردان نیز به خاطر آنها همدیگر را لت و پار می کنند؛
جنگی بخواست (عمدا ً) کشته نمیشوند، بساکه مردان برای آنها
همدیگر را لت و پار میکنند،
زنان در این شرایط چه واکنشی نشان می دهند؟ آیا با همان زیرکی و نرمشی که نگاشته بودید؛ به درگیری ها و جنگ ها خاتمه داده اند؟
یا با افریته گری و مظلوم نمایی، به آتش جنگ ها دامن زده اند؟
مزدك بامداد نوشته: آنها رگ خواب بیشتر مردان را در دستآیا براستی دختری که در معامله ای به نام" ازدواج" ؛ با سن کم و بدون رضایت خودش؛ در برابر مردی با افکار مردسالارانه و حتی
دارند و اگر بنگر میاید که تن به بردگی داده اند، در فربود (in reality)،
مردان را هم برده ی جنسی خود نموده اند و اگر در بستر با "اخم"
بخوابند، مردان چنانکه باید خوشی جنسی دریافت نمیکنند و ناچارند
که دل آنان را بدست بیاورند.
با لجنزار افکار کثافت[SUP]۳[/SUP] مذهبی(شامل:کتک،کشتزار فرزندان صالح،سنگسار، ناموس،غیرت و...) با اخم در بستر حاضر شود؛ مرد را همچنان اسیر جنسی خود کرده است؟
و آیا این برابری می کند با کاهش خوشی جنسی ای که از مرد دریغ نموده؟ آیا چنین مردانی تلاش می کنند تا دل زن را به دست آورند؟
مزدك بامداد نوشته: ابزار بهره وری انها از شمشیر تیز تر است،آری!!!
چرا که ابزار ایزدی (devine instrument) مهر و زندگی و زایش را
در دست دارند،
و به راستی به خوبی نیز از آن، سوء استفاده می نمایند.
مزدك بامداد نوشته: در همان زمان که مردان، ابزار اهریمنی (evil)مردان در گذر تاریخ؛ مدت هاست که به گفتمان روی آورده اند؛ طوری که جنگ و پرخاش در آنها بسیار کاهش یافته است.
مرگ و جنگ و رنج را از آنِ خود کرده اند.
به هر روی؛ به باور من یک خردگرا(چه مرد و چه زن) باید به هنگام ضرورت؛ توانایی نبرد،درگیری فیزیکی[SUP]۴[/SUP]،خشم و شجاعت کافی برای دفاع از خود و ارزش هایش را نیز داشته باشد.
مزدك بامداد نوشته: پس اگر سامه های زیستی زنان به آنان در راستای رفتاری کهبه گمانم اساس دیدگاه شما در روی فراگردانیدن از ویژگی ها و رفتارهای احمقانه ی زنان؛ به خاطر همان اصل فرازیست ژن و برخی مفاهیم فرگشتیکی است که من در خردگرایی نوین؛
بدید شما نکوهیده است، فشار نیاورد، آنها هم از روی قانون
آهنین داروینی، رفتار خود را همساز با آن، بسوی والایی هایی
که شما چشم دارید، می دگرند.
رهایی از آنها را بایسته می دانم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ-
۱. جستار فرازیست ژن و غرایز؛ مهند ترین جستاریست که در حال حاضر، مایلم پیرامون آن نیز، با شما به گفتگو بنشینم.
۲. به باور من؛ "سیاست" چیزی جز تزویر،دروغ و ریا جهت نایل شدن به هدف با هر وسیله ای(تروریسم،استبداد،عوام فریبی و...) نیست.
از این رو شگفت آور نخواهد بود؛ اگر زنان در سیاست؛ استعداد و مهارت چشمگیری داشته باشند.
۳. برایم بسی نفرت انگیز و دردناک است؛ اگر ذره ای اندیشه و ادراک خود را سانسور نمایم. از این رو همواره رُک و دریده نگرش خود را بیان می نمایم و این رویکرد من
صرفا محدود به دنیای مجاری نیست. باور دارم که این گونه، شان و منزلت مخاطبمانم را در درک شفاف و عمیق تر اندیشه هایم نیز به جای آورده ام.
از این رو، شرمسارم اگر در نوشتارهایم، با برخی واژگان کثیف و نفرت انگیز مواجه می شوید.
۴. چه بسا هنگامی که هنر رزمی ویژه ام را که بدون نیاز به قدرت فیزیکی، جنسیت و وزن می توان با هدایت انرژی بر حریفان غالب شد را برای دختران و زنان اطرف خود
شرح می دهم؛ چندان تمایلی به مجهز نمودن خودشان به آن نشان نداده و اگر گاها تمایلی نشان داده اند؛ بیشتر شامل انگیزه های جنسی، خنده و بازیگوشی بوده است.
همین بود زندگی؟! پس تحقیر بیشتر، شکست بیشتر، رنج بیشتر...