05-17-2013, 12:18 AM
Alice نوشته: تو خوبی؟خوبیم! بانویی اکنون در کنارم است که به رغمِ کسالتی که دارم، بودنش در اینجا مایه خوشی و و نشاط فراوان در من شده، چنانکه پس از سالها طبع چامهسراییمان گل کرده و شور و حالی عجیب ما را دست داده!!!
Alice نوشته: خب چه مرضی بود که با این فشار حتماً فیلم ببینی؟مرضِ بدی بود آلیس جان! کلهشقیهای دورانِ نوجوانی را به خاطر نداری؟ نمیتوانستم تحمل کنم همکلاسیها و دوستانِ کوچه از سکانسهای مختلفِ فیلمهای سوپر تعریف کنند و من تنها شنونده باشم. آن فیلم را هم تنها یک شب توانستم قرضش کنم و اگر آن شب آنرا نمیدیدم، میرفت برای مدتها بعد. زمانِ ما سیدی و «تلویزیونِ درونِ اتاقِ بچه» وجود و معنا نداشتند. همان تلویزیونِ درب و داغان نیز دو شبکه بیشتر نداشت که در آنها هم شب تا صبح و صبح تا شب آخوندها زِر میزدند. نمیدانی با آن تنِ لاغر و ناتوان، با چه سختیای تلویزیونِ حدودِ 10 کیلویی و 21 اینچ را در حالیکه پدرم درونِ حال خوابیده بود توانستم به درون اتاقم بیاورم!
کسشر هم تعاونی؟!