04-09-2013, 04:34 PM
nevermore نوشته: جالب اینجاست...برنهادهی بنیادین حرفی که میزنید درست است اما برخی نتیجهگیریهایتان برخطا هستند. این درست است که فمینیستها ادعا میکنند اگر کاری برخلاف میل زن، یا حتی با توافق او اما خارج از محدودهی مورد پذیرش ایدئولوژی واپسماندهی آنها انجام میشود شر مطلق است و باید آنرا ممنوع کرد(مثل بازی در پورنوگرافی)، و اینکه بدیهیست وقتی قراردادی تنظیم میشود که هر دو طرف در آن وظایف مشخصی دارند صحبت از تجاوز و اینها بیمورد است. در مدل سنتی تجاوز شوهر به زن ممکن نیست چراکه شما دارید بهای دسترسی به دستگاه تولید مثل زن را با تمام مسئولیتهایی که برعهدهی او نیست و بر دوش شما هست پرداخت میکنید، و چگونه میشود مال خود را دزدید؟ مرد نفقه میدهد، شیربها میدهد، مهریه میدهد، جهاد میرود و زن هم تمکین میکند. در مدل امروزی اما، که بهای دستگاه تولید مثل زن همان است که او بگوید، و مسئولیتهای برعهدهی شما دیگر انتخابی برعهدهی خودتان نیستند بلکه توسط دولتی قلدر به زور سرنیزه به شما تحمیل میشوند(و شما صاحب هیچ چیز نیستید، نه بدن زن، نه بدن خودتان، نه ثمرهی کار زن، نه ثمرهی کار خودتان، نه بچههایتان، نه داراییهایتان و نه هیچ چیز مهم دیگر)بدیهیست که در مرحلهی اول میل و ارادهی زن(ولو در تضاد با همان ِ مرد باشد، در تکتک موارد، بدون استثنا، همان زن اصل و محور است)، و پس از آن «منافع اتحاد خواهران مقدس» است همه چیز را مشخص میکند، اینکه چه چیزی برای زنان مفید است و چه چیزی برای زنان مفید نیست. از جمله حق انتخاب فاحشهگری به عنوان یک حرفه و بازی کردن در فیلمهای پورن، که هرچند بهرهی زنان از امکان انتخابشان است و «حق ایشان بر بدن خود»، از آنجاکه به پائین آمدن نرخ، پدید آوردن آلترناتیو برای ارضای جنسی مردان و تضعیف موقعیت زن در این جنگ میان جنسها(که چیزی بجز این نیست، یک جنگ)منجر میشود، ممنوع است و دستاویز مردسالاری و مایهی زنستیزی و ...
اشتباه شما اما اینجاست که ریاکاری فمینیستها را یکسره دروغ انگاشتهاید، مشکل فمینیسم تحریف حقیقت و ناقص ارائه کردن آنست نه بازتولید دروغین آن. مثلا مردسالاری وجود داشته و مفهومیست که فمینستها از آنتروپولوژی دزدیدهاند، اما در آن شاخه هرگز به معنای «مرد»سالاری نبوده و نیست، صرفا واژهایست برای توصیف شرایطی که در آن مرد در مقابل سرویسهای خود به زن دسترسی دائم به دستگاه تولید مثل او را انتخاب میکند و جامعه از طریق نرمهای فرهنگی رانههای زیستشناختی مرد و زن را کنترل میکنند. اینجا هم با اتفاق مشابهی روبرو هستیم، یعنی هرچند داشتن سکس با زن برخلاف میل او «تجاوز» است و در این شکی نیست، اما آیا نداشتن سکس با مرد برخلاف میل او هیچ نامی ندارد؟اینکه همسرتان حاضر نیست به شما سکس بدهد، و شما قانونا حق ندارید آنرا جای دیگری طلب بکنید «موضوع» نیست؟ تکلیف این میلیونها مرد مفلوک و افسرده و بدبخت چیست؟ و از اینهم مهمتر، نخواستن مرد چقدر به رسمیت شناخته میشود؟ چون اجازه بدهید به شما بگویم دوست عزیز، مردان دیگر نمیخواهند. میتوانم اینجا برایتان ده لینک ردیف بکنم از مطالعات و برسیها توسط زنان، راجع به اینکه چرا دیگر مردان حشری نیستند و سکس نمیخواهند، چرا میانگین سن استفاده از وایگرا در فرانسه رسیده به ۲۹ سال، چرا زنان متاهل امروز بیشتر از مردان سکس میخواهند و جواب نه میشنوند و ... دلیل آنهم البته بسیار جالب است و در آینده به آن خواهم پرداخت. اما مسئله اینست که چرا «نه»ی مردان جای سوال و بحث و ریشخند دارد، اما «نه»ی زن اتمام حجت است؟