04-08-2013, 08:35 AM
مرد ایرانی خراب است، مرد ایرانی خرغیرت است، مرد ایرانی نفهم است، مرد ایرانی ارزشی برای زن قائل نیست، مرد ایرانی بدوی و خشکاندیش است، مرد ایرانی به زن احترام بسنده و بایسته را نمیگذارد و ... اما سوال اینست : احترام به کدام زن؟ همین زنان خرفت، مسئولیتناپذیر، پولکی، دروغگو و مادیتپرستی که هفتهای چهار روز در آرایشگاه به سر میبرند؟ همین زنهایی که با صورتهای نقاشی شده، پستانهای تقلبی و دماغهای از نیمه بریده شده از دیپلمه تا دکترایشان مومن به طالعبینی و فال قهوه هستند؟ همینهایی که شوهرشان از در جلویی بیرون نرفته از در پشتی رفیقشان را میآورند و گلهای از آنها طلاق گرفته و ایشان را بخاطر مهریه به زندان میاندازند؟
به این زنها باید احترام بگذاریم؟ یا نه، آن یکی زنها. آن چادریهای «پاکدامنی» که دربهدر دنبال مرد سادهباور ابلهی هستند تا انگلش بشوند، تا قطرهی آخر خونش را بمکند و برای حفظ امنیت، آرامش و رفاه خود هفتهای پنجاه ساعت از او کار بکشند در حالی که خودشان روی ماتحتهای ناموزون خود در خانه نشستهاند و شستن چهار دانه ظرف را برابر با مسافرکشی در خیابانهای تهران جلوه میدهند؟ مسلمات عفیفی که هر هفته سفره میاندازند و نذری میپزند و بچههایتان را شستشوی مغزی میدهند؟ انگلهایی که چون مشتی روسپی بیهیچ خجالتی خود را صاحب داراییهای شما میدانند، فقط چون یک کُس دارند؟
یا باز هم نه، باید به این زنهای دیگر احترام گذاشت، اینهایی که از فرط خودشیفتگی مجنون شدهاند؟ زنانی که فقط برای بالا بردن نرخ به دانشگاه رفتهاند، ترشیدهاند و حالا به طلبکاری بیولوژیک خود جنبههای ایدئولوژیک و شبهفلسفی بخشیدهاند و شدهاند فمینیست؟ همینها که حقارت خود از بابت ناتوانی در «تور کردن» مردان الفا را سر مردان معمولی بیپناهی که با تمام وجود تلاش میکنند «آدم خوبه» باشند خالی میکنند؟ همانها که رنج و حمالی و فلاکت مردان در سرتاسر تاریخ را «مزیت» جلوه میدهند و هر هفته در مجالس «شب شعر» عقدهی بیکیری خود را به وزن و قافیه مزین میکنند؟ این زنها که با قیافهی جدی دربارهی سلطهآمیز بودن زدن پشم کس و زیر بقلشان کتاب مینویسند وقتی سالی ده هزار مرد در معادن سرتاسر جهان کشته میشوند؟
به اینها باید احترام بگذاریم؟ بسیار خُب، برای تمام شما زنان مستقل، آزاداندیش و رهاشده، شما زنان پاکدامن و معتقد و متدین، شما زنان زیبا و دلفریب و مهچهره،
یک ظرف پر از احترام، نوش جانتان:
[ATTACH=CONFIG]1602[/ATTACH]
به این زنها باید احترام بگذاریم؟ یا نه، آن یکی زنها. آن چادریهای «پاکدامنی» که دربهدر دنبال مرد سادهباور ابلهی هستند تا انگلش بشوند، تا قطرهی آخر خونش را بمکند و برای حفظ امنیت، آرامش و رفاه خود هفتهای پنجاه ساعت از او کار بکشند در حالی که خودشان روی ماتحتهای ناموزون خود در خانه نشستهاند و شستن چهار دانه ظرف را برابر با مسافرکشی در خیابانهای تهران جلوه میدهند؟ مسلمات عفیفی که هر هفته سفره میاندازند و نذری میپزند و بچههایتان را شستشوی مغزی میدهند؟ انگلهایی که چون مشتی روسپی بیهیچ خجالتی خود را صاحب داراییهای شما میدانند، فقط چون یک کُس دارند؟
یا باز هم نه، باید به این زنهای دیگر احترام گذاشت، اینهایی که از فرط خودشیفتگی مجنون شدهاند؟ زنانی که فقط برای بالا بردن نرخ به دانشگاه رفتهاند، ترشیدهاند و حالا به طلبکاری بیولوژیک خود جنبههای ایدئولوژیک و شبهفلسفی بخشیدهاند و شدهاند فمینیست؟ همینها که حقارت خود از بابت ناتوانی در «تور کردن» مردان الفا را سر مردان معمولی بیپناهی که با تمام وجود تلاش میکنند «آدم خوبه» باشند خالی میکنند؟ همانها که رنج و حمالی و فلاکت مردان در سرتاسر تاریخ را «مزیت» جلوه میدهند و هر هفته در مجالس «شب شعر» عقدهی بیکیری خود را به وزن و قافیه مزین میکنند؟ این زنها که با قیافهی جدی دربارهی سلطهآمیز بودن زدن پشم کس و زیر بقلشان کتاب مینویسند وقتی سالی ده هزار مرد در معادن سرتاسر جهان کشته میشوند؟
به اینها باید احترام بگذاریم؟ بسیار خُب، برای تمام شما زنان مستقل، آزاداندیش و رهاشده، شما زنان پاکدامن و معتقد و متدین، شما زنان زیبا و دلفریب و مهچهره،
یک ظرف پر از احترام، نوش جانتان:
[ATTACH=CONFIG]1602[/ATTACH]