03-02-2013, 03:54 PM
undead_knight نوشته: نکته خیلی مهمیه:)البته مختص اینها هم نیست،در بحث با مذهبیون هم این خیلی مشاهده میشه،تقسیم دو چیز کاملا مشابه به واقعی و غیر واقعی،یا دروغین و راستین بیشتر ناشی از نگاه ایدولوژیک هست تا نگاه به واقعیت.
مثلا اگر برده ای نسبت به برده دیگه ای آزادی داره،ما نمیتونیم بگیم این آزادی بیشتر دروغینه،چون مثلا اربابش اینطور میخواد از امکان شورشش جلوگیری کنه یا انگیزه های دیگه ای داره:)در هر حال فارق از انگیزه برده دار در این مورد برده آزادی بیشتری داره که هرچند ایده آل نیست ولی وجود داره و دروغین نیست.
اینکه این آزادی میتونه برده داری رو طولانی تر کنه و اینکه آیا این آزادی اخلاقی هست یانه پرسش های متفاوتی هستند:) (در ضمن این یک نمونه فوق العاده رادیکال و افراطی بود و روابط سرمایه دار با جامعه شکل های بسیار تعدیل شده تری میتونه داشته باشه)
«واقعی» و «غیرواقعی» اصلا لغات درستی نیستند، ممکن است یک آزادی «عینی» نباشد، مثلا نقد مارکس به آزادی بیان درست به نظر میرسد، اینکه آزادی بیانی که اقبال اجرایی شدن بیان را به اعتبار نمیشناسد بیشتر محدود کنندهی سخن است تا آزادکنندهی آن. اما «مارکسیستها» از این گفته نتیجه میگیرند که «پس آزادی بیان بازی بیش نیست و لزومی ندارد و فریب است و ...». نمیفهمند که وجود آزادی بیان نسبت به عدم وجود آن هزار برابر بهتر و آزادانهتر و برابریجویانهتر است، و قصد مارکس «فراتر» رفتن از مدل کنونی بوده نه «فروتر» رفتن، اینها همینطور نمیفهمند که هدف نهایی ما باید حفظ و گسترش دستاوردهای سرمایهداری، منهای عوارض آن باشد نه «نابودی آن»...
خلاصه یکی باید مارکس را از دست طرفدارانش نجات بدهد.
زنده باد زندگی!