02-27-2013, 11:47 AM
undead_knight نوشته: با پاسخ من تناقضی نداشت:)خب مثل اینکه واقعا باید باز شفاف سازی کنم:
اگر در جامعه ای زنان بدون سرکوب مردان و ویژگی های مردسالارانه اجازه(نه لزوما خواست) ورود به جامعه رو داشتند در اون جامعه مرسالاری وجود نداره
اسپاگتی به فریادمان برسد، خُب آنوقت مردسالاری به راستی وجود نخواهد داشت، شما در آزمایش خود شکست خوردهاید!
ابطالپذیری یعنی شرایطی را تصور بکنید که فرضیه در آن صحت نداشته باشد، شرایط را به آزمایش بگذارید و نتیجهی اشتباه بگیرید، شما فقط بخش اول را انجام میدهید. اسم این شفافسازی که کردهاید منطق خودرجوع است نه ابطالپذیری: «فرض وجود خدا ابطالپذیر است زیرا تصور عدم وجود خدا اثبات میکند خدا هست».
undead_knight نوشته: روان شناسی فرگشتیک؟!:))خب ببخشید مثل اینکه بعضی پست های من رو واقعا نمیخونی:))شما گویا پُستهای خودتان را نمیخوانید:
الان برام جالب شد بدونم چه چیز رو اینجا از حرف های من نقد کردی چون پست من هیچ ارتباطی به روان شناسی فرگشتیک نداره!:))
نقل قول:اول اینکه این فرایند فرگشتیک شروع شده نه توسط مردان بنابراین مطرح کردنش به این شکل به راحتی پوچش پذیره.(همچنان از دست این پارسی نویسیت:)) )
لطفا بفرمایید دقیقا کجای «فرایند فرگشتیک شروع شده توسط مردان» مبتنی بر بیولوژی، ژنتیک یا دیرینشناسی انسان است، و استدلالی برآمده از رهیافتی روانشناختی-مردمشناختی از تکامل نیست.
undead_knight نوشته: خیر،ابطال ناپذیری بخش های قابل توجهی از روان کاوی پذیرفتنیه ولی روان شناسی یک علم هست پاش هم جایی آویزون نیست:) (هرچند من اصلا ازش استفاده نکردم در این پست ها!)
خیر کل روانکاوی، روانشناسی و زیرشاخههای مرتبط با آنها شبهعلمی و مبتنی بر ادعاهای ابطالناپذیر هستند. روانپزشکی و عصبشناسی علمی هستند. البته روانشناسی شاخهای بسیار جدید از دانش بشر است و هنوز جا برای پیشرفت دارد، و پیشرفت هم داشته و خود را هرچند به کندی، به سمت علمیتر شدن میکشاند.
اما، ادعا دربارهی ریشه داشتن «مردسالاری» و مزیت مردی» در تکامل فارغ از نادرستی آن تا مرز تخیلی بودن، میرود در شاخهی روانشناسی-مردمشناسی فرگشتیکی قرار میگیرد که هنوز در مرحلهی نونهالی و پیشاعلمی هستند و خودشان جای پای محکمی پیدا نکردهاند، نه بخشهای به راستی دانشیک آن که پیشتر ذکر شدهاند. در نتیجه همانطورکه گفتم شما تلاش کردهاید ادعاهای فمینیستی را با جعل کردن مفاهیمی در روانشناسی فرگشتیکی(که البته آنها را هم تحریف کردهاید، هیچ جای روانشناسی قرگشتیکی نمیگوید مردان بطور سیستماتیک اقدام به سرکوب زنها و زنانگی کردهاند)، که خود انباشته از ادعاها و فرضیههای درونتهی و غیرعلمیست اثبات بکنید، یا به عبارت بازهم سادهتر، به ریسمان پارهی بدرد نخوری چنگ زدهاید.
مشکل اصلی شما اینست که میخواهید نگرهای ایدئولوژیک را اثبات علمی بکنید، و ایندو باهم آشتیپذیر نیستند زیرا ایدئولوژی با اعلام یک حقیقت خود را بازتعریف میکند، اما سر و کار علم با واقعیت است و هرگز به بازی زبانی «حقایق» وارد نمیشود.
مشکل فرعیتان هم آنجاست که علاقهی جنونآمیزی به فرسایشی کردن تمام بحثها دارید و پس از آنکه اشکال بخشی از ادعاهایتان نشان داده شد بجای پذیرفتن آنها، میکوشید وانمود بکنید نمونهی جدیدی که ارائه کردهاید و با مدل اصلی/اولی که نقد ما به آن وارد شده متفاوت است، همانیست که از آغاز منظور داشتهاید و با آنکه چیزی یکسره تازه که به نظرتان مشکلزدایی شده است را پیشنهاد کردهاید، نقدی که در آغاز آن ایراد را نشان داده بود بیاعتبار جلوه میدهید. اینکه حاضر نیستید حتی یک وجب عقبنشینی بکنید از عوارض همکلامی زیاد با مسلمانان است.
undead_knight نوشته: i know :))
هرچند پست های بعدی هم که میخواستم بزنم به همین شکل بود،خسته کننده، طولانی و از همه مهمتر متمرکز و نه پراکنده:)
نظر من اینست که ما هرکدام موقتا راه خودمان را برویم، من با رویکردی که در این جستار داشتم اکنون تا اندازهی زیادی مخالفم، هر روشی از طرح گفتمان که باعث رنجیدن و موضع دفاعی گرفتن زنان بشود فایدهای نخواهد داشت، ما به همراهی آنها نیاز داریم. بنابراین بجای پیش بردن گفتگوی جاری در اینجا ترجیح میدهم برای مدتی فقط به مطرح کردن مشکلاتی که مردان منحصرا با آنها روبرو هستند و راههای برونرفت از آنها و دستاوردهای تبعیضآمیز فمینیسم در غرب بپردازم تا ببینم چه میشود، اما قطعا در آینده به این بحث باز خواهم گشت.
زنده باد زندگی!