02-22-2013, 09:33 PM
جداً در اینکه در نظام سرمایه داری فرصت های بقدر کافی برابر وجود داره، تاحد زیادی محل تردیده.
موضوعی که احتمالا درنظر نگرفتید، همین قوانین و انحصارهای فکری گسترده هستن.
فقط به دانش و تلاش و حتی مقداری سرمایه داشتن اولیه نیست که فرضا شما فکر کنی هرکس میتونه در نهایت یک کمپانی اتومبیل سازی جدید تاسیس کنه و موفق بشه.
نه عزیزم، اون انحصارهای فکری خیلی عظیم تر و اساسی تر از اون چیزیه که فکرش رو بکنی. وقتی عملا بری توش متوجه میشی. وقتی بهت گیر بدن و با همونا راهت رو سد کنن.
و اگر هم بخوای از اون فناوریها استفاده نکنی یا فناوریهای جدید خودت رو اختراع کنی، خب بازم یا نمیشه یا صرف نمیکنه و قابل رقابت و سوددهی نیست.
اکثرا این مسئله رو ساده میگیرن. مثلا میگن خب هرکس روش و فناوری و اختراعات خودش رو بکنه. اما واقعیت یه چیز دیگس.
در همین زمینهء نرم افزار و برنامه نویسی، تازه باوجود جنبش نرم افزار آزاد و بازمتن، سالها پیش یک تحقیقی انجام داده بودن روی کدهای هستهء سیستم عامل لینوکس؛ نتیجه این شده بود که حدود 300 مورد نقض Patent های نرم افزاری در این کدها بدست آورده بودن! نه اینکه برنامه نویسان هستهء لینوکس آگاهانه این کار رو کرده بودن و حتی هیچ کد و الگوریتمی رو از رقبا دیده بودن، بلکه تصادفا کدها و روشهای اونا با روشها/الگوریتم هایی که قبلا دیگران بنام خودشون ثبت کرده بودن مشابه بوده.
یعنی شما حساب کنید حتی خیلی از الگوریتم های نسبتا ساده و پایه و اساسی رو هم که پیدا کردن جایگزین بهینه براشون خیلی دشوار و پرهزینه یا حتی غیرممکنه، Patent کردن.
هر سال هم انبوهی از Patent های نرم افزاری جدید ثبت میشن (طبیعتا بیشترش هم توسط شرکتهای بزرگ ثبت میشه و اگر هم چیز کم و بیش مهمی که توسط فرد مستقلی ثبت شده پیدا کنن سعی میکنن اون رو بخرن).
فقط کار تحقیق و اجتناب از نقض این Patent ها کاریه که احتمالا از عهدهء تخصص و وقت و پول محدود برنامه نویسان مستقل و شرکتهای کوچک برنمیاد یا براشون صرف نمیکنه.
البته حمله های قانونی بر اساس Patent های نرم افزاری خیلی کمتر از چیزی که در عمل ممکنه انجام میشن، که یک دلیلش بالا نیامدن همین گندهاست و اینکه جامعه و منتقدین هم عکس العمل نشون میدن و عموم مردم نسبت به این پدیدهء شوم آگاهتر میشن.
خود این شرکتهای بزرگ گفتن که ما از این Patent ها و اینکه اونا رو جمع و ذخیره میکنیم قصد تدافعی داریم و اگر کسی بهمون حمله کرد ما هم سلاح برای پاسخگویی داشته باشیم!!
یعنی یجوری همه میدونن که اجرای کامل اونها عملی و عاقلانه/منصفانه نیست.
البته همونطور که گفتم بنده نمیگم که قوانین انحصار فکری مفید یا حتی ضروری نیستن، ولی این مسئله از اون چیزی که فکر میشه پیچیده تره و تبعات زیاد و مهمی داره و خیلی وقتها هم که اصلا فراموش میشه در معادلات و تحلیل ها بحساب بیاد.
من فکر میکنم اینطور قوانین باید درحد ضرورت و حداقلی نگه داشته بشن. اما جدال بر سر گسترش و تشدید این قوانین طبیعتا همواره در جریان بوده و هست. بالاخره منافع مالی داره و لابی های قوی پشتش هست.
واقعا چرا امروز دنیا اینقدر انحصاری شده؟ چرا معدودی شرکتهای بزرگ بخش اعظم صنعت و تجارت و ثروت و شریانهای حیاتی رو در اختیار دارن؟ چرا شرکتهای کوچک اینقدر کمتر و محدود شدن نسبت به گذشته (یک جایی میخوندم که آمار و تحقیقات این رو میگه). آیا یک دلیلش همین قوانین انحصار فکری و قبضه کردن قانونی فناوریها و تجارت بدست شرکتهای بزرگی که یک زمانی خودشون در محیط آزادتر/ساده تری شکل گرفتن نیست؟
موضوعی که احتمالا درنظر نگرفتید، همین قوانین و انحصارهای فکری گسترده هستن.
فقط به دانش و تلاش و حتی مقداری سرمایه داشتن اولیه نیست که فرضا شما فکر کنی هرکس میتونه در نهایت یک کمپانی اتومبیل سازی جدید تاسیس کنه و موفق بشه.
نه عزیزم، اون انحصارهای فکری خیلی عظیم تر و اساسی تر از اون چیزیه که فکرش رو بکنی. وقتی عملا بری توش متوجه میشی. وقتی بهت گیر بدن و با همونا راهت رو سد کنن.
و اگر هم بخوای از اون فناوریها استفاده نکنی یا فناوریهای جدید خودت رو اختراع کنی، خب بازم یا نمیشه یا صرف نمیکنه و قابل رقابت و سوددهی نیست.
اکثرا این مسئله رو ساده میگیرن. مثلا میگن خب هرکس روش و فناوری و اختراعات خودش رو بکنه. اما واقعیت یه چیز دیگس.
در همین زمینهء نرم افزار و برنامه نویسی، تازه باوجود جنبش نرم افزار آزاد و بازمتن، سالها پیش یک تحقیقی انجام داده بودن روی کدهای هستهء سیستم عامل لینوکس؛ نتیجه این شده بود که حدود 300 مورد نقض Patent های نرم افزاری در این کدها بدست آورده بودن! نه اینکه برنامه نویسان هستهء لینوکس آگاهانه این کار رو کرده بودن و حتی هیچ کد و الگوریتمی رو از رقبا دیده بودن، بلکه تصادفا کدها و روشهای اونا با روشها/الگوریتم هایی که قبلا دیگران بنام خودشون ثبت کرده بودن مشابه بوده.
یعنی شما حساب کنید حتی خیلی از الگوریتم های نسبتا ساده و پایه و اساسی رو هم که پیدا کردن جایگزین بهینه براشون خیلی دشوار و پرهزینه یا حتی غیرممکنه، Patent کردن.
هر سال هم انبوهی از Patent های نرم افزاری جدید ثبت میشن (طبیعتا بیشترش هم توسط شرکتهای بزرگ ثبت میشه و اگر هم چیز کم و بیش مهمی که توسط فرد مستقلی ثبت شده پیدا کنن سعی میکنن اون رو بخرن).
فقط کار تحقیق و اجتناب از نقض این Patent ها کاریه که احتمالا از عهدهء تخصص و وقت و پول محدود برنامه نویسان مستقل و شرکتهای کوچک برنمیاد یا براشون صرف نمیکنه.
البته حمله های قانونی بر اساس Patent های نرم افزاری خیلی کمتر از چیزی که در عمل ممکنه انجام میشن، که یک دلیلش بالا نیامدن همین گندهاست و اینکه جامعه و منتقدین هم عکس العمل نشون میدن و عموم مردم نسبت به این پدیدهء شوم آگاهتر میشن.
خود این شرکتهای بزرگ گفتن که ما از این Patent ها و اینکه اونا رو جمع و ذخیره میکنیم قصد تدافعی داریم و اگر کسی بهمون حمله کرد ما هم سلاح برای پاسخگویی داشته باشیم!!
یعنی یجوری همه میدونن که اجرای کامل اونها عملی و عاقلانه/منصفانه نیست.
البته همونطور که گفتم بنده نمیگم که قوانین انحصار فکری مفید یا حتی ضروری نیستن، ولی این مسئله از اون چیزی که فکر میشه پیچیده تره و تبعات زیاد و مهمی داره و خیلی وقتها هم که اصلا فراموش میشه در معادلات و تحلیل ها بحساب بیاد.
من فکر میکنم اینطور قوانین باید درحد ضرورت و حداقلی نگه داشته بشن. اما جدال بر سر گسترش و تشدید این قوانین طبیعتا همواره در جریان بوده و هست. بالاخره منافع مالی داره و لابی های قوی پشتش هست.
واقعا چرا امروز دنیا اینقدر انحصاری شده؟ چرا معدودی شرکتهای بزرگ بخش اعظم صنعت و تجارت و ثروت و شریانهای حیاتی رو در اختیار دارن؟ چرا شرکتهای کوچک اینقدر کمتر و محدود شدن نسبت به گذشته (یک جایی میخوندم که آمار و تحقیقات این رو میگه). آیا یک دلیلش همین قوانین انحصار فکری و قبضه کردن قانونی فناوریها و تجارت بدست شرکتهای بزرگی که یک زمانی خودشون در محیط آزادتر/ساده تری شکل گرفتن نیست؟