02-21-2013, 02:27 PM
Russell نوشته: خوب امیر گرامی من که سوال زیا دارم بگمونم دونه دونه اونها که بذهنم میاند رو میپرسم.
1-دیدگاهتان را پیرامون روانشناسی فرگشتی و پدر آن Sociobiology را بیان کرده و توضیح دهید؟ (expand and explain !!)
پ.ن
از انجا این پرسش برایم مطرح شد که قبلا چندجا به آن متلک انداختی و یکجا هم بطور خاص ماژولار بودن ذهن را ریشخند کردی و همچنین گفتی از مکتب گولد هستی و از طرف دیگر برخی استدلالهایت مثلا در باب همین بحث فمینیسم را نمیشود بدون ارجاع ضمنی به این دیدگاه درک کرد.
بزرگترین مشکل من با روانشناسی تکاملی آزمایشناپذیری تزهاییست که در آن مطرح میشود. ما هیچ راهی برای برسی صحت ادعاهایی که در این رشته میشود نداریم و به قولی کاری فراتر از بهم وصل کردن نقطهها در فضایی یکسر تهی نیست.
یک مشکل دیگری که با این رشته دارم تقدیرباوری ژنتیکیست که در زیستشناسی چیزی فراتر از یک بدفهمی ناجور نیست، اما در روانشناسی تکاملی پیشفرض بسیاری تزها قرار میگیرد و اینطور وانمود میشود که ما طی قرون متمادی به عنوان حاملان فاقد اختیار کنشهایی که به گسترش ژنهایمان انجامیده ظاهر شدهایم. این خیلی ساده حقیقت ندارد، یعنی نوعی تقلیلگرایی بیجاست، قوانین حاکم بر بقای اصلح در طبیعت بسیار ابتدایی و سرمشقوار هستند، به نظر میرسد انسان تحت آنها فرهنگهایی آفریده که هیچ ربط مستقیمی با خاستگاه خود نداشتهاند و خیلی زود از آن جدا شدهاند. این کسانی که ما امروز هستیم تحت تاثیر عناصر بسیار بی شماری قرار داشتهاند، و تلاش جهت جدا کردن ریشههای فرگشتیک آنهم با گمانهزنی صرف بسیار بیهوده به نگر میرسد.
به عبارت سادهتر، فرگشت ما را تا مرحلهی توانایی خلق فرهنگ رسانده و از آن پس تطور ما جنبهای فرهنگی، زبانی و روانی پیدا کرده، و تلاش برای یافتن ریشههای چیزی که احتمالا وجود ندارد بیهوده است.
علاقهی من به گولد بابت روشیست که برای طرح دیدگاههای خود پیش میکشید و خُب با دیدگاههای او پیرامون فرگشت موافقت بیشتری دارم. یک مقالهی خوب برای آشنایی با تفاوت نظری میان دو متفکر این است، که از چهار مورد ذکر شده(یکی دو مورد دیگر هم البته هست)من بجز دومی در تمامی موارد دیگر دیدگاه گولد را درستتر مییابم.
زنده باد زندگی!