02-08-2013, 08:00 PM
nevermore نوشته: من براستی پیوند این سخنان شما را به متهم کردن من به ندانستن حق و حقوق مرد ها و حمایت بی دلیل از زنان را، نفهمیدم. باور شما هم باز پیوندی به گناه دانستن خود ارضایی ندارد.اینکه میان دختر و پسر چه توافقاتی انجام میشود و چگونه با یکدیگر برخورد میکنند به من مربوط نیست اما گناه دانستن خود ارضایی بحث دیگری است.به هرروی من مایل به ادامه ی این گفتگو درباره ی باور های کاربر امیر نیستم.اگر شما چنین باوری دارید میتوانیم باهم گفتگو کنیم. اما باز هم میگویم که داوری شما نا به جا بود و شما به نا حق و بر اساس حدس و گمان بی پایه خود مرا متهم به ندانستن حقوق خودم به عنوان یک مرد و حمایت بی چون و چرا از بانوان کردید.یک بار دیگر به نوشته ی خود بنگرید: روشنه که مردان هم از سوی طبیعت و هم از سوی فرهنگ، دستکم ده برابر زنان سرکوب شدهاند و میشوند، بیچارهها دشواری اینجاست که خودشان هم این را مانند این دوستمان nevermore در بالا نمیدانند و میگمانند که دارند حق زنان را میگیرند!!من چه وقت خودارضایی را گناه دانستم؟ گفتم آنرا درصدی از خیانت به خودم میبینم. پیش از جدی شدن رابطه هم اینرا با طرف درمیان میگذارم. آنچه اتفاق میافتد اینست که من در این مورد از طرف مقابل تقاضای ازخودگذشتگی میکنم، و در جای دیگری به او اینرا پس میدهم. مثلا ریشم را که خیلی دوست میدارم فقط از آنجاکه او نمیپسندد میتراشم. تعریف گناه خطاییست که برعلیه خدا و حکم او انجام میشود، من اینرا خطایی برعلیه خودم میبینم(آنارشی باز نگوید بر و علیه یکی هستند)، به دیگری هم در پذیرفتن یا رد این گزاره از قبل حق انتخاب میدهم، پس نه تحمیلی هست، نه توهینی و نه «گناهی» و «عقوبتی» ... فمینستها میگویند نه، حتی اگر زنی شرطی را پذیرفت که او را در برابر یک مرد به نوعی مفعول و گیرنده کرد، چنان شرطی مایهی تحقیر مقام انسانی و جایگاه برابر اوست و (دستکم) اخلاقا مذموم است. و نیز اگر مردی برای خود لیستی از آرمانها و مشخصات و ویژگیها فراهم کرد از زنی که میپسندد(مثل اینکه لاشی نباشد، چاق نباشد، زشت نباشد، پرحرف نباشد، احمق و بیسواد نباشد و ...)درحال «شیسازی» اوست و چنین حقی ندارد. بحث بر سر اعتراض به اینها بود که شما خروشیدید و شروع به برچسبزدن به من و اینکه فلان چیزم خاورمیانهایست و بهمان چیزم ایرانیبازیست کردید. :e058:
پ.ن:
من شاید اصلا بردهی جنسی بخواهم، یعنی بخواهم به گردن دختری قلاده ببندم و او را در کمد خانهام حبس بکنم و اگر با صدای بلند نفس کشید او را صد ضربهای تازیانه بزنم، تا وقتی خود او در مقام انسانی بالغ و عاقل پذیرفته به دیگران چه ربطی دارد؟ تقسیم علایق و سلایق دیگران به «پذیرفتنی/ناپذیرفتنی» اساسا کاریست نادرست و فاقد وجاهت اخلاقی، پیشتر دربارهی همجنسگرایی با مهربد بحثی مشابه داشتم که در مسائل جنسی/جنسیتی اگر از رفتاری خوشمان نمیآید و آن رفتار به ما آسیبی نمیرساند کاری به آن نداشته باشیم. اما چنانکه بانو شیرین گفتند «چون چیزی را برای خودتان مجاز میدانید اما برای دیگری نه میشود تبعیض و باید شرمنده باشید». دربارهی نفس عمل هم توضیح دادم که مبتنی بر خودخواهیست نه زنستیزی یا مردسالاری، یعنی تائید بخشی یا نوعی از نگاه به زنان نیست، اتفاقا من در این اعتقاد به تکهمسری و پایبندی شدید عاطفی و جنسی بسیار تنها هستم!
زنده باد زندگی!