Russell نوشته: این منطق پشت بمب اتم از زبان برتراند راسل:
Since the nuclear stalemate became apparent, the Governments of East and West have adopted the policy which Mr. Dulles calls 'brinkmanship'. This is a policy adapted from a sport which, I am told, is practiced by some youthful degenerates. This sport is called 'Chicken!'. It is played by choosing a long straight road with a white line down the middle and starting two very fast cars towards each other from opposite ends. Each car is expected to keep the wheels of one side on the white line. As they approach each other, mutual destruction becomes more and more imminent. If one of them swerves from the white line before the other, the other, as he passes, shouts 'Chicken!', and the one who has swerved becomes an object of contempt. As played by irresponsible boys, this game is considered decadent and immoral, though only the lives of the players are risked. But when the game is played by eminent statesmen, who risk not only their own lives but those of many hundreds of millions of human beings, it is thought on both sides that the statesmen on one side are displaying a high degree of wisdom and courage, and only the statesmen on the other side are reprehensible. This, of course, is absurd. Both are to blame for playing such an incredibly dangerous game. The game may be played without misfortune a few times, but sooner or later it will come to be felt that loss of face is more dreadful than nuclear annihilation. The moment will come when neither side can face the derisive cry of 'Chicken!' from the other side. When that moment is come, the statesmen of both sides will plunge the world into destruction.[SUP][2[/SUP]
[SUP]
[/SUP]Chicken (game) - Wikipedia, the free encyclopedia
ترزبان:
از زمانیکه پات شدن هستهای همهگیر شده، دولتهای شرق و غرب این سیاست را گزیدهاند که سرکار Dulles آنرا "brinkmanship" مینامد. این سیاست اینجور که به من گفتهاند بازیای است که بدست جوانان فاسد نیز انجام میشود. این بازی "جوجه!" نامیده میشود.
بازی اینگونه است که یک شاهراه دراز راست را با یک خط سپید در میان گزیده، سپس از دو سر دو خودرو بسیار تند به سوی یکدیگر میرانند. از هر راننده چشمداشت این میرود که چرخهایش را روی یک ور خط سپید نگه دارد.
همچنان که به یکدیگر نزدیک میشوند، نابودی دوسره بیشتر و بیشتر زودهنگام میشود. اگر یکیشان از خط سپید پیش از دیگری بیرون بکشد، دیگری، همانجور که رد میشود داد میزند "جوجه!" و کسی که کنار کشیده دستمایهی خوارداشت دیگران میشود.
این بازی همانگونه که بدست جوانان بیمسئولیت بازی میشود، نااخلاقی و تبهکارانه دیده میشود، اگرچه تنها زندگی دو جوان باشد که ریسک میشود.
ولی هنگامیکه همین بازی بدست سیاستمدار برجسته بازی میشود، کسی که نه تنها زندگی خودش که زندگی سدها میلیون آدم دیگر را هم ریسک میکند، اینگونه از دوسو پنداشت میشود که سیاستمدارهای اینسو از خود یک فرزانگی و دلاوری والا همی نشان میدهند و تنها سیاستمدار دیگرسو است که نکوهیدنی است. این، بروشنی، چرند است.
هر دوسو برای انجام چنین بازی خطرناکی نکوهیدنی هستند. بازی میتواند چندباری بی بدشانسی پیش برود، ولی دیر یا زود اینگونه به چشم خواهد آمد که از دست دادن ارج و چهره خود، بدتر از نابودی هستهای است.
این گاه زمانی فرامیرسد که هیچ سویی نتواند فریاد ریشخندآمیز "جوجه!" را از دیگری برتابد. زمانیکه این گاه فرارسید، سیاستمداران هر دو سو جهان را به نیستی خواهند فروبرد.
.Unexpected places give you unexpected returns