12-12-2012, 09:03 PM
من تا حالا اصلا سعی نکرده بودم توی خونه عقاید بقیه رو تغییر بدم.
اخیرا از طرف خونواده برام محدودیتهای تازه ای ایجاد شده:e152: و من هم تحریک شدم که یه کاری بکنم. با خودم گفتم بخاطر این محدودیتها هم که شده، نتنها باید عقیده خودم رو ابراز کنم، بلکه باید به عقایدشان هم حمله کنم. ولی یسری مشکلات وجود داره مثلا همون دید منفی که نسبت به "کافر" ها وجود داره. ما خویشاوندان غیر مسلمانی داریم که اصلا آدمهای جالبی نیستن و این روی دید بقیه تاثیر گذاشته.
چند وقت پیش با دو تا از خواهر برادرام بحث کوتاهی کردم. اولا برام عجیب بود که مثلا برادرم بعد از این همه مدت، اصلا نمیدونست من اسلام رو قبول ندارم! انگار حرف منطقی تو گوش اینها نمیره و اونها حتی حاضر نیستند ذره ای به عقاید خود شک کنند.
مهمترین دلیلشان برای درستی اسلام، معجزاتی بود که با چشم خودشان در زمان زیارت فلان امامزاده دیده اند(مثلا یک کور شفا یافته و ...)، و داستانهای مشابه که با واسطه شنیده اند. البته همین دلیل برای آنها کافی است. در ضمن من دلایلی برای رد اسلام آوردم که سعی کردند آنها را توجیه کنند. (مثلا در مورد تکامل، برخی آیات قرآن، عایشه، احکامی مثل اعدام و ... با آنها بحث کردم.) آخه من نمیدونم دیگه چه اتفاقی باید بیافته که اینها قبول کنند عقایدشون غلطه.
جواب شما چیه اگه یک مسلمان، به شما این دلایل و توجیحات رو بگه:
-فرگشت با قرآن تناقض نداره.
-من خودم تو فلان امامزاده بودم و دیدم که یه نفر که فلان بیماری لاعلاج داشت شفا یافت.
-غیر مسلمانها با ما دشمن هستند، پس نباید به آنها آزادی داده بشه چون از ما مسلمانها نمیگذرند.
-در کشورهایی مثل آمریکا امنیت مردم خیلی کمه و یکی از دلایلش اینه که احکام سنگین مثل اعدام وجود نداره یا فقط در موارد خاص صادر میشه. احکام اعدام، قطع عضو و ... باعث میشه مردم از ارتکاب جرم باز داشته شوند، پس این احکام درست هستند.(این مورد آخر رو کسانی که که در کشورهای جهان اول زندگی کرده اند، بهتر میتونند جواب بدهند)
پ.ن: یجورایی راهنمایی کنید که چجوری اینها رو که اطلاعات چندانی از عقاید دیگر ندارند و نمیتوانند اخلاق را بدون دین تصور کنند، از اسلام دور کنم. از تجربیاتتون بگید. امیدوارم تایپک درستی رو انتخاب کرده باشم.
اخیرا از طرف خونواده برام محدودیتهای تازه ای ایجاد شده:e152: و من هم تحریک شدم که یه کاری بکنم. با خودم گفتم بخاطر این محدودیتها هم که شده، نتنها باید عقیده خودم رو ابراز کنم، بلکه باید به عقایدشان هم حمله کنم. ولی یسری مشکلات وجود داره مثلا همون دید منفی که نسبت به "کافر" ها وجود داره. ما خویشاوندان غیر مسلمانی داریم که اصلا آدمهای جالبی نیستن و این روی دید بقیه تاثیر گذاشته.
چند وقت پیش با دو تا از خواهر برادرام بحث کوتاهی کردم. اولا برام عجیب بود که مثلا برادرم بعد از این همه مدت، اصلا نمیدونست من اسلام رو قبول ندارم! انگار حرف منطقی تو گوش اینها نمیره و اونها حتی حاضر نیستند ذره ای به عقاید خود شک کنند.
مهمترین دلیلشان برای درستی اسلام، معجزاتی بود که با چشم خودشان در زمان زیارت فلان امامزاده دیده اند(مثلا یک کور شفا یافته و ...)، و داستانهای مشابه که با واسطه شنیده اند. البته همین دلیل برای آنها کافی است. در ضمن من دلایلی برای رد اسلام آوردم که سعی کردند آنها را توجیه کنند. (مثلا در مورد تکامل، برخی آیات قرآن، عایشه، احکامی مثل اعدام و ... با آنها بحث کردم.) آخه من نمیدونم دیگه چه اتفاقی باید بیافته که اینها قبول کنند عقایدشون غلطه.
جواب شما چیه اگه یک مسلمان، به شما این دلایل و توجیحات رو بگه:
-فرگشت با قرآن تناقض نداره.
-من خودم تو فلان امامزاده بودم و دیدم که یه نفر که فلان بیماری لاعلاج داشت شفا یافت.
-غیر مسلمانها با ما دشمن هستند، پس نباید به آنها آزادی داده بشه چون از ما مسلمانها نمیگذرند.
-در کشورهایی مثل آمریکا امنیت مردم خیلی کمه و یکی از دلایلش اینه که احکام سنگین مثل اعدام وجود نداره یا فقط در موارد خاص صادر میشه. احکام اعدام، قطع عضو و ... باعث میشه مردم از ارتکاب جرم باز داشته شوند، پس این احکام درست هستند.(این مورد آخر رو کسانی که که در کشورهای جهان اول زندگی کرده اند، بهتر میتونند جواب بدهند)
پ.ن: یجورایی راهنمایی کنید که چجوری اینها رو که اطلاعات چندانی از عقاید دیگر ندارند و نمیتوانند اخلاق را بدون دین تصور کنند، از اسلام دور کنم. از تجربیاتتون بگید. امیدوارم تایپک درستی رو انتخاب کرده باشم.