Ouroboros نوشته: ۱. عدم نقض بیطرفی: مثل هرگونه «دانش فمینیستی».
۲. عدم موکول کردن نظریهپردازی به پس از «فراهم آوردن تمام اسناد»(مشابه آنچه آفرینشگرایان میگویند و شوالیه در جستار دیگر تکرار میکرد، «مگر شما آنجا بودهاید» و «ما سنگوارهی کافی نداریم» و ... دانشمند میداند که نظریه باید منطبق با «همهی اسناد موجود» باشد و تنها نتیجهگیری نهایی را میتوان به پس از فراهمآوردن تمام اسناد موکول کرد، نظریهپردازی تنها نیازمند تطابق با تمام اسناد موجود است نه تمام اسناد متصور)
۳. عدم تلاش برای تغییر/دست بردن و تطابق نتایج آزمایش با نظریه(برای مثال آزمایشی که در آن مشخص شده بیشتر متجاوزان محکوم شده بازندگان جنسی هستند با تلاش برای بازتعریف مفهوم تجاوز به چیزی فراتر از «دخول با زور» و اینکه مثلا «دیگر انواع تجاوز» هم باید برسی بشوند و ...)
۴. عدم وجود نفع شخصی واضح در نتایج آزمایش(برای مثال «دانشمندان» در استخدام شرکتهای تنباکوسازی که ادعا میکنند هیچ «ارتباط قدرتمندی» میان سیگار کشیدن و سرطان وجود ندارد)
۵. عدم «چیدن آزمایش» به نحوی که نتایج دلخواه را به بار بیاورد(برای مثال ازمودن میزان نگاه ابزاری به زن در مقام ابژهی جنسی بدون آزمودن همان ِ مرد در مقام ابژهی اقتصادی)
...
ما برای جلوگیری از موارد بالا peer review داریم اما باز هم با این وجود اربابان درستنمایی سیاسی ایجاد اختلال میکنند، من از نزدیک شاهد این بودهام که دانشجویی قادر به یافتن کسی که حاضر به انتشار مقالهای مستند و محکم او دربارهی تاثیر متقابل هوش و نژاد باشد نبوده و ... کلا دانشستیزان جدیدی سربرآوردهاند و از «درون» آکادمیا به سرکوب دانشمندان مشغول شدهاند، اما امثال داوکینز این حملهی مستقیم و همه جانبه را نادیده میگیرند و هنوز تنها به کلیسا و دینداران میتازند که دیگر سالهاست بی معنی شدهاند. کشیش منکر تکامل در فلان کلیسای دور افتادهی صحرای نوادا موضوع شش مستند میشود، استاد دارای کرسی و رای بهترین دانشگاه اروپا که منکر وجود فیزیکی جنسیت است و مقاله مینویسد که مردان پنجاه درصد حجم عضلانی بیشتری از زنان دارند «چون از بچگی بیشتر ورزش میکنند» کاملا نادیده گرفته میشود.
دشواری در این است که هرکس بیگناه است، مگر اینکه گناهش پایور شود.
به دیگر زبان، نمیشود گفت که هر دانشمندی که به هر روی، چیزی بسود
فمینیست ها گفته، در نوکری انان بوده و دروغ گفته، هتّا اگر نوکری اش
پایور بشود، برای پایوری دروغگویی اش بسنده نیست. مگر انیکه ما
هنجار و سیخ را وارنه کنیم و بگوییم که هرگونه سخن فمینیستی باورناپذیر
است و "دانشمندان" هوادار ان, دانشمند راستین نیستند، مگر اینکه خود این
داوگران، پایور کنند که دروغ نگفته اند، آزمایش هارا دستکاری نکرده اند و ...
اینهم که دانش از سوی بهره کشان و توانمندان و ... لگام زده و کژ میشود
هم پدیده نوینی نیست و نمونه ی گالیله را همگان میشناسند ولی یک
خوبی که دارد این است که آروین پذیر و آزمون پذیر و پوچش پذیر است!
•
پارسیگر