Nevermore نوشته: درود بر امیرگرامی..
دوست گرامی چه راه طولانی آمدهاید از «مرد خاورمیانهای همینست»، کمی حسرت شما را میخورم. زیاد وقتتان را با پاسخ نمیگیرم، فقط بگویم که جنبش یک پدیدهی حقوقیست، یک بازیکن امروز اگر اتهام تجاوز دروغین بخورد یا زنی بگوید «اتفاقی حامله شدم» ما به جنبش مراجعه میکنیم، اما گمان کردهاید جنبش حقوقی میتواند معیارهای زیباییشناسی زنان را دگرگون بکند؟ فمینیسم زنان چاق را در نظر شما زیباتر کرده؟ شما امکان دیدن این تصویر بزرگتر را از دست دادهاید چراکه در این ماجرا سرمایهگذاری شخصی زیاد دارید: زنان تمام عمرتان به شما دروغ گفتهاند، اکنون در این «امگا» گوشهای دیروز خودتان را میبینید، از سخیفی آن منزجرید، ذرهای وجاهت اخلاقی در آن نمیبینید و ... من اینجا بودهام که شما هستید. جای چندان دلپسندی نیست، خودتان هم آنرا نمیدانید. بگذارید مدتی سپری بشود و این خشم به جا کمی شعلههایش فروکش بکند. بازی سخیف است، زنمحور است، تسلیم قانونگذار ظالم شدن است..
شما اگر میتوانید به زنان یکسره بیاعتنا باشید خوشا به سعادتان، نیازی به آموختن قوانین نانوشتهی آنها ندارید، نیازی ندارید به «ورطهای» که من افتادهام سقوط بکنید، من اما سعی کردم، نتوانستم. دو ماه تجرد و «به راه خود رفتن» همانا، تا سرحد جنون به افسردگی درافتادن همانا... هیچ شرمی هم در این نیست که من برای زندگی سالم و آسوده نیاز به دریافت عشق و سکس و پذیرش روانی و عاطفی از سوی زنان دارم، و برای بدست آوردن آن در مقیاسی که نیاز دارم هم بازی ضروریست. به گمانم مرد بزرگ پاول ایلام بود که به پییوای گفته بود «معتادان به کس» و «گدایان کس» و ... این حقیقت دارد، نقد من به بازی هنوز اینجاست و شوالیه به آن لینک داده که تغییر نظر ایدئوژیک دادهای.. نه بدبختی اینجاست که «نظرم» آنقدرکه باید تغییر نکرد، من زنان را همچنان زیبا و خواستنی و سپوزیدنی مییابم و نمیتوانم بدون همنشینی، دست انداختن، بیرون رفتن و لاسیدن با آنها زندگی بکنم، یا دستکم زندگی شادی بکنم. جنبشی هم که نتواند این امیال را به رسمیت بشناسد و آنها را موکول به بعدا بکند و مردی که میخواهد در این وضعیت نابسامان گلیم خود را از آب بیرون بکشد را شرم بدهد که دختر شانزده ساله شدهای برای من کارآیی بسنده ندارد. شما میخواهید بستر را دگرگون بکنید، این هیچ تضادی ندارد با نجات یافتن و زیستن و لذت بردن فضای کنونی، اگر میخواهید «قوانین» واقعا حاکم را دگرگون بکنید، باید نخست آنها را بیاموزید و تحت آنها به پیروزی برسید.
با اینهمه، خشم شما، که پر آن متوجه منهم شد موجه است و حرجی بر شما نیست، خاصه آنکه درونمایهی سخنتان درست هم هست، بله من وا دادهام و ترجیح میدهم از آنچه دربارهی رسوایی سیستم کنونی میدانم برای حداکثری کردن نفع شخصی خودم بهرهبرداری بکنم، مسئولیت اخلاقی من نسبت به آن امگای مفلوک چیزی فراتر از همینها که اینجا مینویسم نیست. پس من پرچم استوار «زنستیزی» را به شما میسپارم، که جانشین بسیار صالحی هستید. اما بدانید که من هرچند شمشیر و سپر زمین گذاشته باشم به اردوی دشمن نپیوستهام، و دستکم دورادور همواره برای پیروزی شما شادی میکنم.