نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 11 رای - 4.91 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

پاتوق شب نشینی

مهربد گرامی‌ این پانویس‌ها را دستی‌ مینویسید یا راه بهتری دارید؟ اینجوری این پیک شما برای من ۳ ساعت طول می‌کشد بنویسمE404

"A Land without a People for a People without a Land"


پاسخ

مهربد گرامی برای من جالب است که طی این چند سال چگونه من و شما به دو سوی متضاد این گفتمان پرتاب‌ شده‌ایم. من مدتی در آن جستار با خود کلنجار رفتم تا چیزی ننویسم(خصوصا درباره‌ی کازینسکی، که شاید ده سالی پیرامون آنکه چه نظری باید پیرامون او داشته باشم سردرگم و پرسان بودم)، و موفق هم شدم. نیاندیشیدن به مغاک تنها راه باقی‌مانده برای ماست، و امید برای آنکه پیشرفت هرچه بیشتر تکنولوژی بتواند عوارض بی‌شمار آنرا به نحوی حتی موقتی خنثی بکند. رویکرد درست به وقت روبرو شدن با این وضع آنست که خوش‌شانسی بی‌نظیر ما در نجات یافتن تا این لحظه را مدام به خاطر بیاورید و با آن استمنای روانی بکنید. یک راه دیگر آنست که بکوشید با گسترش آگاهی امید به رخ دادن دگرگونی را افزایش بدهید. بی‌کنشی و رخوت اما دوام ندارد و ما برنامه‌ریزی شده‌ایم تا برای حل مشکل، حتی اگرهم بی‌نتیجه و عبث، با تمام توان تلاش بکنیم. امیدوارم این وضعیت در شما برطرف بشود و بتوانید با این حقیقت به نحوی کنار بیایید که ما از حضور شما بهره‌مند بشویم، چون به گمانم در این خودکاوی به خطا رفته‌اید و علت و معلول را اشتباه گرفته‌اید، همینکه می‌توانید خود را به سطح پائین‌تری تنزل بدهید و از همنشینی با هرکس جان سالم بدر ببرید بخاطر آنست که در مجازخانه فرصت برون‌فکنی آنچه به راستی برایتان مهم است را در اختیار داشته‌اید، اگرنه من از شما می‌پرسم که آیا زمانی بوده که بتوانید این راندمان بالا را بدون هیچ مشکلی حفظ بکنید، بی‌آنکه جایی، با کسی، آنکه حقیقتا هستید و آنچه حقیقتا دوست دارید را مطرح و برسی نکنید؟ من بعید می‌دانم.

راستی خوب است که این دلسردی اخیر تنها گریبانگیر فعالیت اینترنتی شما شده، من از وقتی این موضوعات جنسیتی برایم برجسته شده‌اند بسیاری کارها که پیشتر خودآگاه/ناخودآگاه برای جلب نظر مساعد زنان می‌کرده‌ام را کنار گذاشته‌ام و خود را در تلاش برای تعالی در آنها شدیدا ناتوان می‌بینم. پیشرفت در حرفه و محیط کار، تلاش برای موفقیت، ورزش کردن، پرهیز از خودویرانگری، رسیدگی به سر و وضع و ... شاید دورانی بود که من کار و پیشرفت و ترقی ِ ده سال را در سه سال تمام می‌کردم، اکنون انگیزه‌ی به پایان بردن روز خود را هم ندارم و اگر مطلقا وادار نشوم حاضر نیستم خانه را ترک بکنم.. E523

امیدوارم برای هر دوی ما راه خلاصی باشد..
پاسخ

شما چجوری میایید اینجا که من نمیتونم؟!! الان به سختی تونستم این صفحه رو باز کنم. اگه به منه اصلا انتخابات نمیخوام زودتر این نهاد ریاست جمهوری قلابی رو با نخست وزیری عوض کنید. مرگ یک بار شیون هم یک بار. حداقل بدون انتخابات دیگه اینترنتمون به این وضع اسف بار نمیافته. والا! Sad(((((
پاسخ

به سختی! من همیشه چندین ابزارِ متفاوتِ فلیترشکنی (اختصاصی برای خودم و عمومی) داشتم و هرگز فکر نمیکردم روزی چنین درمانده شوم! اما اکنون تنها یکی دو ابزار برایم باقی مانده‌اند که سرعتِ اینترنتم را به یک پنجم کاهش میدهند اما ناچارم از آنها استفاده کنم.البته همین‌ها نیز گاهی به کلی از کار می‌افتند و بعضی اوقات ناچار میشوم یک پیک را چندبار بفرستم تا بالاخره به نتیجه برسد. کلا باید منتظر ماند تا بعد از انتخابات.شاید اوضاع قدری بهتر شود.

کسشر هم تعاونی؟!
پاسخ

از آندد هم خبری نیست.حیف شد! میخواستیم با هم تری‌سام بزنیم!
فعلا شب بخیر دوستان.

کسشر هم تعاونی؟!
پاسخ

Dariush نوشته: از آندد هم خبری نیست.حیف شد! میخواستیم با هم تری‌سام بزنیم!
فعلا شب بخیر دوستان.
آندد با اطلاع قبلی به غیبت صغری رفته،در همان غیبت صغری هم هر از چندی دستش به اینترنت برسد ظهور میکند.البته با این وجود او هم جایش خالی‌ست.

"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound

پاسخ

Theodor Herzl نوشته: مهربد گرامی‌ این پانویس‌ها را دستی‌ مینویسید یا راه بهتری دارید؟ اینجوری این پیک شما برای من ۳ ساعت طول می‌کشد بنویسمE404

با این: نرم‌افزار پارسیک‌نمایِ پی‌نویس - PN²



Ouroboros نوشته: مهربد گرامی برای من جالب است که طی این چند سال چگونه من و شما به دو سوی متضاد این گفتمان پرتاب‌ شده‌ایم. من مدتی در آن جستار با خود کلنجار رفتم تا چیزی ننویسم(خصوصا درباره‌ی کازینسکی، که شاید ده سالی پیرامون آنکه چه نظری باید پیرامون او داشته باشم سردرگم و پرسان بودم)، و موفق هم شدم. نیاندیشیدن به مغاک تنها راه باقی‌مانده برای ماست، و امید برای آنکه پیشرفت هرچه بیشتر تکنولوژی بتواند عوارض بی‌شمار آنرا به نحوی حتی موقتی خنثی بکند. رویکرد درست به وقت روبرو شدن با این وضع آنست که خوش‌شانسی بی‌نظیر ما در نجات یافتن تا این لحظه را مدام به خاطر بیاورید و با آن استمنای روانی بکنید. یک راه دیگر آنست که بکوشید با گسترش آگاهی امید به رخ دادن دگرگونی را افزایش بدهید.

امیر ارجمند اینها بیشتر به راه‌هایِ خودفریبی میمانند, من 'میکوشم' بی کوچکترین خودفریبی‌ای
بنگرم و در اینجا اگر براستی ما میتوانیم کاری بکنیم, باید بکنیم, اگر نمیتوانیم هم باید ناتوانی‌امان را بپذیریم.





Ouroboros نوشته: راستی خوب است که این دلسردی اخیر تنها گریبانگیر فعالیت اینترنتی شما شده، من از وقتی این موضوعات جنسیتی برایم برجسته شده‌اند بسیاری کارها که پیشتر خودآگاه/ناخودآگاه برای جلب نظر مساعد زنان می‌کرده‌ام را کنار گذاشته‌ام و خود را در تلاش برای تعالی در آنها شدیدا ناتوان می‌بینم. پیشرفت در حرفه و محیط کار، تلاش برای موفقیت، ورزش کردن، پرهیز از خودویرانگری، رسیدگی به سر و وضع و ... شاید دورانی بود که من کار و پیشرفت و ترقی ِ ده سال را در سه سال تمام می‌کردم، اکنون انگیزه‌ی به پایان بردن روز خود را هم ندارم و اگر مطلقا وادار نشوم حاضر نیستم خانه را ترک بکنم..

من پیش از کناره‌گیری از انجمنها در چیزی همانند خوب اندیشیدم, بویژه‌ اینکه در واپسین کتاب کازیسنکی - و پیشتر مانیفست وی- نیز به این یکی از ابزارهای سیستم نماریده[sup][1][/sup] بود:

2 . HOW THE SYSTEM EXPLOITS THE IMPULSE TO REBEL

All of us in modern society are hemmed in by a dense network of rules
and regulations. We are at the mercy of large organizations such as
corporations, governments, labor unions, universities, churches, and political
parties, and consequently we are powerless.
As a result of the servitude, the
powerlessness, and the other indignities that the System inflicts on us, there
is widespread frustration, which leads to an impulse to rebel. And this is
where the System plays its neatest trick: Through a brilliant sleight of hand,
it turns rebellion to its own advantage.

Many people do not understand the roots of their own frustration, hence
their rebellion is directionless. They know that they want to rebel, but they
don't know what they want to rebel against.
Luckily, the System is able to
fill their need by providing them with a list of standard and stereotyped
grievances in the name of which to rebel: racism, homophobia, women's
issues, poverty, sweatshops . . . the whole laundry-bag of "activist" issues.
Huge numbers of would-be rebels take the bait. In fighting racism,
sexism, etc., etc., they are only doing the System's work for it. In spite of this,
they imagine that they are rebelling against the System. How is this possible?
First, SO years ago the System was not yet committed to equality for
black people, women and homosexuals, so that action in favor of these
causes really was a form of rebellion. Consequently these causes came to be
conventionally regarded as rebel causes. They have retained that status today
simply as a matter of tradition; that is, because each rebel generation imitates
the preceding generations.


این دربرگیرنده‌یِ جنبش پدافند[sup][2][/sup] از حقوق مردان نیز میشود.

نمیگمانم براستی بنیازد[sup][3][/sup] که اینجا گوییم که روشن است که در خوبیِ برابری حقوق زنامرد سخنی نیست یا در
اینکه نژادپرستی بسختی نکوهیدنی‌ست سخنی نمیرود, ولی نکته در اینجاست که با پرداختن به اینها ما:
١. از پرداختن به خود سیستم و دشواری بسیار مهادین‌تر[sup][4][/sup] (= افسارگریختگی تکنولوژی) می‌دوریم[sup][5][/sup].
٢. به پایداری و پایستگی سیستم می‌افزاییم.






Ouroboros نوشته: بی‌کنشی و رخوت اما دوام ندارد و ما برنامه‌ریزی شده‌ایم تا برای حل مشکل، حتی اگرهم بی‌نتیجه و عبث، با تمام توان تلاش بکنیم. امیدوارم این وضعیت در شما برطرف بشود و بتوانید با این حقیقت به نحوی کنار بیایید که ما از حضور شما بهره‌مند بشویم،
...

امیر جان, دوری‌جویی من از این کنشها بر این پایه نیست که از همه چیز ناامید یا دلسرد شده‌ام, فرنود‌هایِ[sup][6][/sup] گوناگونی آنجا
هست. یک نمونه خوب از چرایی آن, چندین سال پیش که من با همین نگرش کازینسکی آشنا شدم توانستم با آمدن به دفترچه و
پرداختن به دشواری‌هایِ دیگر (اسلام, خردگرایی, ینه) نگرانی‌هایِ بجای ام را به دست فراموشی سپارم, اینبار ولی نمیخواهم دوباره همین راه را روم.

در کنار آن, تکانه‌هایِ[sup][7][/sup] انقلاب‌خواهی (rebel) که در بالا نوشتم نیز همواره در من بوده و یکی از راه‌هایِ بسیار
خوب برای تُهیگیدن[sup][8][/sup] آنها را من در همین پرداختن به دشواری‌هایی همچون حقوق مردان, اسلام, خردگرایی و ...
داشته‌ام, با 'روزه‌' گیری از همه‌یِ آنها میخواهم تکانه‌هایِ خود ام را بازشناخته و آنها را در جایِ درست بتهیگم.

رویهمرفته, همه‌یِ اینها در جاییکه با ما خطر سهمگینی به نام تکنولوژی روبرو هستیم بدرستی به خودفریبی و رویگردانی از دشواری مهادین میمانند.
چه سودی دارد حقوق زن و مرد یکی باشد, زمانیکه گرایند[sup][9][/sup] نابودی نژاد آدمی به ١٠٠% می‌نزدیکد[sup][10][/sup]؟ چه سودی دارد مردان را به
ستم‌هایی که در حق اشان رفته بیاگاهانیم, زمانیکه تکنولوژی همه‌یِ ما را در خود فروبرده و اگر نابود نسازد, در بند و بی اراده خواهد کرد؟

پرداختن به چنین چیزهایی زمانی شایستگی و بایستگی دارد که ما امیدی هم به آینده داشته باشیم, نه اینکه از
میان آینده‌‌هایِ شایند[sup][11][/sup] تنها کورسو امیدی به چندتایی خوب داشته باشیم که آنهم بیشتر به خودفریبی بماند تا هر چیز دیگر.





Ouroboros نوشته: چون به گمانم در این خودکاوی به خطا رفته‌اید و علت و معلول را اشتباه گرفته‌اید، همینکه می‌توانید خود را به سطح پائین‌تری تنزل بدهید و از همنشینی با هرکس جان سالم بدر ببرید بخاطر آنست که در مجازخانه فرصت برون‌فکنی آنچه به راستی برایتان مهم است را در اختیار داشته‌اید، اگرنه من از شما می‌پرسم که آیا زمانی بوده که بتوانید این راندمان بالا را بدون هیچ مشکلی حفظ بکنید، بی‌آنکه جایی، با کسی، آنکه حقیقتا هستید و آنچه حقیقتا دوست دارید را مطرح و برسی نکنید؟ من بعید می‌دانم.

گرایش به پذیرش‌خواهی دیگران بدید من همواره از کاستی در خویش میاید. در برخی جاها, مانند سکس چنین کاستی‌ای درست و پذیرفتنی است,
ولی در پرسمان‌هایِ[sup][12][/sup] اندیشیک نه, زیرا تنها راهْ برای دریافت درستی و نادرستی را خرد و فرنودسار[sup][13][/sup] میدهند و این دو به گفتگوی رودررو نمی‌نمیازند.

سرانجام اینکه با خواندن نوشته‌هایِ خود ام اندکی دلسردی نابجا از خودِ زندگی سُهیدم[sup][14][/sup], که باید بگویم به هیچ
روی چنین نیست, در این چند هفته من چندی از بهترین روز‌هایِ زندگی ام را سپرانده‌ام, گرچه هیچ برنامه‌یِ
آنچنانی برای خودِ آینده ندارم, هیچ چیزی دگرسانیِ[sup][15][/sup] ویژه‌ای نیافته, ولی خود ام را آزادتر از همیشه میبینم,
میتوانم با آسودگی و بیرون از هیاهو و نوفه[sup][16][/sup] بیاندیشم یا بر پاد آن, در بیکنشی اَوست بخرسندی بزیوم[sup][17][/sup].

اگر در بیکنشی احساس دورریختنِ زمان یا تنش و نگرانی به آدم دست داد باید دانست که بیگمان یک دشواری‌ای آنجاست.
چیزیکه خود من بآروین[sup][18][/sup] دریافته‌ام:

The entertainment industry serves as an important psychological tool of the system, possibly even when
it is dishing out large amounts of sex and violence. Entertainment provides
modern man with an essential means of escape. While absorbed in television,
videos, etc., he can forget stress, anxiety, frustration, dissatisfaction. Many
primitive peoples, when they don't have any work to do, are quite content to
sit for hours at a time doing nothing at all, because they are at peace with
themselves and their world.
But most modern people must be constantly
occupied or entertained, otherwise they get "bored," i.e., they get fidgety,
uneasy, irritable.





Ouroboros نوشته: امیدوارم برای هر دوی ما راه خلاصی باشد..

E306





----
1. Nemâridan || نماریدن: اشاره کردن; نماره کردن to point
2. pad+âfand+idan::Padâfandidan || پدافندیدن: دفاع کردن Ϣiki-En to defend
3. niyâz+idan::Niyâzidan || نیازیدن: نیاز داشتن Ϣiki-En to need
4. meh+âd+in::Mehâdin || مهادین: اصلی Ϣiki-En, Ϣiki-En principal; main
5. dur+idan::Duridan || دوریدن: دور شدن to recede
6. far+nud::Farnud || فرنود: استدلال; منطق; دلیل Ϣiki-En reason
7. tekân+e::Tekâne || تکانه: برانگیختگی ناگهانی Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ impulse
8. toh+ig+idan::Tohigidan || تهیگیدن: تخلیه کردن Ϣiki-En to empty
9. ger+ây+and::Gerâyand || گرایند: احتمال, اگرآیند probable
10. Nazdikidan || نزدیکیدن: نزدیک کردن to bring close; to come close
11. šây+and::Šâyand || شایند: امکان Ϣiki-En possible
12. pors+mân::Porsmân || پرسمان: مساله Dehxodâ, Ϣiki-En problem
13. farnud+sâr::Farnudsâr || فرنودسار: دانش منطق Ϣiki-En logics
14. Sohidan || سهیدن: حس کردن MacKenzie to sense
15. digar+sân+i::Digarsâni <— Degarsâni || دیگرسانی: تفاوت ⚕Heydari difference
16. Nufe || نوفه: اختلال ⚕Heydari, Ϣiki-En noise
17. Zistan <— Zividan
18. Beârvin || باروین: از روی آروین; از روی تجربه TFD experientially

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ

به به،
شهریار گرامی می آیند مخفیانه پای پستهای ما سپاس می گذارند و بی هیچ کلامی می روند. کجایید دوست عزیز؟ E306
پاسخ

من بعد از یک وقفه 3 هفته ای برگشتمE417، دلم حسابی برای دفترچه و شما دوستان تنگ شده بود اما واقعا گرفتار بودم و نمیتونستم سر بزنمE403
پاسخ

به به، درود آنارشی جان؛
خوش برگشتی.
در نبودِ من و شما، مهربدِ عزیز به خواستِ خود مدتی (احتمالا طولانی) از جمعِ ما خداحافظی کرده‌اند .
شما خوب و خوش هستید؟

کسشر هم تعاونی؟!
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع / نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 25 مهمان