نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

پارسیکیدن نوشته‌های درخواستی
#71

. ^ far+hud::Farhud || فرهود: فرهوده; هوده=حق; حقیقت Ϣiki-En truthh

اینجا هوده بن کارواژه ی فرهوده است؟


+

. ^ Sohidan || سهیدن: حس کردن MacKenzie to sense

و اینجا سهیدن در این قسم از صحبتتون:
همه‌یِ پیشه‌هایِ خوب و آسان زنان ٥٠-٥٠ چند سده‌ای میشود سهیم[SUP][4][/SUP] شده‌اند,

اینجا معنای سَهیم (سَهم داشتن از چیزی)هم داره و البته سَهیم بیشتر معنا داره
وقتی اعراب گذاری نشده باشه از کجا بپنداریم سُهیم هست؟
پاسخ
#72

mosafer نوشته: به صلیب میکشندت چون مسیحی بر بند
اینجا عَلَمَت میکنند تا درس عبرت کسانی شوی که جز خدای را میباورند
آرام گیر ای سرکشی های بی تاب
بگذار خموشی ِ این دیار کر کند گوش فلک را
و من اینجا..
در آغوش میکشم تمام بود و نبودن ها را
چشم بر چشمانم دوز و هیچت گلایه مکن
انگشتت را به نشانه ی پیروزی بالا بر و غره شو بر هر آنچه میپنداری از آن ِ توست
تو صلیب کش ِ مسیحی شده ای که هیچش کنایه نیست...


صلیب = ok ئه, واژه‌یِ دیگر چلیپا داریم که آنهم پارسی نیست.
مصیحی = تَرسا[sup][aname="rpa0dd215ddb3ad44509ffb283dc38dd067"][[/aname][anchor="pa0dd215ddb3ad44509ffb283dc38dd067"]1][/anchor][/sup]
علم کردن = برافراشتن, به تیغ می‌برکشند ات, درفش[sup][aname="rpa9b243f534a194e83b3777b04f23d1b53"][[/aname][anchor="pa9b243f534a194e83b3777b04f23d1b53"]2][/anchor][/sup] کردن
درس = آموزه, مایه
عبرت = پندی, آموزه‌ای, پندآموزی, اندرزی, ...
تمام = همه‌یِ ,سراسر, سرتاسر, یکسره‌یِ
فلک = آسمان, سپهر[sup][aname="rpaaea81403dee449cd95a97e8305f6117c"][[/aname][anchor="paaea81403dee449cd95a97e8305f6117c"]3][/anchor][/sup]
فلک الافلاک = سپهربرین
غره = خودپسند, خودخواه, فراتن[sup][aname="rpa4cd713f5262e4be7b793bca857e3122a"][[/aname][anchor="pa4cd713f5262e4be7b793bca857e3122a"]4][/anchor][/sup], ابرتن[sup][aname="rpa911e699c9dcc40ee99f01e17ab0e4414"][[/aname][anchor="pa911e699c9dcc40ee99f01e17ab0e4414"]5][/anchor][/sup], ...
کنایه زدن = گوشه زدن
کنایه = گوشه‌زنی


به صلیب میکشند ات چون تَرساییِ بربند
اینجا درفش ات میکنند تا مایه‌یِ پند کسانی شوی که جز خدا را میباورند
بیارام ای سرکشی‌هایِ بی تاب
بگذار خموشی ِ این دیار کر کند گوش آسمان را
و من اینجا..
در آغوش میکشم همه‌یِ بود و نبود ها را
چشم بر چشمانم بدوز و هیچ ات گلایه مکن
انگشت ات را به نشانه‌یِ پیروزی بالا بر و فراتن شو بر هر آنچه میپنداری از آن ِ توست
تو صلیب‌کش ِ تَرسایی شده‌ای که هیچ اش گوشه‌زنی نیست...





mosafer نوشته: پ.ن
اینجا مثلا تمام سعیم رو کردم پارسی بنگارم
البته اول نوشتم بعد میانش خواستم ویرایش پارسی کنم جز یکی دو کلمه چیزی به ذهنم نیومد

آری کمابیش همه‌یِ واژگان پارسی بود و بسیار خوبه!
«می‌باورند» بجای "باور میکنند" نیز نمایانگر کارگیری[sup][aname="rpabe1ca952aed943c38898e7b6f73ac89a"][[/aname][anchor="pabe1ca952aed943c38898e7b6f73ac89a"]6][/anchor][/sup] خوب و هوشمندانه بود.

هر آینه برخی واژگان را نادرست مینویسید, «بربند» سرهمه, "فرورفتن" سر همه و نیازی به جداسازی نیست, برخی دیگر
ولی بهتر است جدا شوند, مانند پسوند‌هایِ دارندگی (مالکیت): علمت میکنند —> علم ات میکنند; خود ما ذهنی سرهم میخوانیم.





----
[aname="pa0dd215ddb3ad44509ffb283dc38dd067"]1[/aname]. [anchor=rpa0dd215ddb3ad44509ffb283dc38dd067]^[/anchor] Tarsâ || ترسا: مسیحی Ϣiki-En christian
[aname="pa9b243f534a194e83b3777b04f23d1b53"]2[/aname]. [anchor=rpa9b243f534a194e83b3777b04f23d1b53]^[/anchor] Derafš || درفش: پرچم, نماد Dehxodâ, Ϣiki-Pâ, Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ flag
[aname="paaea81403dee449cd95a97e8305f6117c"]3[/aname]. [anchor=rpaaea81403dee449cd95a97e8305f6117c]^[/anchor] Sepehr || سپهر: کره sphere
[aname="pa4cd713f5262e4be7b793bca857e3122a"]4[/aname]. [anchor=rpa4cd713f5262e4be7b793bca857e3122a]^[/anchor] farâ+tan::Farâtan || فراتن: وارونه‌یِ فروتن; مغرور; خودبین ≈high-minded
[aname="pa911e699c9dcc40ee99f01e17ab0e4414"]5[/aname]. [anchor=rpa911e699c9dcc40ee99f01e17ab0e4414]^[/anchor] Abartan || ابرتن: مغرور MacKenzie, Ϣiki-En arrogant
[aname="pabe1ca952aed943c38898e7b6f73ac89a"]6[/aname]. [anchor=rpabe1ca952aed943c38898e7b6f73ac89a]^[/anchor] kâr+gir::Kârgir || کارگیر: مفعول Ϣiki-En object

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ
#73

mosafer نوشته: . ^ far+hud::Farhud || فرهود: فرهوده; هوده=حق; حقیقت Ϣiki-En truthh

اینجا هوده بن کارواژه ی فرهوده است؟

نه, فرهود[sup][aname="rpa80944cbfce424c9d876b2ba373bfc7f2"][[/aname][anchor="pa80944cbfce424c9d876b2ba373bfc7f2"]1][/anchor][/sup] (حقیقت) کارواژه[sup][aname="rpa978922b8562a49d4962aa93e40ba4964"][[/aname][anchor="pa978922b8562a49d4962aa93e40ba4964"]2][/anchor][/sup] ندارد, زیرا "حقیقت کردن" معنی نمیداد (:

کارواژه‌ها در زبان پارسیک به نیز -تن میپایانند!!!!!!
گفتن
پختن
سهیدن[sup][aname="rpa22ba08b737d4492ab111f5e4096e86f4"][[/aname][anchor="pa22ba08b737d4492ab111f5e4096e86f4"]3][/anchor][/sup]
نوشتن
...


+



[quot=mosafer]
. ^ Sohidan || سهیدن: حس کردن MacKenzie to sense

و اینجا سهیدن در این قسم از صحبتتون:
همه‌یِ پیشه‌هایِ خوب و آسان زنان ٥٠-٥٠ چند سده‌ای میشود سهیم شده‌اند,

اینجا معنای سَهیم (سَهم داشتن از چیزی)هم داره و البته سَهیم بیشتر معنا داره
وقتی اعراب گذاری نشده باشه از کجا بپنداریم سُهیم هست؟[/QUOTE]


نه اینها را نرم‌افزاری که من نوشته ام خودکار به نوشته‌ها میافزاید و از آنجاییکه از روی تنبلی زیروزبر‌ها را بهش نیاموخته ام «سهیم هستیم» را «سُهیم هستیم» در نگر میگیرد (:

از آنجاییکه هنوز شمار‌ این ایرنگ‌ها[sup][aname="rpa71fa0b6542e94a82a36755f037afec1a"][[/aname][anchor="pa71fa0b6542e94a82a36755f037afec1a"]4][/anchor][/sup] بسیار کمه نیازی به ویرایش[sup][aname="rpa677ae1a94ecf41babed0a226523991b1"][[/aname][anchor="pa677ae1a94ecf41babed0a226523991b1"]5][/anchor][/sup] اش ندیده ام, دیرتر ولی خواهم ویراست.

درباره‌یِ نوشتن خودتان هم خب آری, اگر می‌نیازید زیروزبر باید بگذارید. بیشتر زمانها نیست.







----
[aname="pa80944cbfce424c9d876b2ba373bfc7f2"]1[/aname]. [anchor=rpa80944cbfce424c9d876b2ba373bfc7f2]^[/anchor] far+hud::Farhud || فرهود: فرهوده; هوده=حق; حقیقت Ϣiki-En truth
[aname="pa978922b8562a49d4962aa93e40ba4964"]2[/aname]. [anchor=rpa978922b8562a49d4962aa93e40ba4964]^[/anchor] kâr+vâže::Kârvâže || کارواژه: فعل Dehxodâ verb
[aname="pa22ba08b737d4492ab111f5e4096e86f4"]3[/aname]. [anchor=rpa22ba08b737d4492ab111f5e4096e86f4]^[/anchor] Sohidan || سهیدن: حس کردن MacKenzie to sense
[aname="pa71fa0b6542e94a82a36755f037afec1a"]4[/aname]. [anchor=rpa71fa0b6542e94a82a36755f037afec1a]^[/anchor] Irang || ایرنگ: خطا; لغزش MacKenzie error
[aname="pa677ae1a94ecf41babed0a226523991b1"]5[/aname]. [anchor=rpa677ae1a94ecf41babed0a226523991b1]^[/anchor] vi+râstan::Virâstan || ویراستن: ویرایش کردن; تصحیح کردن to edit

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ
#74

Mehrbod نوشته:
صلیب = ok ئه, واژه‌یِ دیگر چلیپا داریم که آنهم پارسی نیست.
مصیحی = تَرسا[SUP][aname="rpa0dd215ddb3ad44509ffb283dc38dd067"][[/aname][anchor="pa0dd215ddb3ad44509ffb283dc38dd067"]1][/anchor][/SUP]
علم کردن = برافراشتن, به تیغ می‌برکشند ات, درفش[SUP][aname="rpa9b243f534a194e83b3777b04f23d1b53"][[/aname][anchor="pa9b243f534a194e83b3777b04f23d1b53"]2][/anchor][/SUP] کردن
درس = آموزه, مایه
عبرت = پندی, آموزه‌ای, پندآموزی, اندرزی, ...
تمام = همه‌یِ ,سراسر, سرتاسر, یکسره‌یِ
فلک = آسمان, سپهر[SUP][aname="rpaaea81403dee449cd95a97e8305f6117c"][[/aname][anchor="paaea81403dee449cd95a97e8305f6117c"]3][/anchor][/SUP]
فلک الافلاک = سپهربرین
غره = خودپسند, خودخواه, فراتن[SUP][aname="rpa4cd713f5262e4be7b793bca857e3122a"][[/aname][anchor="pa4cd713f5262e4be7b793bca857e3122a"]4][/anchor][/SUP], ابرتن[SUP][aname="rpa911e699c9dcc40ee99f01e17ab0e4414"][[/aname][anchor="pa911e699c9dcc40ee99f01e17ab0e4414"]5][/anchor][/SUP], ...
کنایه زدن = گوشه زدن
کنایه = گوشه‌زنی


به صلیب میکشند ات چون تَرساییِ بربند
اینجا درفش ات میکنند تا مایه‌یِ پند کسانی شوی که جز خدا را میباورند
بیارام ای سرکشی‌هایِ بی تاب
بگذار خموشی ِ این دیار کر کند گوش آسمان را
و من اینجا..
در آغوش میکشم همه‌یِ بود و نبود ها را
چشم بر چشمانم بدوز و هیچ ات گلایه مکن
انگشت ات را به نشانه‌یِ پیروزی بالا بر و فراتن شو بر هر آنچه میپنداری از آن ِ توست
تو صلیب‌کش ِ تَرسایی شده‌ای که هیچ اش گوشه‌زنی نیست...







آری کمابیش همه‌یِ واژگان پارسی بود و بسیار خوبه!
«می‌باورند» بجای "باور میکنند" نیز نمایانگر کارگیری[SUP][aname="rpabe1ca952aed943c38898e7b6f73ac89a"][[/aname][anchor="pabe1ca952aed943c38898e7b6f73ac89a"]6][/anchor][/SUP] خوب و هوشمندانه بود.

هر آینه برخی واژگان را نادرست مینویسید, «بربند» سرهمه, "فرورفتن" سر همه و نیازی به جداسازی نیست, برخی دیگر
ولی بهتر است جدا شوند, مانند پسوند‌هایِ دارندگی (مالکیت): علمت میکنند —> علم ات میکنند; خود ما ذهنی سرهم میخوانیم.



ممنون E032
+
دقت نکرده بودم که باید جدا نوشت
همونطور که بزبون میاریم نوشتم
و این جدا سازی برای همه این گونه صدق میکنه؟
پاسخ
#75

الان یعنی این پی نوشتها رو نرم افزار انجام میده؟
یعنی نرم افزار فارسی شما رو پارسیتر میکنه؟
پاسخ
#76

mosafer نوشته: دقت نکرده بودم که باید جدا نوشت
همونطور که بزبون میاریم نوشتم
و این جدا سازی برای همه این گونه صدق میکنه؟

این دبیره‌یِ[sup][aname="rpad50431f145d347c18fb6e85d0acc3c48"][[/aname][anchor="pad50431f145d347c18fb6e85d0acc3c48"]1][/anchor][/sup] کنونی بیخود است و برای خود دبیره نمیگویم بهتره جدا ننویسیم, بساکه چون کارواژگان[sup][aname="rpa940a12c51a80459dbe34ed6e77afdaae"][[/aname][anchor="pa940a12c51a80459dbe34ed6e77afdaae"]2][/anchor][/sup] را اینجوری از
هم میگسلیم[sup][aname="rpa2c3ee12446ae4a43bbe48e9bb44be753"][[/aname][anchor="pa2c3ee12446ae4a43bbe48e9bb44be753"]3][/anchor][/sup]: فرورفتن یک کارواژه‌یِ سرهم هست و هنگام صرف کردن باید «می‌فرورود» بگوییم و این را سرهم‌نویسی اش بهتر می‌نمایاند.

جدانویسیِ نشانه‌هایِ دارندگی ولی تنها یک پیشنهاد[sup][aname="rpadf2fdb4c12884c5bb034d737c9ccc160"][[/aname][anchor="padf2fdb4c12884c5bb034d737c9ccc160"]4][/anchor][/sup] بود, هیچ بایستگی‌ای ندارد.


mosafer نوشته: الان یعنی این پی نوشتها رو نرم افزار انجام میده؟
یعنی نرم افزار فارسی شما رو پارسیتر میکنه؟

نه, واژگان پارسیک نوشته‌یِ مرا می‌پینویسد که خوانندگان آسانتر دریابند.

نام آن هم PN² است: PârsikNemâye PeyNevis = PN به توان دو (:






----
[aname="pad50431f145d347c18fb6e85d0acc3c48"]1[/aname]. [anchor=rpad50431f145d347c18fb6e85d0acc3c48]^[/anchor] Dabire || دبیره: رسم الخط Ϣiki-En, fa.wiktionary.org, Ϣiki-Pâ writing system
[aname="pa940a12c51a80459dbe34ed6e77afdaae"]2[/aname]. [anchor=rpa940a12c51a80459dbe34ed6e77afdaae]^[/anchor] kâr+vâže::Kârvâže || کارواژه: فعل Dehxodâ verb
[aname="pa2c3ee12446ae4a43bbe48e9bb44be753"]3[/aname]. [anchor=rpa2c3ee12446ae4a43bbe48e9bb44be753]^[/anchor] Gosixtan || گسیختن: فرستادن .روانه کردن Ϣiki-En, fa.wiktionary.org, Dehxodâ to emit
[aname="padf2fdb4c12884c5bb034d737c9ccc160"]4[/aname]. [anchor=rpadf2fdb4c12884c5bb034d737c9ccc160]^[/anchor] piš{pišvand}+nehâdan::Pišnehâdan || پیشنهادن: پیشنهاد کردن Dehxodâ, Ϣiki-En to suggest

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ
#77

Mehrbod نوشته: این دبیره‌یِ[SUP][aname="rpad50431f145d347c18fb6e85d0acc3c48"][[/aname][anchor="pad50431f145d347c18fb6e85d0acc3c48"]1][/anchor][/SUP] کنونی بیخود است و برای خود دبیره نمیگویم بهتره جدا ننویسیم, بساکه چون کارواژگان[SUP][aname="rpa940a12c51a80459dbe34ed6e77afdaae"][[/aname][anchor="pa940a12c51a80459dbe34ed6e77afdaae"]2][/anchor][/SUP] را اینجوری از
هم میگسلیم[SUP][aname="rpa2c3ee12446ae4a43bbe48e9bb44be753"][[/aname][anchor="pa2c3ee12446ae4a43bbe48e9bb44be753"]3][/anchor][/SUP]: فرورفتن یک کارواژه‌یِ سرهم هست و هنگام صرف کردن باید «می‌فرورود» بگوییم و این را سرهم‌نویسی اش بهتر می‌نمایاند.

جدانویسیِ نشانه‌هایِ دارندگی ولی تنها یک پیشنهاد[SUP][aname="rpadf2fdb4c12884c5bb034d737c9ccc160"][[/aname][anchor="padf2fdb4c12884c5bb034d737c9ccc160"]4][/anchor][/SUP] بود, هیچ بایستگی‌ای ندارد.
نه, واژگان پارسیک نوشته‌یِ مرا می‌پینویسد که خوانندگان آسانتر دریابند.

نام آن هم PN² است: PârsikNemâye PeyNevis = PN به توان دو (:

کار به بایستگیش ندارم اینطور از نظر ظاهر زیباتر هست
سعی میکنم اینگونه بنویسم (ولی بعد از چندین سال تغییر دادن عادت خودش کماکان سخت هست)
یکجا پرسیدم قسم رو
سوگند پارسی قسم هست؟قسم عربی است؟
پاسخ
#78

Mehrbod نوشته: در پارسیک نیز میگفته‌اند «سوگند گرفتن» یا همان «سوگند خوردن».

و کدام بهتر هست در جمله ؟
سوگند گرفت یا خورد؟
من باب مثال (بجای این، چه پارسی هست؟)
و او سوگند خورد تا دگر راه بر اندیشه هموار نسازد
و او سوگند گرفت تا دگر راه بر اندیشه هموار نسازد
معانی اش فرق میکنه ولی اینطور نیست؟
در جمله ی اول خود ِ فرد سوگند میخورد ولی در جمله ی دوم گویا از کسی سوگند میگیرد
پس در معنی متضاد هم هستند
پس نمیشه هر کدام رو انتخاب کرد باید معنی اش در جمله مشخص شود(خودم جواب سوالم رو دادم)
و دبیره ی "سوالم رو " همین است؟
پاسخ
#79

mosafer نوشته: و کدام بهتر هست در جمله ؟
سوگند گرفت یا خورد؟
من باب مثال (بجای این، چه پارسی هست؟)
و او سوگند خورد تا دگر راه بر اندیشه هموار نسازد
و او سوگند گرفت تا دگر راه بر اندیشه هموار نسازد
معانی اش فرق میکنه ولی اینطور نیست؟
در جمله ی اول خود ِ فرد سوگند میخورد ولی در جمله ی دوم گویا از کسی سوگند میگیرد
پس در معنی متضاد هم هستند
پس نمیشه هر کدام رو انتخاب کرد باید معنی اش در جمله مشخص شود(خودم جواب سوالم رو دادم)
و دبیره ی "سوالم رو " همین است؟

«سوگند خوردن» درسته, تنها در باره‌یِ واژه‌شناسی گفتیم که خوردن در آِرِشِ[sup][aname="rpa9455f653783f436ab051d9f311ff07e2"][[/aname][anchor="pa9455f653783f436ab051d9f311ff07e2"]1][/anchor][/sup] "خوردن و آشامیدن" نبوده, در آِرشِ امروز مرده‌یِ «خوردن و گرفتن» بوده.

"من باب مثال" هم پرسش ندارد دیگر: بنمونه, نمونه‌وار, برای نمونه, از روی نمونه, در جایگاه نمونه !!








----
[aname="pa9455f653783f436ab051d9f311ff07e2"]1[/aname]. [anchor=rpa9455f653783f436ab051d9f311ff07e2]^[/anchor] Âreš || آرش: معنی Dehxodâ, Ϣiki-En, Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ meaning; sense

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ
#80

Mehrbod نوشته: "من باب مثال" هم پرسش ندارد دیگر: بنمونه, نمونه‌وار, برای نمونه, از روی نمونه, در جایگاه نمونه !!

اخه منتظر یک حرف عجیب و غریبم میگم شاید این نباشه:e405:
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع / نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: