Russell نوشته: این مطلب ناسازگاری را اگر چه من تا حدی با دانش زبانی کم خودم قبول دارم ولی میتواند خیلی ساده اثبات یا ابطال یا حداقل بررسی شود.یعنی یک جدول باشد که کدام زبان با کدام ناسازگار است و البته خود این پدیده ناسازگاری هم نمیشود برای هر زبان صفر و یک باشد چرا که زبان فرگشت یافته.
مثلا ژاپنیها با زبان انگلیسی چه طور برخورد میکنند؟
سازگاری زبانها را که کمابیش داریم:
در هیچ زبانی تا جاییکه من میدانم "ساختار" زبان را به زبان بیگانه نمیدیسانند (فرم نمیدهند). در پارسیک ما ساختار زبانامان را تا اندازهی بالایی
از دست دادهایم، بگوییم در چندینه بستن:
استاد (واژه 100% پارسیک) —> اساتید!
عامل (عربی) —> عوامل!
در جای دیگر، ما در دستورزبان خودمان دو پیشوند ناینده (منفی کننده) داریم که "نا" و "آ / آنا" باشند، ولی چندتایی بیخود باز آوردهایم:
نااخلاقی (درست) = غیر اخلاقی (نادرست)
...
این چیزهای افزوده تنها زبان را گنگ میکنند، یکی دیگر از اینها واژه "قابل" است، هنگامیکه در پارسی ما هماکنون دو شیوه برای able کردن داریم:
گفتن —> گوی
گفتنی / گویشپذیر (درست) = قابل گفتن (نادرست)
باوریدن —> باور
باوریدنی / باورپذیر (درست) = قابل باور!
اینها را هم باید در دنباله بالا یکراست ریخت تو زباله (:
سپس میماند کالبُدهای زبان تازیک که در ساختار زبان ما فرورفتهاند و از همه آسیبرسانتر هستند:
خراب (عربی)
خرابگر / خراب کننده = مخرب (در کالُبد مفعل)
خراب کردن = تخریب (در کالبُد تفعیل!)
خراب کردن کردن = تخریب کردن!!!!
برابرهای پارسی همیشه اندکی درازتر هستند، چرا که وندوند میباشند و درستی و فرنودین بودن بهتر از کوتاهی ولی پریشانگویی است.
جدای آن، کارواژگان پارسی خودشان کمابیش همیشه یکسان و گاه کوتاهتر از برابرهای سرهم بندی شده تازیک میشوند، اگر که راه را درست برویم:
ویرانیدن —> ویران
ویران = خراب
ویرانی = خرابی
ویراننده / ویرانگر = خراب کننده (مخرب)
ویرانندگی / ویرانگری = خراب کنندگی (تخریب)
پس اگر این کالبدهای ناسازگار را هم از ساختار پارسیک بیرون کشیدیم از تازیک (عربی) دیگر چه میماند؟ هیچ.
مشتی واژه بی سر و ته بی چم که دور از باور میدانم کسی به برابرهای پارسیکشان برگزیند، نمونه بگوییم، خودت واژگان
"گستردن، گسترش، گسترانیدن، واگستردن، ناگستردنی، بیگسترش، .."
را میپسندی یا
"انبساط، قابل انبساط، انبساط دادن، انبساط کردن" ؟