دفترچه

نسخه‌ی کامل: بازی : نقد
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19
Russell نوشته: سخن از انتخاب و چگونگی آن هم دادن نظریه فرگشتی‌ست.در فرگشت زنان عامال محدود کننده هستند.اگر یک مرد انتخاب بشود و همه زنان را باردار کند ممکن است،یک زن انتخاب شود و همه مردان او را باردار کنند نسل آنها منقرض میشود.اینها بدیهیات است شما دارید بر سر اصول اولیه آن چانه میزنید !!
خوب گزینش جنسی در انسان با سایر موجودات متفاوت است.
از این رو است که تنها به نظریه های بیسیک فرگشت نمیتوان به تنهایی اکتفا کرد.
در جنس نر انسان برخلاف ساید موجودات ماده نیز تحت گزینش قرار می گیرد.چرا که هزینه ی زایش و بزرگ کردن فرزند انسان هم بسیار پر هزینه است.و از این روست که نر انسان هم دست به گزینش ماده ای میزند که با داشتن خصوصیاتی و ویژگی هایی خاص بتواند فرزندش را حمایت و بزرگ کند.
ویژگی هایی مانند بدن سالم و همچنین داشتن چربی زیاد در بدن زن(اشاره به داشتن سینه و باسن و یا صورت )که نشانگر دارا بودن منبع تغذیه ی کافی برای فرزند باشد.
حالا همین مسئله را با پیشرفت آنچه که ما به عنوان فرهنگ میشناسم بسط دهیم خواهیم دید که زنان نیز توسط مردان به واسطه ی معیارهایی خاص و از پیش تعیین شده انتخاب خواهند شد.بنا براین این گزینش کاملا دو طرفه است و من فکر نمیکنم در این خصوص پادگویی ای انجام داده باشم
iranbanoo نوشته: خوب گزینش جنسی در انسان با سایر موجودات متفاوت است.
از این رو است که تنها به نظریه های بیسیک فرگشت نمیتوان به تنهایی اکتفا کرد.
در جنس نر انسان برخلاف ساید موجودات ماده نیز تحت گزینش قرار می گیرد.چرا که هزینه ی زایش و بزرگ کردن فرزند انسان هم بسیار پر هزینه است.و از این روست که نر انسان هم دست به گزینش ماده ای میزند که با داشتن خصوصیاتی و ویژگی هایی خاص بتواند فرزندش را حمایت و بزرگ کند.
ویژگی هایی مانند بدن سالم و همچنین داشتن چربی زیاد در بدن زن(اشاره به داشتن سینه و باسن و یا صورت )که نشانگر دارا بودن منبع تغذیه ی کافی برای فرزند باشد.
حالا همین مسئله را با پیشرفت آنچه که ما به عنوان فرهنگ میشناسم بسط دهیم خواهیم دید که زنان نیز توسط مردان به واسطه ی معیارهایی خاص و از پیش تعیین شده انتخاب خواهند شد.بنا براین این گزینش کاملا دو طرفه است و من فکر نمیکنم در این خصوص پادگویی ای انجام داده باشم
بسیار عالی پس این پدیده را در باقی حیوانات قبول دارید،البته در بقیه حیوانات هم نگهداری از بچه و هزینه برای آن هست،مطمئنا نه به اندازه انسان.
خب من و باقی دوستان هم نگفتیم که در ماده‌ها انتخابی صورت نمیگیرد،گفتیم انتخاب بین نرها شدیدتر است.
این انتخاب هم آنقدر فشارش کمتر بوده که حتی در بسیاری مواقع (اگر محدودیت شدید در منابع برای تعداد بچه و بزرگ کردن آنها نبوده) صورت نمیگرفته و تقریبا تمام ماده‌ها بچه‌دار میشده‌اند
وگرنه آری دنبال جراحی پلاستیک بودن نشان از انتخاب است،ولی شما مقایسه کنید در همین انسان امروز را تفاوت را در شدت رقابت برای داشتن جایگاه اجتماعی بالاتر و پول و تعیین کننده بودن آن در انتخاب شدن توسط زنان را با همان زیبایی و اندازه سینه و باسن زنان.

اینکه زنان دنبال نرهای بالای هرم باشند درش بحثی نیست ولی آیا برای مردهای پایین هرم (که تقریبا تمام آنها را شامل میشود) هم همین هست؟و آیا عکسش در مورد زنان هم هست؟اصلا به آن معنی هرمی برای ژنان وجود دارد که بواسطه آن انتخاب آنچنانی صورت گیرد؟
و آیا این رقابت و تعیین کنندگی آن قابل مقایسه با برای همان مردان است؟
Russell نوشته: این انتخاب هم آنقدر فشارش کمتر بوده که حتی در بسیاری مواقع (اگر محدودیت شدید در منابع برای تعداد بچه و بزرگ کردن آنها نبوده) صورت نمیگرفته و تقریبا تمام ماده‌ها بچه‌دار میشده‌اند


Russell نوشته: اینکه زنان دنبال نرهای بالای هرم باشند درش بحثی نیست ولی آیا برای مردهای پایین هرم (که تقریبا تمام آنها را شامل میشود) هم همین هست؟و آیا عکسش در مورد زنان هم هست؟اصلا به آن معنی هرمی برای ژنان وجود دارد که بواسطه آن انتخاب آنچنانی صورت گیرد؟
و آیا این رقابت و تعیین کنندگی آن قابل مقایسه با برای همان مردان است؟
این هزینه ای که مردان در رقابت با مردان دیگر برای دستیابی به زنان مورد نظرشان میپردازند به لحاظ کمی از رقابت بین زنان بیشتر است.
این یعنی هر آنچه که مردان در این راستا عمل میکنند از ارتقا در موقعیت اجتماعی تا تناسب اندام و ویژگی های جنسی نسبت به زنان (که دغدغه هایی یکسان و ثابت دارند) بیشتر است.
اما همین مردان کافیست تعداد محدودی از این ویژگی ها و مزیات نسبی را دارا باشند تا شانس دستیابی به زنان متعددی را بدست آورند.در حقیقت مردانی که فاقد این ویژگی ها باشند انتخاب محدودی خواهند داشت و شاید اصولا نتوانند انتخاب کنند.(تعدادی بسیار کم و استثنا)
اما زنان اگر حتی یک ویژگی از ویژگی هایی که مردان به دنبال آنند را نداشته باشند از دور انتخاب مردان خارج میشوند.
اندام جنسی-ویژگی های اخلاقی و....همه برای اینکه جزو کاندیداها قرار گیرند هم عرض هم اند.
از این روست که میگویم هزینه ای که زنان در پایان این رقابت میدهند بیشتر است.
شاید برای زنان هرمی همچون هرم مردان به آنصورت وجود نداشته باشد اما زنان با مجموعه ویژگی ها ناکامل از دور انتخاب حذف میشوند و شاید فرصت دستیابی به مردان پایین هرم را نیز نداشته باشند.چرا که هیچ مردی حاضر نیست ژنهایش(فرزندش) را به دست زنی با ویژگی های ناکارمد بسپارد و یا حتی با او همخوابه شود!!

** برای ساده سازی :یک مرد با قیافه و مشخصه های ظاهری نه چندان خوب(که شاید بد) تنها با داشتن پول میتواند صاحب زنانی با ویژگی های خوب شود.
اما یک زن با ویژگی های ظاهری نه چندان خوب(. نه البته کاملا بد) حتی با داشتن پ.ل هم نمیتواند مردانی متوسط را بدست آورد.
بنا براین این زیبایی و عدم زیبایی زنان همان قدر که میتواند برایشان ویژگی ای مثبت تلقی شود به همان میزان هم میتواند برایشان عامل محدود کننده و نبودش موجب شکستش در انتخاب جنسی اش شود.
حالا اگر همین معیارها و سلیقه ها را در زیبا شناسیس زنان را نگاه کنیم خواهیم دید که وضعیت زنان هم دست کمی از مردان ندارد و با افزایش خواست مردان مجبور است خود را ارتقا دهد!!
iranbanoo نوشته: این هزینه ای که مردان در رقابت با مردان دیگر برای دستیابی به زنان مورد نظرشان میپردازند به لحاظ کمی از رقابت بین زنان بیشتر است.
این یعنی هر آنچه که مردان در این راستا عمل میکنند از ارتقا در موقعیت اجتماعی تا تناسب اندام و ویژگی های جنسی نسبت به زنان (که دغدغه هایی یکسان و ثابت دارند) بیشتر است.
اما همین مردان کافیست تعداد محدودی از این ویژگی ها و مزیات نسبی را دارا باشند تا شانس دستیابی به زنان متعددی را بدست آورند.در حقیقت مردانی که فاقد این ویژگی ها باشند انتخاب محدودی خواهند داشت و شاید اصولا نتوانند انتخاب کنند.(تعدادی بسیار کم و استثنا)

شما قبول میکنید که مردان بالاهای هرم تعداد بیشتری زنان را بدست میآورند و این با پایین آمدن از هرم کاهش میابد.بعد چطور کسانی که از آن سر هرم چیزی نسیبشان نمیشود میشود محدود و استثنا؟
نکند زنان تعداشان چند برابر مردان بوده ما خبر نداشتیم؟وقتی بالای هرم بیشتر از یکی میبرد چیزی برای پایین باقی نمیماند.
اختلاف هم خیلی فاحشتر از اینهاست.چنگیز خان آنچنان دست بالایی داشته که اثرات کروموزوم Y او را در مردم آسیا میشود دنبال کرد هنوز.





نقل قول: اما زنان اگر حتی یک ویژگی از ویژگی هایی که مردان به دنبال آنند را نداشته باشند از دور انتخاب مردان خارج میشوند.
چطور؟چگونه؟کجا دیده شده؟
اگر زنان مثل مردان از دور خارج شوند یعنی نباید بچه‌دار شوند،در نتیجه آن ظرفیت کل تولید مثل انسانها نصف میشود در نتیجه با توجه به نرخ بالای مرگ و میر میروند بسوی انقراض.



نقل قول:اندام جنسی-ویژگی های اخلاقی و....همه برای اینکه جزو کاندیداها قرار گیرند هم عرض هم اند.
از این روست که میگویم هزینه ای که زنان در پایان این رقابت میدهند بیشتر است.
یعنی مردان کشته میشوند و بی بچه میمرند بعد زنان چه هزینه‌ای میدهند که این اینها بالاتر است؟
مگر میشود مرد برود در میدان جنگ بمیرد بعد هزینه زن بالاتر باشد؟هزینه‌هایِ جدید است؟


نقل قول:شاید برای زنان هرمی همچون هرم مردان به آنصورت وجود نداشته باشد اما زنان با مجموعه ویژگی ها ناکامل از دور انتخاب حذف میشوند و شاید فرصت دستیابی به مردان پایین هرم را نیز نداشته باشند.چرا که هیچ مردی حاضر نیست ژنهایش(فرزندش) را به دست زنی با ویژگی های ناکارمد بسپارد و یا حتی با او همخوابه شود!!
یعنی چه؟یعنی مردی که اساسا گزینه دیگرش نداشتن گزینه جفتگیری‌ست نگران ژن بد میشود.وقتی گزینه دیگرش هیچ است؟چگونه همچین چیزی بنظر شما با خرد و فرگشت جمع پذیر است؟


نقل قول:** برای ساده سازی :یک مرد با قیافه و مشخصه های ظاهری نه چندان خوب(که شاید بد) تنها با داشتن پول میتواند صاحب زنانی با ویژگی های خوب شود.
اما یک زن با ویژگی های ظاهری نه چندان خوب(. نه البته کاملا بد) حتی با داشتن پ.ل هم نمیتواند مردانی متوسط را بدست آورد.
بنا براین این زیبایی و عدم زیبایی زنان همان قدر که میتواند برایشان ویژگی ای مثبت تلقی شود به همان میزان هم میتواند برایشان عامل محدود کننده و نبودش موجب شکستش در انتخاب جنسی اش شود.
حالا اگر همین معیارها و سلیقه ها را در زیبا شناسیس زنان را نگاه کنیم خواهیم دید که وضعیت زنان هم دست کمی از مردان ندارد و با افزایش خواست مردان مجبور است خود را ارتقا دهد!!
وقی زنان انتخاب شدیدی در آنها انجام نشده و جفتگیری میکنند (کل بقای نسل انسان با کاهش ظرفیت تولید مثل بخطر میافتد) چطور چنین چیزی ممکن است.
اساسا شما انسان را ول کنید،فکر کنید اصلا ما بحث انسان را گذاشته‌ایم کنار یا انسان داستانش سواست مثلا،خودتان یکبار دیگر این سخنان من و خودتان را بخوانید خواهشا.
Russell نوشته: شما قبول میکنید که مردان بالاهای هرم تعداد بیشتری زنان را بدست میآورند و این با پایین آمدن از هرم کاهش میابد.بعد چطور کسانی که از آن سر هرم چیزی نسیبشان نمیشود میشود محدود و استثنا؟
نکند زنان تعداشان چند برابر مردان بوده ما خبر نداشتیم؟وقتی بالای هرم بیشتر از یکی میبرد چیزی برای پایین باقی نمیماند.
اختلاف هم خیلی فاحشتر از اینهاست.چنگیز خان آنچنان دست بالایی داشته که اثرات کروموزوم Y او را در مردم آسیا میشود دنبال کرد هنوز.
ممم...
خوب من فکر میکنم مردانی که در پایین هرم قرار دارند شانس و قدرت آمیزششان کمتر میشود.من استثنا ها را اصلا درهرم جای ندادم.!
اینطور فکر کردم که اگر قرار باشد مردان با شانس کمتر را در پایین هرم فرض کنم که نسل بشر تا کنون میبایست منقرض میشد!!!

Russell نوشته: چطور؟چگونه؟کجا دیده شده؟
اگر زنان مثل مردان از دور خارج شوند یعنی نباید بچه‌دار شوند،در نتیجه آن ظرفیت کل تولید مثل انسانها نصف میشود در نتیجه با توجه به نرخ بالای مرگ و میر میروند بسوی انقراض.
من در سطح فرد صحبت میکنم و نه یک فرایند تکامل اجتماعی!
با این وجود هم منظورم این بود که زنان از آنجایی که محدودیت دارند در زمان زایمان-همسرگزینی در سنی خاص -محدود بودن سلول تخم و از این دست محدودیت های بیولوژیک و گاها فرهنگی اگر موفق به یافتن جفت خود نشوند در زمانی کم این شانس را از دست خواهند داد.

Russell نوشته: یعنی چه؟یعنی مردی که اساسا گزینه دیگرش نداشتن گزینه جفتگیری‌ست نگران ژن بد میشود.وقتی گزینه دیگرش هیچ است؟چگونه همچین چیزی بنظر شما با خرد و فرگشت جمع پذیر است؟
چرا گزینه دیگری نداشته باشد؟!
من اینجا فرگشت را نادیده میگرم.و اینطور میپندارم که مردان با کمک امکانات اجتماعی زنان بیشماری را میتوانند صاحب شوند و در این دایره زنان هر چه کامل تر امکان انتخاب شدنشان بالاتر میرود.
اصلا در همان روانشناسی فرگشتی که در حال بحثش هستید جفری میلر تمامی این امکانات و کنش های اجتماعی را هم نتیجه ی تکامل میداند.پس در طی این تکامل امکانات اجتماعی به حد کافی در اختیار مردان بوده که هر کدامشان با حد اقل بهره وری از آن توان حمایت یک زن را دارا شوند.
به این فکر میکنم که این فرایند فرگشتیک در کنش های اجتماعی از زنان افرادی منفعل ساخته که تنها باید با مزیات بیولوژیکشان با یکدیگر رقابت کنند و اگر این مزیات در حد اقل خود قرار گیرد از این دایره خارج خواهند شد.!
iranbanoo نوشته: ممم...
خوب من فکر میکنم مردانی که در پایین هرم قرار دارند شانس و قدرت آمیزششان کمتر میشود.من استثنا ها را اصلا درهرم جای ندادم.!
اینطور فکر کردم که اگر قرار باشد مردان با شانس کمتر را در پایین هرم فرض کنم که نسل بشر تا کنون میبایست منقرض میشد!!!


من در سطح فرد صحبت میکنم و نه یک فرایند تکامل اجتماعی!
با این وجود هم منظورم این بود که زنان از آنجایی که محدودیت دارند در زمان زایمان-همسرگزینی در سنی خاص -محدود بودن سلول تخم و از این دست محدودیت های بیولوژیک و گاها فرهنگی اگر موفق به یافتن جفت خود نشوند در زمانی کم این شانس را از دست خواهند داد.


چرا گزینه دیگری نداشته باشد؟!
من اینجا فرگشت را نادیده میگرم.و اینطور میپندارم که مردان با کمک امکانات اجتماعی زنان بیشماری را میتوانند صاحب شوند و در این دایره زنان هر چه کامل تر امکان انتخاب شدنشان بالاتر میرود.
اصلا در همان روانشناسی فرگشتی که در حال بحثش هستید جفری میلر تمامی این امکانات و کنش های اجتماعی را هم نتیجه ی تکامل میداند.پس در طی این تکامل امکانات اجتماعی به حد کافی در اختیار مردان بوده که هر کدامشان با حد اقل بهره وری از آن توان حمایت یک زن را دارا شوند.
به این فکر میکنم که این فرایند فرگشتیک در کنش های اجتماعی از زنان افرادی منفعل ساخته که تنها باید با مزیات بیولوژیکشان با یکدیگر رقابت کنند و اگر این مزیات در حد اقل خود قرار گیرد از این دایره خارج خواهند شد.!

انگار خودتان هم نمیدانید چه میگویید ایرانبانو, از یکسو میگویید زنان گزیننده نیستند, از یکسو میگویید هستند.
از یکسو میگویید مردان بیشتر هزینه میکنند, از یکسو میگویید زنان بیشتر هزینه میدهند. اینکه یعنی چه هم الله اعلم 21

سخنان شما به اندیشه‌هایِ از هم گسیخته‌ای میماند که از یکجا میآغازید اشان و برای پیشرویِ بیشتر اگر می‌نیازید همه‌یِ سخنان پیشین اتان را هم زیر پا میگذارید.
iranbanoo نوشته: ممم...
خوب من فکر میکنم مردانی که در پایین هرم قرار دارند شانس و قدرت آمیزششان کمتر میشود.من استثنا ها را اصلا درهرم جای ندادم.!
اینطور فکر کردم که اگر قرار باشد مردان با شانس کمتر را در پایین هرم فرض کنم که نسل بشر تا کنون میبایست منقرض میشد!!!

حالا چرا «قدرت» آمیزششان کمتر می‌شود؟!E415:e057:
هرم قدرت مردان برپایه‌ی معیارهایی بنا می‌شود که زنان برای جفت‌گزینی مشخص می‌کنند، مرد «خوب» را معیارهای شما «خوب» می‌کند نه کیستی حقیقی او، معروف است چنگیز خان مغول بیش از هزار زن داشت.
مشکل دقیقا از همینجا آغاز می‌شود که معیارهای ماده‌ی انسان بر دو محور «مراقبت»(Provider) و «محافظ»(Protector)شکل گرفته و پی‌ریزی می‌شود، و هنگامی که با پیشرفت تکنولوژی زنان خود قادر به مراقبت از خودشان می‌شوند دیگر دلیل وجودی ۹۹٪ مردها هم از میان می‌رود و این می‌شود که در فرانسه از هر سه ازدواج دو تا به طلاق می‌انجامد و زنان حیران مانده دائم از خودشان می‌پرسند «پس کجا هستند مردان خوب» و مردان تف شده «از این همه خیره‌سری و خباثت زنان» به خودشان می‌پیچند. پس از دقیقا این رخداد اجتماعی‌ست که فرهنگ آلفاپرستی برمی‌خیزد، تا لحظه‌ای که زن برای بقای خود نیازمند استخراج مستقیم دسترنج مرد است خبری از فمینیسم نیست و مردان «زن‌باز» و «خانم‌بیار» و «قرتی» بجای آنکه هر شب با سه بار سکس توسط سه زن مختلف پاداش داده بشوند توسط جامعه تحقیر، آزار و حتی بازداشت می‌شوند زیرا همانطورکه در جستار دیگری هم گفتم، تنها دلیل موفقیت انسان به عنوان یک گونه این بود که نظم و ساختار اجتماعی مبتنی بر آلفامحوری را مردان بتا با همکاری و اتحاد ِ زنانی که تعویض سکس با منابع را بهتر از هدف گرفتن حاملان بهترین خزانه‌های ژنی تشخیص داده بودند سرنگون کرد و جمعیت آنها را تا سرحد زیر یک درصد در هر جامعه‌ای تقلیل داد. امروز که زنان برای بقای خود ظاهرا از دسترنج این مردان بی‌نیاز شده‌اند، شرایط به زمانی بازگشته که درآن حمل و ویژگی‌های نشان‌دهنده‌ی حمل ِ بهترین خزانه‌ی ژنی تنها راه ممکن برای انتخاب شدن یک نر بود.
امیر جان در این کتاب The Woman Racket یک سخن جالبی مطرح میکنه درباره فیلتر ژنتیکی بودن جنس نر،و اینکه اگر جنسی بودن صرف قرار بود اتفاق بیافته و فقط بُر زدن ژنها باشه باید همه در واقع دوجنسه میشدند و اینکه این جنسی شدن مشکلات زیادی هم داشته از جمله بالا رفتن خطا و راهکار مقابله همین نر و ماده کردن و قرنطینه کردن و شدید کردن انتخاب در جنس نر بوده.این رو من تا بحال نشنیده بودم،چقدر درسته از لحاظ زیست‌شناسی؟
Russell نوشته: امیر جان در این کتاب The Woman Racket یک سخن جالبی مطرح میکنه درباره فیلتر ژنتیکی بودن جنس نر،و اینکه اگر جنسی بودن صرف قرار بود اتفاق بیافته و فقط بُر زدن ژنها باشه باید همه در واقع دوجنسه میشدند و اینکه این جنسی شدن مشکلات زیادی هم داشته از جمله بالا رفتن خطا و راهکار مقابله همین نر و ماده کردن و قرنطینه کردن و شدید کردن انتخاب در جنس نر بوده.این رو من تا بحال نشنیده بودم،چقدر درسته از لحاظ زیست‌شناسی؟
بله این ایراد خوبی‌ست که هنوز جوابی برای آن نداریم، یک پاسخ اینست که دوجنسه‌ها باید دو برابر کار را انجام بدهند و «مقدمات تولید مثل» را دو برابر داشته‌ باشند(دو نوع ارگان، دو ست ِ گامت و ...). که همه‌ی اینها یک هزینه‌ی اضافه خواهد بود بر دوش فرد و فاقد سود بسنده برای تداوم است، و مثلا این تحقیق نشان می‌دهد که جنسیت در جانداران به راستی از موجودات دو جنسه ریشه گرفته و تخصصی شده. درباره‌ی دلیل این جدا شدن هنوز توضیح قانع‌کننده‌ای وجود ندارد و همه چیز در حد گمانه‌زنی تنهاست. برسی جالبی به روی کرمهای پهن نشان داده که آنها برای تعیین مرد شدن با یکدیگر رقابت می‌کنند زیرا شرایط زیست ماده دشوارتر است و نر شانس چندین بار تولید مثل را دارد، چیزی که می‌توان آنرا تعبیر کرد به اینکه در شرایطی مشابه برای موجودات دو جنسی طی مدت زمانی کافی تفاوتها میان افراد «برتر» جمعیت با افراد «کهتر» می‌تواند آنقدر شدید بشود که یکی بدل به جنسیتی تماما متفاوت و جداگانه می‌شود. یک توضیح دیگر اینست که بیماری‌های واگیردار پی‌درپی به جنسیتی شدن موجودات زنده انجامید، چنانکه شانس بچه‌ها در صورت به ارث بردن خزانه‌ی ژنی دو والد بیشتر از همان ِ یک والد است(و این همان توضیح لوله‌ی آزمایشگاه بودن مردان است)، یکی دیگر اینست که کُل ماجرا بصورت اتفاقی رخ داده و کروموزم y برپایه‌ی یک جهش ناخواسته بوجود آمده، که چرند به نظر می‌رسد... بعد که این اتفاق افتاده اما خُب برتری انتخاب جنسی به انتخاب غیرجنسی آشکار است: گستردگی خزانه‌ی ژنی و مقاومت بیشتر فرزندان در برابر عوامل بیرونی، و برای تولید یک فرزند با خزانه‌ی ژنی دو والد شما ناگزیر باید دو نوع مختلف از سلولهای تولیدمثلی داشته باشید(=تخمک و اسپرم)، چون اگر اسپرم قادر به باردار کردن اسپرم باشد یا تخمک بتواند به تنهایی تخمک را حامله بکند شما با زنجیره‌ی مداومی از بارداری‌های اتفاقی روبرو خواهید شد.

پس ماجرا اینگونه بوده:
> تفکیک جنسیتی رخ داده(به دلایلی که نمی‌دانیم).
> تفکیک جنسیتی از طریق انتخاب طبیعی ترجیح داده شده.
> تفکیک جنسیتی چنان موفق بوده و شدید شده که اثر مستقل خود را بر فرگشت گذاشته(=انتخاب جنسی).
یکی از بدبختی‌های اعضای پی‌یو‌ای و خانم‌بازهایی که درباره‌ی این موضوع قلم‌زنی می‌کنند، آنست که وقتی هدف اصلی و فرعی زندگی، اعمال و حتی در مرحله‌ای بالاتر هستی خود را دریافتن آنچه زنان به راستی می‌خواهند و راه‌های چگونه برآوردن این خواسته‌ها می‌کنید، وقتی این زنان نیز در جمع حاضر شدند و در میان خوانندگانتان شماری جنس مونث نیز پیدا شد، از آنجاکه کل این دستگاه برای اخذ تائید آنها راه‌اندازی شده، صادق ماندن با خودتان و دیگران دشوار که هیچ، غیرممکن می‌شود. دیروز گذرم به طور اتفاقی به وبسایت «بازگشت شاهان» افتاد و در میان یکی از مقالات محبوب این مامن مردان آلفا و برتر و قدرتمند و ... یکی هم این بود:

Real Men Make Sandwiches
نقل قول: Cooking a decent meal for a woman is an easy way to get laid. Especially if you keep her around for conversations while she can watch you cook. Trust me this is probably one of the most under-rated alpha traits known to men. Often times there is confusion between buying a woman a meal and cooking one. Buying her dinner puts her on a pedestal. Cooking her a meal puts you in the category of being a capable individual

اینست که پی‌یو‌ای دارد از درون نابود می‌شود، آن آغاز کار که من با اینها آشنا شدم و کُل «جنبش»شان درحد چند ویدیو و مقاله و فروم بیشتر نبود، هیچگاه این چرندیات را نمی‌شنیدید. هیچکس به شما نمی‌گفت که «قرار گذاشتن با مادران مجرد اشکالی ندارد» و «ازدواج کردن ایرادی ندارد»، همه‌ی آنها که بودند بطور تجربی بازیکن شده بودند و با همنشینی با زنان آنها را شناخته بودند نه یک کتابچه‌ که برای فروش کردن منتشر شده. جالب است که ده سال پیش قانون طلایی پی‌یو‌ای این بود «هرچه جوانتر بهتر»، و اکنون تبدیل شده به «همه‌ی زنها به نوع خودشان جذاب هستند».
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19