در طول تاریخ کشورگشایی همیشه از جانب کشوری شروع شده که دارای صنعتی هست که گرفتار رکود تورمی شده.
نه صنعت اونقدر قوی هست که چرخش بچرخه و نه اونقدر ضعیف هست که از بین بره(مثل ایران)
بیکاری و فقر و گرسنگی و فحشا و ناامیدی از زندگی و نداشتن افقی از آینده در جامعه بولد میشه و هر روز میبینید.
جامعه ای که به رکود تورمی دچار بشه, فقط با انتظارات مردم زنده ست . یادآوری گذشته ی درخشانی که الان دیگر وجود نداره چون دشمنان خارجی, خوبی مارو نخواستند...
این فکری هست در این جوامع موج میزنه.
مردم میبینند که صنعت دارند ولی این صنعت بازدهی ندارد. شروع میکنند خودشان رو با کشورهای همسایه مقایسه میکنند و دنبال چراها میگردند.
مثل مردم ایران که خودشان را با ترکیه و امارات مقایسه میکنند, مردم آلمان هم خودشان را با انگلیس و فرانسه مقایسه میکردند.
این انتظارات در یکجایی به هم رسیده و صبر ها لبریز میشود و از اینجا به بعد کشورگشایی و جنگ شروع میشود.
کاری که تحریم آمریکا با ایران کرد توصیه ی جان میانارد کینز نابغه ی اقتصاددان بود:
جان مینارد کینز اقتصاددان نابغه و پایهگذار تحلیل اقتصاد کلان و ابداع کننده ی صندوق بین المللی پول در کنفرانس برتون وودز آمریکا خطاب به رهبران دنیا میگوید:
برای واژگون کردن اساس یک مملکت, هیچ وسیله ای ظریف تر و مطمئن تر از کاهش ارزش پول رایج نیست. تنزل ارزش پول رایج, تمام نیروهای پنهان اقتصادی را در راستای نابودی بکار
میگیرد و این عمل را بگونه ای انجام میدهد که حتی یک نفر از میلیون ها نفر نیز متوجه آن نمی شود.
کینز جای دیگری تذکر میدهد که این کار باید تا ضعیف شدن حکومت مرکزی و مجبور کردنش به تعامل با جامعه ی بین المللی ادامه داشته باشد و بیشتر از آن موجب سرخوردگی و خشم و انزجار مردم کشور مقلوب و مقابله ی ملی با آمریکا و بازتولید یک جنگ خانمان سوز دیگر برای جهان میشود.
دموکرات ها هم بر مبنای همین دستورالعمل کار میکنند. این یک نسخه ی کاملا علمی و تجربه شده ست و بارها جواب داده و برای تمام کشورها پیچیده شده