دفترچه

نسخه‌ی کامل: گزین‌گویه‌ها
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
[SIZE="2"]نمی خاهم برای احتیاجات کثیف این زندگی که مطابق آرزوی دزدها و قاچاقچیها و مادرقحبه ها و موجودات زرپرست احمق درست و اداره شده است شخصیت خودم را از دست بدهم[/SIZE]

صادق هدایت تاریکخانه

[عکس: 40.jpg]
[SIZE="2"]دیشب که نمی دانستم برای کدام یک از دردهایم گریه کنم کلی خندیدم...! [/SIZE]

صادق هدایت

[عکس: 42.jpg]
برای انسانی که نمی خواهد جزء توده باشد، کافی است خودش را دست کم نگیرد و در عوض وجدان پاک خود را دنبال کند که به او نهیب می زند: "خودت باش! همه آنچه اکنون می کنی، می اندیشی، می طلبی، از آن خودت نیست." نیچه
زمان هیچ‌گاه دردی را درمان نکرده، این ما هستیم که به مرور به درد‌ها عادت می‌کنیم! گابریل گارسیا مارکز

دیوید هیوم (۱۷۱۱ -۱۷۷۶) فیلسوف اهل اسکاتلند، تاریخنگار، اقتصاددان و مقاله‌نویس بود.

دارای منبع

  • «به طور کلی اشتباه‌ها در مورد دین خطرناک هستند، و اشتباه‌ها در زمینه فلسفه مضحک اند.»
    • رساله‌ای درباره طبیعت انسان (۱۷۳۹-۱۷۴۰)

  • «زیبایی هر چیز، در روح كسی قرار دارد كه به آن می‌نگرد.»
    • مقالات، اخلاق، سیاست و ادبیات (۱۷۴۱)

  • «هیچ مدركی در مورد معجزه‌ها وجود ندارد مگر مداركی كه دروغ بودن آنها را ثابت می‌كند. معجزه در اینجاست كه عده‌ای سعی می‌كنند این دروغ‌ها را اثبات كنند.»
    • پرسمانی درباره درک بشر (۱۷۴۸)

  • «دینداران در همه روزگاران به جای آنکه از چاپلوسی ها بپرهیزند،بر عکس به بدترین یاوه سرائیها و دوگویی ها پرداخته اند.»
    • تاریخ دین طبیعی (۱۷۳۹)

  • «هر جستاری را که در مورد اندیشه ورزی های اتنزاعی در مورد کمیات و اعداد نیست و از استدلال آوری تجربی در مورد امور واقع و وجود آنها بری است به آتش بیفکنید .»
    • تحقیق درباره ی فهم بشری (۱۷۳۹-۱۷۴۰)

  • «بحث با انسان هایی که لجوجانه بر دفاع از اصول خود پافشاری میکنند از بحث با دیگر افراد کسالت بار تر است ، تنها استثنا بحث با آنانی است که سراسر به تظاهر می پردازند کسانی که واقعا به آنچه از آن دفاع میکنند باور ندارند و تنها از روی تظاهر ، از سر مخالف خوانی ، یا برای اثبات هوش و فراست خود به دیگر انسان ها به جدل می پردازند.»
    • جستاری در باب اصول اخلاق

کافر_مقدس نوشته: نمی خاهم برای احتیاجات کثیف این زندگی که مطابق آرزوی دزدها و قاچاقچیها و مادرقحبه ها و موجودات زرپرست احمق درست و اداره شده است شخصیت خودم را از دست بدهم

صادق هدایت تاریکخانه

دوست گرامی بمهر اینها را نخوانید؛ من واقعا توصیه نمی‌کنم. تاریکخانه زیادی بدآموزی دارد، ردّ پای
سیاه مرگ جای‌جای آن نفس می‌کشد.
هدایت در مورد این اثر می‌گوید (نقل به مضمون): بین کثافتکاری‌هایی که نوشته‌ام می‌دانم کدامش
می‌ارزد، تاریکخانه میارزد، اوریجینال است. ولی اگر همین تاریکخانه را برنارد شاو یا سامرست نوشته
بودند کرور کرور قیمتش بود؛ مسئله اینجاست که "چه کسی" می‌نویسد.

[ATTACH=CONFIG]3090[/ATTACH]
Alice نوشته: دوست گرامی بمهر اینها را نخوانید؛ من واقعا توصیه نمی‌کنم. تاریکخانه زیادی بدآموزی دارد، ردّ پای
سیاه مرگ جای‌جای آن نفس می‌کشد.
هدایت در مورد این اثر می‌گوید (نقل به مضمون): بین کثافتکاری‌هایی که نوشته‌ام می‌دانم کدامش
می‌ارزد، تاریکخانه میارزد، اوریجینال است. ولی اگر همین تاریکخانه را برنارد شاو یا سامرست نوشته
بودند کرور کرور قیمتش بود؛ مسئله اینجاست که "چه کسی" می‌نویسد.

[ATTACH=CONFIG]3090[/ATTACH]
خب کاری نداره که،مگر نویسندگان که انگلیسی زبان یا اصلا اروپایی نیستند به خاطر ترجمه آثارشون معروف نشدند؟!اگر ترجمه های خوبی از آثارش هست که هیچی،در غیر این صورت باید دید بعد از ترجمه درست! آثارش به شهرت کافی میرسه یا نه:))
undead_knight نوشته: خب کاری نداره که،مگر نویسندگان که انگلیسی زبان یا اصلا اروپایی نیستند به خاطر ترجمه آثارشون معروف نشدند؟!اگر ترجمه های خوبی از آثارش هست که هیچی،در غیر این صورت باید دید بعد از ترجمه درست! آثارش به شهرت کافی میرسه یا نه:))

اینهم بیجاست. چراکه آثار هدایت پس از مرگ او پرآوازه شدند و زمانیکه هدایت اینرا می‌گفت کسی
تره هم برای آثار او خورد نمی‌کرد. همین بدبختی باعث شد به هندوستان برود و "بوف کور" را بصورت
مانیفست و پلی کپی چاپ کند تا از تیغ فاشیسم و سانسور در امان باشد. همین بوف کور هم که
پس از مرگ او، تازه استادان داستانپردازی فهمیدند نه بابا عجب کتاب خارق‌العاده‌ای بوده و چرا گمنام
مانده بود؟؟! ولی دیگر سودی نداشت و هدایت مدت‌ها پیش با گاز خانگی به استقبال مرگ رفته بود.
راستی تا یادم نرفته، نسخه‌ی ترجمه‌ای که آندره بروتون استاد سورئالیسم جهان از بوف کور خوانده
بود و مات و حیران به و به و چه و چه میزد مفت نمی‌ارزید و چرندی بیش نبود؛بخوانید تا آخر ماجرا را.
Alice نوشته: اینهم بیجاست. چراکه آثار هدایت پس از مرگ او پرآوازه شدند و زمانیکه هدایت اینرا می‌گفت کسی
تره هم برای آثار او خورد نمی‌کرد. همین بدبختی باعث شد به هندوستان برود و "بوف کور" را بصورت
مانیفست و پلی کپی چاپ کند تا از تیغ فاشیسم و سانسور در امان باشد. همین بوف کور هم که
پس از مرگ او، تازه استادان داستانپردازی فهمیدند نه بابا عجب کتاب خارق‌العاده‌ای بوده و چرا گمنام
مانده بود؟؟! ولی دیگر سودی نداشت و هدایت مدت‌ها پیش با گاز خانگی به استقبال مرگ رفته بود.
راستی تا یادم نرفته، نسخه‌ی ترجمه‌ای که آندره بروتون استاد سورئالیسم جهان از بوف کور خوانده
بود و مات و حیران به و به و چه و چه میزد مفت نمی‌ارزید و چرندی بیش نبود؛بخوانید تا آخر ماجرا را.
ببینم چطور اینقد مطمئنی که نسخه که برتون خونده چرندی بیش نبوده؟!:))
undead_knight نوشته: ببینم چطور اینقد مطمئنی که نسخه که برتون خونده چرندی بیش نبوده؟!:))

اینرا مصطفی فرزانه در کتاب آشنایی با صادق هدایت می‌گوید.
فرزانه از شاگردان هدایت بود که با او بسیار حشر و نشر داشت و هدایت پیش از
خودکشی خود از او پولی می‌گیرد تا برای کفن و دفنش محتاج به "رجّاله‌ها" نباشد.
این واپسین یادداشت هدایت در شب خودکشی بوده است:

[ATTACH=CONFIG]3092[/ATTACH]

دیدار به قیامت
ما رفتیم و دل شما را شکستیم. همین. E411