حجاب اجباری برای بانوان مانند کراوات اجباری برای آخوندها و آیت الله هاست!
محمد نوریزاد
در زندان اوین با افراد زیادی که در رژیم پهلوی نقش مهمی داشتند روبرو شدم. تقریبن همه ی این افراد از سقوط رژیم سلطنتی شگفت زده بودند. زیرا آن ها به شدت به پابرجایی حکومتی اعتقاد داشتند.
برای آن ها درک این مطلب که شاه با تمام حمایت های قدرت های جهانی از او ، اینچنین رقت آور و ناگهانی سرنگون گردد بسیار دشوار بود و از آن مهم تر نمی فهمیدند که این ملاها از کجا پیدایشان شد که به این راحتی قدرت را تصاحب کردند
احسان نراقی
از کاخ شاه تا زندان اوین
مجلس و تلویزیون تسخیر شده بود، پادگان ها یکی پس از دیگری سقوط می کردند. تیمسارها از اجرای دستورات سرپیچی می کردند. دستگاه دولت با سرعت متلاشی میشد. تقریبن تمام وزرا وزارتخانهها را ترک کرده بودند.
سرنوشت مملکت در خیابانها تعیین میشد. انقلاب در حال زایمان جمهوری اسلامی بود!
شاپور بختیار
این جریان اسید پاشی در اصفهان، در هر کجای دنیای فهم اگر رخ داده بود، از بالا تا پایین نظام و دولت و بیت رهبری و اعوان و انصار حکومت را پایین کشیده بود و به دادگاه سپرده بود
رگ هیبتِ این اسید پاشی ها و به خیابان ریختن های وحشیانه و از دیوار سفارتخانه ها بالا رفتن، مستقیمن از بیت رهبری خون می گیرد. چرا که اگر بیت رهبری را با این وحشی گری ها نسبتی و الفتی نبود و نیز احتمالن مخالفتی، به یک تشرِ جناب رهبر و به یک خیزِ برادران، طومارش برچیده می شد چه جور! مثل طومار آزادی و حق مردم که توسط رهبر و خیز سه گامِ برادران برچیده شده است چه جور!
این حادثه ها استحکامِ بساط حاکمیت را ممکن می سازند. و حاکمیت، قرار نیست با مشخص کردن و به مجازات رساندن عاملان، سربازان خود را یک به یک از دست بدهد.
محمد نوری زاد