دفترچه

نسخه‌ی کامل: فریب دادن برای رابطهء جنسی
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8
نقل قول:پیشرفت کردن بیش از اندازه در یک زمینه
اندازه؟
بیش از اندازه؟!
شوخی میکنی.
چطور اندازه گیری کردی و یک حداکثر یا کافی برایش تعیین کردی؟
میشود استدلال و اسناد خود را مطرح نمایید؟
sonixax نوشته: این حالت تقریبن برای اکثر پسران وجود داره !

من که دیگر از پشت کوه با شما صحبت نمی‌کنم, خودم در جامعه
هستم و دو چشم بینا دارم. انتظار نداشته باشید اینها را باور کنیم.
Alice نوشته: من شخصا بفهمم
پس از رابطه کسی به من دروغ گفته با شمشیر سامورایی سر از تنش جدا خواهم کرد,

از بیخ دخترها به پسری که نتواند به آنها خیانت کند پا نمیدهند, پسری که بتواند خیانت کند و نکند هم باید بیگمان نادان باشد
(خود دخترها نهان‌وار همین را درباره‌یِ پسرها میاندیشند), از همینرو بهتر است هر از گاهی خیانت کنید و دیرتر پشیمان شوید و
اینگونه, گیرایی اتان را هم نزد دختر نگه‌دارید, زیرا پسری که نتواند خیانت کند روشن است گیرایی بسنده ندارد و دیر یا زود دورانداخته میشود!



folaani نوشته: دانشمندانی هم بودن که سکس نکردن.
مثلا آقای نیکولا تسلا.

نیکولا تسلا گفته میشود بی‌جنس‌گرا (asexual) بوده است و نمیتوان وی را نمونه‌یِ روزانه‌یِ پیش‌پاافتاده برشمرد.
folaani نوشته: واقعا مثلا در یک جامعه ای مثل ما که خیلی ها شب و روز باید دنبال لقمه نانی بدوند، آنوقت آدم مثلا دلش خوش باشد که اینقدر که خر حمالی میکند ولی بجایش سکس هم دارد؟

E00e

دشواری اینجاست شما زندگیِ بسیار سختی را گذرانده‌ای و این را باید از چشم سامانه‌یِ سرمایه‌داری و بهره‌کشِ ایران ببینید, بگونه‌ای که
میبینیم این اندازه در برآوردن نیازهای روزانه اتان رنج برده‌اید که اینجا آماده‌اید سر ١٠ هزار دلار ناچیز, اخایه (= بی‌خایه, اخته) هم بشوید.

یکی از ویژگی‌های سرمایه‌داری این است که برخی از مِهاد‌هایِ نادادگرانه‌یِ طبیعت را هر چه بیشتر تقویت میکند. در طبیعت ما مِهادی داریم که بفرنام‌هایِ
ورتا بارها بازشناخته شده است, ولی بیشتر از همه به نام «هُنودِ متا» یا Matthew effect - WiKi — برگرفته از انجیل متی - نامبرده میشود:
هر آن کو داشت بیشتر گیرد و فراوان‌تر بداراد: کو نداشت, بگیرانند آن اندک که بداشت.

for whosoever hath, to him shall be given, and he shall have more abundance: but whosoever hath not, from him shall be taken away even that he hath."


این «هُنود متا» در فرایند همسریابی به آشکارترین و زشت‌ترین نمود اش دیده میشود. یا همه‌یِ
دخترها
میخواهند با شما بخوابند و همسر اتان باشند, یا هیچکدام نمیخواهند هتّا نگاهتان کنند.



پارسیگر
Mehrbod نوشته: نیکولا تسلا گفته میشود بی‌جنس‌گرا (asexual) بوده است و نمیتوان وی را نمونه‌یِ روزانه‌یِ پیش‌پاافتاده برشمرد.
شایدم نبوده.
از کجا میشه 100% مطمئن بود؟
بعدم بهرحال خودش ادعا میکرده که موفقیتش در علم بخاطر همین بوده.
Nikola Tesla, famous for his revolutionary contributions in the field of electricity and magnetism, was considered asexual because he never had any sexual relationship in his life. His asexuality, the scientist claimed, was of great help to enable his full immersion and dedications into his studies, away from any distractions.

حالا ما کار نداریم که asexual نیستیم، ولی بهرحال در شرایطی قرار گرفتم که تاحدی این قضیه درمورد منم صدق میکنه. اگر بخوام سکس کنم، اونطوری که میخوام نمیشه، اگر سکس نکنم حداقل میتونم بخش اعظم وقت و انرژی خودم رو روی زمینه های دیگری که میتونن ارضام کنن صرف کنم.
Mehrbod نوشته: E00e

دشواری اینجاست شما زندگیِ بسیار سختی را گذرانده‌ای و این را باید از چشم سامانه‌یِ سرمایه‌داری و بهره‌کشِ ایران ببینید, بگونه‌ای که
میبینیم این اندازه در برآوردن نیازهای روزانه اتان رنج برده‌اید که اینجا آماده‌اید سر ١٠ هزار دلار ناچیز, اخایه (= بی‌خایه, اخته) هم بشوید.

یکی از ویژگی‌های سرمایه‌داری این است که برخی از مِهاد‌هایِ نادادگرانه‌یِ طبیعت را هر چه بیشتر تقویت میکند. در طبیعت ما مِهادی داریم که بفرنام‌هایِ
ورتا بارها بازشناخته شده است, ولی بیشتر از همه به نام «هُنودِ متا» یا Matthew effect - WiKi — برگرفته از انجیل متی - نامبرده میشود:
هر آن کو داشت بیشتر گیرد و فراوان‌تر بداراد: کو نداشت, بگیرانند آن اندک که بداشت.

for whosoever hath, to him shall be given, and he shall have more abundance: but whosoever hath not, from him shall be taken away even that he hath."


این «هُنود متا» در فرایند همسریابی به آشکارترین و زشت‌ترین نمود اش دیده میشود. یا همه‌یِ
دخترها
میخواهند با شما بخوابند و همسر اتان باشند, یا هیچکدام نمیخواهند هتّا نگاهتان کنند.



پارسیگر
بابا شما هم که دنبال بهانه میگردید که سرمایه داری رو بکوبید.
خب فرض اینا درست.
بهرحال از نظر عملی چیزی رو تغییر نمیده برای من.
اینا نهایت Fact است.
منم همینو گفتم تا اینجا که مجبور بودم برای نجات خودم قانع باشم و دست به انتخاب و یک چیز غیرعادی بزنم.
وگرنه کس دیگه جای من بود شاید وضعش الان واقعا بد بود و نصف خوشبختی منو هم نداشت.
folaani نوشته: بابا شما هم که دنبال بهانه میگردید که سرمایه داری رو بکوبید.
خب فرض اینا درست.
بهرحال از نظر عملی چیزی رو تغییر نمیده برای من.
اینا نهایت Fact است.
منم همینو گفتم تا اینجا که مجبور بودم برای نجات خودم قانع باشم و دست به انتخاب و یک چیز غیرعادی بزنم.

از دید دانشیک و روراست هم بنگریم, بگوییم میخواهیم با بیشترینش (maximization) بهینگیِ رویکردهایمان بیشترینه‌یِ خوشی در زندگی را ببریم,
آنگاه شما باز نمونه‌یِ شکست خورده‌یِ این رویکرد خواهید بود; چرا؟ چون میبینیم با اینکه پیوسته میخواهید نیروی جنسی اتان را بخوابانید, ولی بیشتر
از هر کس دیگری در همین سخنگاه پیرامون نداشتن سکس نالیده‌اید و هتّا جایی پرسیده بودید چجوری میشود بی‌درد و آسان کیر را برید:

به دنبال روشی برای کنترل غریزهء جنسی
...

folaani نوشته: چند وقت پیش توی فکر حذف آلت بودم!!

پس سخن و رفتار شما با هم جور در نمیاید و میبینیم رویکرد شما بجایی نمیرسد و نرسیده بجز درد و اندوه بیشتر E402




folaani نوشته: وگرنه کس دیگه جای من بود شاید وضعش الان واقعا بد بود و نصف خوشبختی منو هم نداشت.

نگاه به کِهتران انگیزه‌بخش است, ولی نمیگوید رنج و دردی که خود ما میبریم پذیرفتنی است.


پارسیگر
لزوما اینطور هم که تو گفتی نیست.
خب گفتم من که نمیتونم ازش استفاده ای بکنم، و یک مقدار رنج و فشار میاره و وقت و انرژیم رو هدر میده (یک بخشی بخاطر همون جلق زدن که انرژیم رو میگیره و نیازبه تغذیه جایگزین هم داره (=هزینه بیشتر))، پس شاید بهتر باشه اگر بشه یه روشی باشه کلا حذفش کنم تا دیگه بیخودی این فشار و رنج رو نداشته باشم و اون وقت و انرژی هدر رفته رو هم بازیابی کنم و روی چیزهای شدنی و مواردی که الان روشون متمرکز هستم و درشون پیشرفت داشتم صرف کنم.
اینطوری بنظرم بهینه تر بود.
نه اینکه بگی فشار دیگه منو به زانو درآورده بود.
فشارش زیاد هست، ولی نه در حدی که ناامید و درمانده بشم.

البته بعدا خودمم فکر کردم دیدم نه راه جالبی نیست و شاید عوارض داشته باشه و حتی اثر معکوس بده.

ضمنا یه وقتایی ممکنه فشار زیادی به آدم بیاد یه مدت محدودی چیزی بگه و بخواد کاری بکنه که بعدا پشیمون بشه و اینطوری نباشه. دلیل نمیشه که همیشه همون فشار روشه. یه وقتا ممکنه باشه. درکل خوشبختی رو من بر اساس جمع جبری لذت و رنج در طول زمان تعریف میکنم؛ بنابراین یک لحظه فشار/رنج سهمگین هم که باشه، لزوما نمیتونه نتیجه رو تغییر اساسی بده.
Mehrbod نوشته: از بیخ دخترها به پسری که نتواند به آنها خیانت کند پا نمیدهند, پسری که بتواند خیانت کند و نکند هم باید بیگمان نادان باشد
(خود دخترها نهان‌وار همین را درباره‌یِ پسرها میاندیشند), از همینرو بهتر است هر از گاهی خیانت کنید و دیرتر پشیمان شوید و
اینگونه, گیرایی اتان را هم نزد دختر نگه‌دارید, زیرا پسری که نتواند خیانت کند روشن است گیرایی بسنده ندارد و دیر یا زود دورانداخته میشود!

آروین‌های خودین خود را برای خویشتن نگاه دارید, زمانی که ما از دیده‌های خود می‌گوییم
می‌شود "تجربه‌ی شخصی و فاقد ارزش". شما بگویید و بنویسید می‌شود حقیقت ازلی و
ابدی و انکارناپذیر و لاینفک.


پارسیگر
Alice نوشته: آروین‌های خودین خود را برای خویشتن نگاه دارید, زمانی که ما از دیده‌های خود می‌گوییم
می‌شود "تجربه‌ی شخصی و فاقد ارزش". شما بگویید و بنویسید می‌شود حقیقت ازلی و
ابدی و انکارناپذیر و لاینفک.

پارسیگر

اینجور نیست, چون من من هم اینها را رخکرد (fact) که جا نزدم, همان آمیخته‌ای از فرگشت
و روانشناسی و همبودشناسی و درسته, بخشی آروین‌هایِ خودین من هستند.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8