m@hdi نوشته: بنده کاری به این ندارم که قرآن نوشته محمده یا سلمان فارسی یا هر کس یا کسان دیگر اما اگر نبوغی پشت سر این کتاب باشه باز هم دلیل نمیشه که ما نتیجه بگیریم حرف های گفته شده در قرآن صحیح هستند. قرآن قابل تامل هست اما تامل در آن نتیجه با ارزشی نداره.
قرآن نگاه خاص خود به هستی را دارد و به نظر می رسد از این منظر قابل تامل و ارزش باشد.
کوشا نوشته: سند و مدرک این گفتار کجاست؟
البته گویا این گمانه زنی از زمان خود محمد هم وجود داشته...
سوره نحل آیات 101-103 ( به آیه 103 و اشاره به فرد عجمی و توجیه خنده دار الله دقت کنید )
[TABLE="width: 100"]
[TR]
[TD]وَإِذَا بَدَّلْنَا آیَةً مَّكَانَ آیَةٍ وَاللّهُ أَعْلَمُ بِمَا یُنَزِّلُ قَالُواْ إِنَّمَا أَنتَ مُفْتَرٍ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لاَ یَعْلَمُونَ ﴿۱۰۱﴾[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]
فولادوند: و چون حكمى را به جاى حكم دیگر بیاوریم و خدا به آنچه به تدریج نازل مىكند داناتر است مىگویند جز این نیست كه تو دروغبافى [نه] بلكه بیشتر آنان نمىدانند[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]
مکارم: و هنگامی كه آیهای را به آیه دیگر تبدیل كنیم (حكمی را نسخ نمائیم) - و خدا بهتر میداند چه حكمی را نازل كند - آنها میگویند تو افترا میبندی اما اكثر آنها (حقیقت) را نمیدانند.[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]
خرمشاهی: و چون آیهاى را به جاى آیه دیگر آوریم -و خداوند به آنچه نازل كرده است، آگاهتر استگویند تو فقط افترازنى، چنین نیست بلكه بیشترینهشان در نمىیابند[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِن رَّبِّكَ بِالْحَقِّ لِیُثَبِّتَ الَّذِینَ آمَنُواْ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِینَ ﴿۱۰۲﴾[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]
فولادوند: بگو آن را روح القدس از طرف پروردگارت به حق فرود آورده تا كسانى را كه ایمان آوردهاند استوار گرداند و براى مسلمانان هدایت و بشارتى است[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]
مکارم: بگو، آنرا روح القدس از جانب پروردگارت به حق نازل كرده است، تا افراد با ایمان را ثابت قدم گرداند، و هدایت و بشارتی است برای عموم مسلمین.[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]
خرمشاهی: بگو آن را روحالقدس [جبرئیل] به راستى و درستى از سوى پروردگارت نازل كرده است، تا مؤمنان را ثابتقدم بدارد و براى مسلمانان رهنمود و بشارتى باشد[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقُولُونَ إِنَّمَا یُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِّسَانُ الَّذِی یُلْحِدُونَ إِلَیْهِ أَعْجَمِیٌّ وَهَذَا لِسَانٌ عَرَبِیٌّ مُّبِینٌ ﴿۱۰۳﴾[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]
فولادوند: و نیك مىدانیم كه آنان مىگویند جز این نیست كه بشرى به او مىآموزد [نه چنین نیست زیرا] زبان كسى كه [این] نسبت را به او مىدهند غیر عربى است و این [قرآن] به زبان عربى روشن است[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]
مکارم: ما میدانیم آنها میگویند این آیات را بشری به او تعلیم میدهد، در حالی كه زبان كسی كه اینها را به او نسبت میدهند عجمی است ولی این (قرآن) زبان عربی آشكار است.[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]
خرمشاهی: و به خوبى مىدانیم كه ایشان مىگویند همانا بشرى او را آموزش مىدهد [حاشا، چرا كه] زبان كسى كه اینان كژاندیشانه ادعا مىكنند، گنگ و بیگانه است و این زبان [زبان قرآن] عربى [شیوا و] روشن است[/TD]
[/TR]
[/TABLE]
Anarchy نوشته: و به خوبى مىدانیم كه ایشان مىگویند همانا بشرى او را آموزش مىدهد [حاشا، چرا كه] زبان كسى كه اینان كژاندیشانه ادعا مىكنند، گنگ و بیگانه است و این زبان [زبان قرآن] عربى [شیوا و] روشن است
اینها همان تکرار ادعای شما در گذشته است.
دلیل؟
بحث در مورد اینکه آیا این گفته قرآن معجزه هست بی ربط است ، یعنی اینکه قبول داریم که اصلا چیزی به نام معجزه وجود دارد ، پس در ابتدا باید بحث کنید که آیا اصلا امکان وجود معجزه هست یا نه؟
Theodor Herzl نوشته: آیا اصلا امکان وجود معجزه هست یا نه؟
حداقل این است که در نقل های تاریخی آمده که معجزه واقع شده و مهمترین دلیل بر امکان چیزی واقع شدن آن است.
کوشا نوشته: حداقل این است که در نقل های تاریخی آمده که معجزه واقع شده و مهمترین دلیل بر امکان چیزی واقع شدن آن است.
هیچ نقل قولی برای اثبات وجود معجزه کافی نیست ، شما از کجا میدانید که آن نقل قولها صحیح است؟
کوشا نوشته: حداقل این است که در نقل های تاریخی آمده که معجزه واقع شده و مهمترین دلیل بر امکان چیزی واقع شدن آن است.
کدوم تاریخ؟ کتب دینی منبع تاریخی حساب نمیشند گرامی. منابع تاریخی باید ویژگی هایی از قبیل بی طرفی تاریخ نویس، ارتباط منطقی قضایا به هم، خردناستیزی وقایع و غیره رو داشته باشند تا تاریخ به حساب بیان.
کوشا نوشته: کودنی هم برای خود عالمی دارد؛ مهم این است که در هر صورت طوری زندگی کنی که برایت لذت بخش است.
یعنی برای نمونه, این کسانیکه از خودآزاریهایِ روانی و فیزیکی مانند تیغ کشیدن
به سر و روی خود لذت میبرند هم نباید دنبال راهکار باشند و بهتره به کارشان دنباله بدهند؟
یا اینکه, اگر بیشتر مردم میخواستند خودفریبی نموده و به خدایی مهربان و بخشاینده و ... بباورند و به اینکه
پس از مرگ نیست نمیشوند که هیچ, بجایش میروند بهشت و ٤٠ حوری, خوب این مایهیِ این نمیشود بجای کوشش و
اندیشه در همین جهان برای درمانیابی بیماریها و دستیابی به پردیسی زمینی (نه بهشتی آسمانی), در خودفریبی و پندارههایِ شیرین زندگی اشان را دور بریزند؟
بگفت زنده یاد صادغ هدایت, «بهشت بزرگترین فریب برای جهنم کردن دنیا است».
کوشا نوشته: حداقل این است که در نقل های تاریخی آمده که معجزه واقع شده و مهمترین دلیل بر امکان چیزی واقع شدن آن است.
هیچ کجای تاریخ سخنی از معجزه به میان نیامده !