04-14-2015, 09:04 PM
Russell نوشته: البته رد ژنتیک دوستان از من بسیار واردتر هستند، ولی مهتر و جدا از فیلتر اهلی شدهیِ
انتخاب طبیعی در جامعهیِ پیشامدرن، نحوهیِ انتخاب همسر بود. ما میدانیم که امروز
مثلا مجرمان بچههایِ بیشتری از خودشان بجای میگذارند تا انسانهایِ شریفی که مالیات
میدهند تا دولت خرج هر کودک متولد شدهای را بدهد. یکسری ژنها هستند که در اندازهیِ
محدود و بصورت مغلوب همواره در جامعه بودهاند و اکنون مجال خودنمایی پیدا کردهاند.
البته همانطور که گفتم افسردگی مفهومیست بسیار وسیعتر است از تعریف کلینیکی آن.
درسته, من در پاسخ سرکار آرش از سفت و سختترین دستکاری یکراست ژنتیکی نام بردم, در جایگاه پادنمونه یا مثال نقض.
اگر کمی دیدمان را فراّختر نماییم, روشنه مدرنیت و سیستم تکنولوژیک دیرزمانیست که به
دستکاری ژنتیکی پرداخته است و این دستکاری در آینده تنها بیشتر و هر چه بدتر هم خواهد شد,
درست از روی همین چیزی که فرمودید: ژنهایی امروز بجای میمانند که نیازهای سیستم تکنولوژیک را برآورده بسازند; نه ژنهایی که در طبیعت یکسانانگار باشند.
ازینرو نیز ارزشهایِ کهن هیچ قدرت و شانسی برا بقاء ندارند. چیزیکه شما شرافت میبینید
برای سیستم تکنولوژیک میتواند شرافت (خبود) باشد, میتواند نباشد; و این تنها بستگی به این
دارد که شیوهیِ رفتار و زندگی نامرده تا چه اندازه در گسترش و پایداری سیستم یاریرسان و سودمند باشد.
در اینجا, همانجور که تئودور کازینسکی بخوبی به آن پرداخته است نباید در دام سیستم و "فعالیتهایِ اجتماعی" ولی افتاد.
برای نمونه, امروز سیستم مردستیز است, ولی مردستیزی چیزی نیست که از ارزشهایِ سرشتین سیستم برخاسته باشد,
بوارونه, سیستم زمانی در بالاترین و بهینهترین وضعیت خود قرار دارد که رضایت و خوشنودی همگانی از زندگی بالا باشد.
--
در سوی دیگر, شهروند امروزین فشار و تنش بسیار بالایی را در زندگی تحمل میکند که هیچ ردّی از آن در زندگی
نخستینی نمیتوان یافت. تئودور کازینسکی بخوبی به این در آرماننامه خود پرداخته است که سیستمی را بیانگارید
که نخست آنچنان فشار سنگینی به مردم میآورد که اکثریتی از آنان دچار افسردگی, رواننژندی و
دیگر بیماریهایِ روانی میگردند, و سپس همان سیستم با دارودرمانی آنها را از افسردگی "نجات" میدهد.
این, که بیشتر از همه به پیرنگ و درونمایه داستانی علمی-تخیلی میماند, بدرستی همان
چیزیست که در جامعههایِ امروزین به دیده میاید و این همان است که شما فرهنگ "پروزاک-گُسار" میبینید.
در کنار داروهایِ ضد افسردگی, سیستم ابزار بسیار کارآمد دیگری دارد که همان صنعت تفریح یا entertainment
میباشد. اگر در این پدیده اندکی بنگرید, بزودی خواهید دید که چگونه اگر نه همه, اکثریت مطلق مردم تنها
زمانی میتوانند شرایط زندگی خود را برتابند, که این ابزارهای سرگرمی را به یکسره در اختیار خود داشته باشند.
دنبال کردن واپسین سریال تلویزیونی, یا بهمان بازی رایانهای, یا خواندن پیغامک فیسبوکی و .. و .. و
همگی, در کنار هم و در تک تک ثانیههایِ شبانه روز ابزارهایِ کارآمدی میباشند که کـَس خود را در
آنها فروبُرده و مشکلات زندگی را به دست فراموش بسپارد; آنچه در جامعهشناسی امروز culture of distraction مینامند.
.Unexpected places give you unexpected returns