نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

گفتمانهای پیشرفته پیرامون پارسیک
#91

undead_knight نوشته: برای همین مه جست هم هرچند تیری توی تاریکی بود ولی فعلا واژه بهتری پیدا نکردم:)

اون رو که گرفتم فکر کردم مستقیما ربطی به تاپیک داره و تعجب کرده بودم:))

سرگرم خواندن واژه نامه‌یِ مکنزی بودم که یکبار دیگر گذرم به این «جَستن» خورد, بفرمایید:
chance (n.) Jahišn.
chance (v.) Jastan.

نیاکان ما جهان را تصادفی (شانسی, جستیک) میدیدند و هیچ دشواری‌ای هم در دریافت پنداره[sup][aname="rpafa295076fe434e9a9e4aed50c4550204"][[/aname][anchor="pafa295076fe434e9a9e4aed50c4550204"]1][/anchor][/sup] نداشتند! 4



----
[aname="pafa295076fe434e9a9e4aed50c4550204"]1[/aname]. [anchor=rpafa295076fe434e9a9e4aed50c4550204]^[/anchor] Pendâre || پنداره: مفهوم Ϣiki-En Concept

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ
#92

Fox نوشته: پ.ن : گرامی، سهش را قبلا جایی دگر به معنایی دگر دیده‌ام . آیا به خطا رفته‌ام و شما از چم‌اش اطمینانِ خاطر دارید؟

آری, همه‌یِ واژگانی که نرم‌افزار لینک میکند را من دستی یک به یک هایسته‌ام[sup][aname="rpa06f35d1ff20249118ca820a26a48ff90"][[/aname][anchor="pa06f35d1ff20249118ca820a26a48ff90"]1][/anchor][/sup].

«سُهیدن[sup][aname="rpa1864c5f7c9504053b52949276902c1de"][[/aname][anchor="pa1864c5f7c9504053b52949276902c1de"]2][/anchor][/sup]» از واژه‌نامه‌یِ «مکنزی» میاید:


[ATTACH=CONFIG]1585[/ATTACH]
MacKenzie - A Concise Pahlavi Dictionary - p. 75



به چه چمی[sup][aname="rpaa750d78f243c482c8c71d9a78a28fcef"][[/aname][anchor="paa750d78f243c482c8c71d9a78a28fcef"]3][/anchor][/sup] دیده بودید؟ (:







----
[aname="pa06f35d1ff20249118ca820a26a48ff90"]1[/aname]. [anchor=rpa06f35d1ff20249118ca820a26a48ff90]^[/anchor] Hâyestan || هایستن: تایید کردن; هایسته کردن to confirm
[aname="pa1864c5f7c9504053b52949276902c1de"]2[/aname]. [anchor=rpa1864c5f7c9504053b52949276902c1de]^[/anchor] Sohidan || سهیدن: حس کردن MacKenzie to sense
[aname="paa750d78f243c482c8c71d9a78a28fcef"]3[/aname]. [anchor=rpaa750d78f243c482c8c71d9a78a28fcef]^[/anchor] Cam || چم: معنی; چرایی Ϣiki-En, MacKenzie meaning


فایل‌های پیوست
.jpg soheÅ¡_p75.jpg اندازه 6.54 KB  تعداد دانلود: 72

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ
#93

اشتباه از نحوه‌ی خواندنِ پست‌تان بود . به اشتباه فکر کردم سهش را با Relaxation قرینه‌ی متردافی گرفته‌اید . در حال که منظورتان سهشِ relaxation بوده . من هم همان حس را دیده بودم پیش از این.
پاسخ
#94

Fox نوشته: اشتباه از نحوه‌ی خواندنِ پست‌تان بود . به اشتباه فکر کردم سهش را با Relaxation قرینه‌ی متردافی گرفته‌اید . در حال که منظورتان سهشِ relaxation بوده . من هم همان حس را دیده بودم پیش از این.

یکی دیگر از دستآورد‌هایِ این دبیره‌یِ تخمی پارسوتازیک[sup][aname="rpa2346d157ed9f4bffb34db1b9d0f8b40f"][[/aname][anchor="pa2346d157ed9f4bffb34db1b9d0f8b40f"]1][/anchor][/sup].

برای relax یک کارواژه‌ای[sup][aname="rpa779d144885e64b5493c5d9a300bbabc8"][[/aname][anchor="pa779d144885e64b5493c5d9a300bbabc8"]2][/anchor][/sup] از حیدری ملایری داریم که وا+هلیدن[sup][aname="rpa84ad1fd5727743f08827bd9aa42f17f6"][[/aname][anchor="pa84ad1fd5727743f08827bd9aa42f17f6"]3][/anchor][/sup] باشد:
واهِشتن[sup][aname="rpa98cefce3cd774ef5aeb1734269cb0c3e"][[/aname][anchor="pa98cefce3cd774ef5aeb1734269cb0c3e"]4][/anchor][/sup] = واهِلیدن = to relax
واهلش = relaxation



----
[aname="pa2346d157ed9f4bffb34db1b9d0f8b40f"]1[/aname]. [anchor=rpa2346d157ed9f4bffb34db1b9d0f8b40f]^[/anchor] pârs+o+tâzik::Pârsotâzik || پارسوتازیک: perso-arabic
[aname="pa779d144885e64b5493c5d9a300bbabc8"]2[/aname]. [anchor=rpa779d144885e64b5493c5d9a300bbabc8]^[/anchor] kâr+vâže::Kârvâže || کارواژه: فعل Dehxodâ verb
[aname="pa84ad1fd5727743f08827bd9aa42f17f6"]3[/aname]. [anchor=rpa84ad1fd5727743f08827bd9aa42f17f6]^[/anchor] Heštan || هشتن: گذاشتن; نهادن Dehxodâ, Ϣiki-En, Ϣiki-En, Ϣiki-En to pose; to put; to set
[aname="pa98cefce3cd774ef5aeb1734269cb0c3e"]4[/aname]. [anchor=rpa98cefce3cd774ef5aeb1734269cb0c3e]^[/anchor] vâ{pišvand}+heštan::Vâheštan || واهشتن: ریلکس کردن ⚕Heydari☉, Ϣiki-En to relax

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ
#95

Mehrbod نوشته: دگرسانی‌ای

جناب مهربد. شما که اینهمه زحمت میکشید و همت دارید که اینچنین سخت و دشوار برای ما بنویسید و فارسی نویسی پیش گرفتید، حتمن باید در جریان باشید که تنها کاربری واژگان فارسی بجای بیگانه نمیتونه روش مناسبی باشه. من این اشکال رو که در ادامه خدمتتان عرض میکنم بارها از شما دیدم. خواهش میکنم مطالعه کنید و بکار ببرید.

اگر در پایان یک واژه "یی" بکار رفته باشه، برابر پیشنهاد فرهنگستان بهتره در هنگام نکره کردن اون واژه، بجای افزودن "ی" نکره به پایان آن، به روش های دیگه مانند افزودن "یک" یا کم و بیش کردن گروه اسمی اون و سپس نکرده کردنش اون رو تبدیل به نکرده کنید. برای نمونه بالا میشود گفت:

یک دگرسانی
دگرسانی ویژه ای
دگرسانی نویی

اینهمه زحمت و استعداد شما در بکارگیری واژگان پارسی میتونه والاتر جلوه کنه اگر چنانچه دستور زبان و عرف ها و پیشنهادهای زبان شناسان رو درباره چیدن واژگان نیز بکار گیرید.

[COLOR="royalblue"]
چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
[/COLOR]
خردگرایی و ایمان ستیزی
پاسخ
#96

جناب "یه نفر" یا شما خیلی باسوادید یا خیلی خِنگ! کدامش؟

جناب کوروش بیخدا ، من نمیدانم چه افرادی در فرهنگستان زبان پارسی مشغولند. هنوز معنای کلمه یارانه را درک نکرده ام!
از این دست کلمه ها بسیار دیده شده است..
شنیده ام واژه ای نیز برای آیینه ساخته اند به نام : "من درش پیدا" آیا حقیقت دارد؟؟
پاسخ
#97

kourosh_bikhoda نوشته: اگر در پایان یک واژه "یی" بکار رفته باشه

این شیوه در گروه وصفی کاربرد بیشتری دارد، ولی خب، در متون دیگر هم شایسته است نام های
مختوم به /ای/ را اندکی پس و پیش کرده و از کاربرد دو واج /ای/ پشت سر هم بپرهیزیم. هرآینه در
نگر بگیرید که ایشان تلاشی برای بلیغ نویسی و زیبایی سخن نمی‌کنند، آنطور که پیداست تنها زبان
محاوره را تحت‌الفظی پاکنویسی می‌کنند. (چون به باور ایشان زبان سره پرمایه‌تر و غنی‌تر می‌باشد)
پس کاربردهای بلاغی و تکلف کلام برای یک گفتمان و هم‌اندیشی خودمانی در این سخنگاه بایسته
نیست و کار ایشان از این رو درخور نکوهش و سرزنش نمی‌باشد.
پاسخ
#98

google نوشته: شنیده ام واژه ای نیز برای آیینه ساخته اند به نام : "من درش پیدا" آیا حقیقت دارد؟؟
از آنجایی که واژه ی آیینه سراپا پارسی است، گمان ندارم که همچو برابری برایش ساخته باشند.

خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد
پاسخ
#99

google نوشته: جناب "یه نفر" یا شما خیلی باسوادید یا خیلی خِنگ! کدامش؟

ایشان دوشیزه هستند !

خدای ار به حکمت ببندد دری - به کرمک زند قفل محکم تری  
پاسخ

Alice نوشته: شوربختانه لینک این واژه‌نامه را برای فروبار ندارم ؛ برای فروبار کردن ،
دوستان واژه‌نامه‌های خوبی را در جُستار «ساختارشناسی زبان پارسیک»
نهاده‌اند !

بر روی هم برای واژه‌ی "ظریف" داریم :
ظریف = باریک ؛ نازک ؛ تاژ* ؛ تَنُک ؛ نازمان ؛ نازپرورده

در هر گزاره از روی بافتار سخن می‌توانید یکی از واژگان بالا را بکار ببندید ؛

* تاژ نه آن تاژ ِ تاژیک !

تاژ | لغت نامه دهخدا

تاژ || لطیف و نازک . (برهان ). نازک و ظریف و لطیف . (ناظم الاطباء).


:e303:
یک چم مهادین واژه تاژ همان "چادر"(خیمه) است و به مردمی که شهر نشین نبوده و چادر نشین بوده ند، به یکسان که ایرانی یا انیرانی بوده باشند، تاژیک میگفتند، که از این واژه، دو واژه ی تازی و تاجیک بجای مانده. در خراسان/ اکنون افغانستان، همواره به کسانی که کوچگر بوده اند، چه زردپوست و چه هندواروپایی، تاجیک میگفته اند و میکوشیده اند که از اینراه به آنها سزامندی های کمتر شهروندی روا دارند.

تاژ | لغت نامه دهخدا

خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع / نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 4 مهمان