06-16-2013, 01:27 AM
در اینترنت به یک مطلب جالب بر خوردم ،من رو یاد موضوع جالب پرسشهای جسورانه و هوشمندانهی ِ کودکان (خیلی هوشمندانهتر و جسورانهتر از پدر و مادرهاشون) درباره دین انداخت و اینکه چطور طی یک فرآیند کاملا فرهنگی و اجتماعی به کودکان یاد میدهند که این سوالات هر چقدر هم بدیهی بنظر برسند تابو هستند.مثلا به سوال جواب بامزه مادر و دختر که دختر میپرسه این چحور کتابی هدایتیست از خداست که همهاش به ستایش خودش پرداخته:
نقل قول:مشکلی در رابطه با توجیه دخترم دارم
با توجه به اینکه سن دخترم به نماز و شرعیات رسیده ( البته یکی دو ساله که رسیده )
تا پارسال با خوشرویی و صبر و البته گاهی هم با تندی
نماز رو بهش یادآوری میکردم
حتی خیلی از اوقات نماز خودم رو به تاخیر مینداختم
به این اسم که من منتظرم که شما هم بیای با هم بخونیم
اما این تنبلی ها و کسالت نماز در اون از بین نمیرفت
با مشورت با روانشناس ها نتیجه این شد که برای انجام فرایض دینی
اونو تحت فشار و تندی قرار ندم
اما این موضوع باعث شد که دیگه اصلا قضیه نماز رو جدی نگیره
حالا مدتیه که من ادای نماز ایشون رو جدی تر گرفتم
ولی امروز صحبتی رو با من مطرح کرد که در جوابش نمیدونم چی بگم که توجیه بشه
گفتگوی من و دخترم
دخترم : مامان یه چیزی بگم که چرا نمازم رو دیر می خونم یا اصلا نمیخونم
من : چرا عزیزم
دخترم : چون من اعتقادی به نماز ندارم
من : یعنی چی ؟
دخترم : یعنی اینکه نماز یه چیزیه که خدا توی اون فقط داره ازخودش تعریف می کنه
من : چطور ؟
دخترم : مثلا سوره توحید
بعد سوره رو آیه به آیه برام خوند و معنی کرد
و بعد هم اینطور ادامه داد که
توی مدرسه هم که به ما قرآن یاد دادن
همش فقط از خدا تعریف کرده
مگه میشه که خدا قرآن رو بفرسته و بعد همش توی اون از خودش تعریف کنه
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound