دفترچه

نسخه‌ی کامل: کودکان و دین
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3
در اینترنت به یک مطلب جالب بر خوردم ،من رو یاد موضوع جالب پرسشهای جسورانه و هوشمندانه‌ی ِ کودکان (خیلی هوشمندانه‌تر و جسورانه‌تر از پدر و مادرهاشون) درباره دین انداخت و اینکه چطور طی یک فرآیند کاملا فرهنگی و اجتماعی به کودکان یاد میدهند که این سوالات هر چقدر هم بدیهی بنظر برسند تابو هستند.مثلا به سوال جواب بامزه مادر و دختر که دختر میپرسه این چحور کتابی هدایتی‌ست از خداست که همه‌اش به ستایش خودش پرداخته:

نقل قول:مشکلی در رابطه با توجیه دخترم دارم
با توجه به اینکه سن دخترم به نماز و شرعیات رسیده ( البته یکی دو ساله که رسیده )
تا پارسال با خوشرویی و صبر و البته گاهی هم با تندی
نماز رو بهش یادآوری میکردم
حتی خیلی از اوقات نماز خودم رو به تاخیر مینداختم
به این اسم که من منتظرم که شما هم بیای با هم بخونیم
اما این تنبلی ها و کسالت نماز در اون از بین نمیرفت
با مشورت با روانشناس ها نتیجه این شد که برای انجام فرایض دینی
اونو تحت فشار و تندی قرار ندم
اما این موضوع باعث شد که دیگه اصلا قضیه نماز رو جدی نگیره
حالا مدتیه که من ادای نماز ایشون رو جدی تر گرفتم
ولی امروز صحبتی رو با من مطرح کرد که در جوابش نمیدونم چی بگم که توجیه بشه

گفتگوی من و دخترم

دخترم : مامان یه چیزی بگم که چرا نمازم رو دیر می خونم یا اصلا نمیخونم
من : چرا عزیزم
دخترم : چون من اعتقادی به نماز ندارم
من : یعنی چی ؟
دخترم : یعنی اینکه نماز یه چیزیه که خدا توی اون فقط داره ازخودش تعریف می کنه
من : چطور ؟
دخترم : مثلا سوره توحید
بعد سوره رو آیه به آیه برام خوند و معنی کرد
و بعد هم اینطور ادامه داد که
توی مدرسه هم که به ما قرآن یاد دادن
همش فقط از خدا تعریف کرده
مگه میشه که خدا قرآن رو بفرسته و بعد همش توی اون از خودش تعریف کنه
دوستان راهکار رو برای آشنایی کودکان با دین چه میدونید،یکی از کسانی که به شستشوی مغزی کودکان توسط والدین درباره موضوعات دینی اشاره کرده و مورد حمله هم قرار گرفته ریچارد داوکینز هست.برای من خیلی عجیب بود که دیدم برای انتقاد از چنین رفتار تنفرانگیزی اینجور مورد حمله قرار گرفت.این از اون دسته مباحث هست که حتی در گفمان پر از دروغ و ماله کشی «میانه‌روها» هم تصورم بر این بود که حمله بهش سخت باشه.
بنظر من در مدرسه اگر بشه آموزش نسبتا بی طرفانه‌ و مختصری درباره محتوای هر دین داشت گزینه بدی نیست.یک نکته جالب برای من این بود که اصلا منشا داستان کاریکاتورهای دانمارک و حمله وحوش اسلامگرا به اون از اینجا شروع شده که در دانمارک (بعنوان یک کشور چندفرهنگی که حتی طرف فلسطین و مسلمین هم هست یک 200 سالی هست که سابقه نظای در خارج هم نداره) خواستند اسلام را به کودکان در مدارس معرفی کنند.
Russell نوشته: بنظر من در مدرسه اگر بشه آموزش نسبتا بی طرفانه‌ و مختصری درباره محتوای هر دین داشت گزینه بدی نیست.

توی آلمان همین هم هست . معلم دینی برادرم آتئیست بود :دی
sonixax نوشته: توی آلمان همین هم هست . معلم دینی برادرم آتئیست بود :دی

دینی؟؟؟ مگه اونجا هم معلم دینی دارن ؟ بعد این جناب آتئیست دقیقا چی درس میدادن E404 ؟
Anarchy نوشته: دینی؟؟؟ مگه اونجا هم معلم دینی دارن ؟ بعد این جناب آتئیست دقیقا چی درس میدادن ؟

آره دارن
بهشون در مورد تمام ادیان یک چیزهای کلی یاد میدند .
اصولا یکی از چیزهایی که گسترش دین رو موفقیت آمیز میکنه این هست که از کودکی به افراد آموزش داده میشه و به افکار جهت داده میشه.یعنی با سرکوب حساب شده و گسترده افکار مخالف یا پرسشی، آدم ها عادت میکنند به مشکلات دین فکر نکنند و بخش های مشکل دار رو فراتر از تعقل و ادراک خودشون بدونند.
یکی دیگه از چیزهایی که واقعا من فکر میکنم از اختراعات ادیان باشه، وجدان دینی هست، البته بدیهی هست چیزی که پسوند دینی داره حتما مرتبط با دین هست ولی از دید من وجدان دینی ویژگی های منحصر به فردی داره که مهمترینش این هست که تمامیت خواهی و نظارت روی افکار بوجود میاره که شخص خودش به سرکوب و رصد اندیشه هاش میپردازه و حتی به پرسش گرفتن ادعاهای دین براش چالش برانگیز و دشوار میشه و حتی گاهی جرات این کار رو نداره.یعنی عملا یک سیستم پلیسی و توتالیتر که در روان انسان ها ایجاد میشه و اینطور دین رو حفظ میکنه.

اینها همگی نتیجه سیستم دینی هست و چون کودکان به این افکار آلوده نشدند،پرسش ها و ایراداتشون با وجود سن کمشون پخته و جالب به نظر میاد.
حالا نه مسائل دینی و مذهبی ولی یک کودک که نمیتواند آن تجزیه و تحلیل هایی که یک بزرگسال به آن رسیده را درک کند.
خصوصا در جامعه ی مذهب زده ی ما در مدرسه که تمام مسائل دینی از همان اول صف ایستادن تا گردش های دست جمعی که با معلمین مذهبی و مرتجع میروند با آن خانه ای که سعی میکند ذهن کودک را از این سموم دور نگاه دارد نتیجه اش چه خواهد شد؟
کودکی که دچار یک سردرگمی شود به مراتب از یک کودکی که باوری دینی دارد موقعیت بدتری دارد.
undead_knight نوشته: اصولا یکی از چیزهایی که گسترش دین رو موفقیت آمیز میکنه این هست که از کودکی به افراد آموزش داده میشه و به افکار جهت داده میشه.یعنی با سرکوب حساب شده و گسترده افکار مخالف یا پرسشی، آدم ها عادت میکنند به مشکلات دین فکر نکنند و بخش های مشکل دار رو فراتر از تعقل و ادراک خودشون بدونند.

پس شما و بسیاری دوستان دیگر چطور قادر بوده‌اید از کمند این آموخته‌ها بگریزید؟ اگر بدلیل شستشوی مغزی در دوران کودکی ایمان بر عقل ترجیح داده می‌شود، چگونه است که فرزندان خانوادگان مذهبی(چه در غرب و چه در ایران)اغلب سکولار می‌شوند و راه خانواده را طی نمی‌کنند؟ بنظرم عناصر دیگری در جریان باشد.
iranbanoo نوشته: حالا نه مسائل دینی و مذهبی ولی یک کودک که نمیتواند آن تجزیه و تحلیل هایی که یک بزرگسال به آن رسیده را درک کند.
خصوصا در جامعه ی مذهب زده ی ما در مدرسه که تمام مسائل دینی از همان اول صف ایستادن تا گردش های دست جمعی که با معلمین مذهبی و مرتجع میروند با آن خانه ای که سعی میکند ذهن کودک را از این سموم دور نگاه دارد نتیجه اش چه خواهد شد؟
کودکی که دچار یک سردرگمی شود به مراتب از یک کودکی که باوری دینی دارد موقعیت بدتری دارد.
آخر بزرگترها (عامه مردم) هم تجزیه و تحلیلی ندارند ایرانباوی عزیز و اگر هم دارند بسیار آبکی‌ست و همان کنجکاوی و تحلیل کودکان چندبرابر آن ارزش دارد.
من نمیدانم کسی اگر میمیرد بجای داستان‌هایِ تخیلی از بهشت و جهنم که کودک را با کلی سوال و مطالب گیج کننده مواجه میکند اگر بجایش به او حقیقت را بگوید که هیچ نمیدانیم، چه ایرادی دارد؟
Ouroboros نوشته: پس شما و بسیاری دوستان دیگر چطور قادر بوده‌اید از کمند این آموخته‌ها بگریزید؟ اگر بدلیل شستشوی مغزی در دوران کودکی ایمان بر عقل ترجیح داده می‌شود، چگونه است که فرزندان خانوادگان مذهبی(چه در غرب و چه در ایران)اغلب سکولار می‌شوند و راه خانواده را طی نمی‌کنند؟ بنظرم عناصر دیگری در جریان باشد.
من الان که نگاه میکنم مفرهایی که برای فرار از این استبداد دینی داشته‌ام مانند اعتقاد نداشتم پدرم به اسلام (هر چند هرگز درباره آن صحبتی نکرده‌ایم) یا تک و توک انتقادهایی که این سو و آنسو میشنیدم و در آخر هم اینترنت و زندیق و گفتگو نقش اصلی را در جرات دادن و باز کردن راه برای دنبال کردن پرسشهای قدیمی من داشتند،شاید اینها اگر نبودند من هم این جرات را پیدا نمیکردم.
صفحات: 1 2 3