نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

نظرسنجی: از کدام فیلسوف بیشتر الهام گرفته اید؟ -
سقراط
11.76%
2
11.76%
ارسطو
0%
0
0%
رنه دکارت
5.88%
1
5.88%
بندیکت اسپینوزا
5.88%
1
5.88%
جان لاک
0%
0
0%
دیوید هیوم
23.53%
4
23.53%
ایمانویل کانت
11.76%
2
11.76%
فردریش نیچه
23.53%
4
23.53%
ژان پل سارتر
0%
0
0%
برو گمشو بابا؛ فلسفه چیه؟ برین بهش بره!
17.65%
3
17.65%
* چنانچه به گزینه‌ای رای داده اید، با علامت ستاره مشخص گردیده است. نمایش نتایج

رتبه موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

کدام فیلسوف؟ نگر شما چیست؟
#31

Rationalist نوشته: @آلیس و @Mehrbod
شکیبا باشید!!!

ما همیشه شکیبا بوده و هستیم.

Catwoman: from here, Bane's men patrol the tunnels. And they're not your average brawlers
Batman: Neither am I
پاسخ
#32

Russell نوشته: رای من به سقراط بر میگردد به همان الهام بخشی نگاه او، نگرش پویای او به اخلاق، Irony و دیالکتیک؛
اگر امکان دارد؛ بیشتر و دقیق تر توضیح دهید.:e303:



Russell نوشته: من در فلسفه و انتخاب دستگاه فلسفی هنوز نوآموز هستم و تا مرحله‌یِ آمادگی برای همآوردی راه درازی در پیش دارم !!
من هم هنوز خود را دچار فقر فلسفی می یابمE402
امیدوارم بتوانید دستگاه فلسفی خودتان را به گونه ای کامل تر و شامل تر از فیلسوفان گذشته بنا نمایید.

همین بود زندگی؟! پس تحقیر بیشتر، شکست بیشتر، رنج بیشتر...
پاسخ
#33

آلیس نوشته: در باورهای من که فیلسوف ویژه‌ای هنایش[1] نداشت، ولی افزون بر سوکرات از کامو هم خوشم میاید،
دکارت را هم دوست دارم.
انگیزه‌ی من از گزینش سوکرات فلسفه‌ی یونان باستان بود که دوران تلایی آن زمان همیشه برای من
حال و هوای مرموز و دوست‌داشتنی دارد. وانگهی به فلسفه‌ی اسلامی از همه بیشتر چیرگی دارم! :))
این افرادی که نامشان را بردید؛ فتو مدل نبوده اند، که صرفا چنین بنگارید که دوستشان دارید یا خوشتان می آید!
لطفا دقیق تر توضیح دهید که چه ویژگی هایی در فلسفه ی آنها نظرتان را جلب کرده و بدان باورمندید؟

همین بود زندگی؟! پس تحقیر بیشتر، شکست بیشتر، رنج بیشتر...
پاسخ
#34

Philo نوشته: شناختن یک چیز (دانایی) برابر است با توانایی تعریف کردن آن چیز، و ما همه چیز را از قبل می دانسته ایم و فقط باید به روشی (دیالکتیک) این آگاهی را "بزاییم"،
شما خودتان به این جملات باور دارید؟ و توانایی دارید آنها را برایم تبیین نمایید؟!



Philo نوشته: و نیز دلایل اهمیت روش دیالکتیک او در کشف حقیقت نیز بر من چندان روشن نیست.
چرا برایتان روشن نیست؟ من "دیالکتیک سقراطی" را یکی از بهترین روش های فلسفیدن و آموختن می دانم.

همچنین باور دارم که ما نباید بیهوده زمان و انرژی خود را صرف بررسی های تاریخی پیرامون شناسایی سخنان سقراط واقعی نماییم؛‌ بلکه باید اساسا، خود سخنان و اندیشه ها را به زیرِ تیغِ نقدِ خرد بگذاریم.

همین بود زندگی؟! پس تحقیر بیشتر، شکست بیشتر، رنج بیشتر...
پاسخ
#35

چند کتاب درباره فلسفه خوانده ام . هر فیلسوفی حرف های قشنگی زده و حرف هایی هم زده بود که با آن موافق نبودم. بنا بر این از اکثر فیلسوفانی که درباره شان خواندم کسب دانش کرده ام .

همچنین در لیست فیلسوفانی معروف جایشان خالی است:
جان لاک، بنتام، ولتر و...

عمل به دستورات و قوانین اسلام ترویج فحشا و قباحت و زشتی واقعی است. رقص و آواز و سکس و برهنگی و پورنوگرافی و اختیار زن به تعدد شریک جنسی نه فساد است و نه فحشا بلکه از حقوق مسلم زنان و مردان جامعه میباشد.
پاسخ
#36

Nevermore نوشته: درست است خردگرای گرامی.هم اکنون هم زمینه هایی برای پرداختن ِ فلسفه مانده.مانند اخلاقیات،مرگ و دیگر موارد.اما به طور مثال فرگشت اکنون بسیاری از ساز و کار های اجتماعی را برای ما به خوبی توضیح می دهد.بدون شک نیچه اگر اکنون می زیست می توانست نظریات بسیار پخته تری را نسبت به زمان خود اش بدهد.فیزیک خود اش به تنهایی پاسخی محکم برای برهانهای دری وری ِ خداباوران است.حتی اکنون نروساینس تمام سازو کار ",عاشق شدن" را برای شما در یک پژوهش نشان می دهد.ما اکنون بسیار بیش از گذشته از ساختار مغز و کارایی اش می دانیم.بیولوژی قادر به توضیح اکثر رفتار های ما است.اما با این همه درست است که اگر تلاش های با ارزش پیشینیان و فیلسوفان نبود هرگز به چنین جایگاهی نمی رسیدیم.به گمان من اکنون با این حجم عظیم اطلاعات در دنیای اینترنت هرکسی اگر ذره ای هوش داشته باشد می تواند چندین برابر یک فیلسوف 500 سال پیش بداند و اتفاقا نظریاتش هم چون بر پایه ی فکت های علمی است بسیار قابل اتکار تر است.اما قبول دارم که برای نگاهی ژرف و تخصصی باید بر فلسفه ی پیشینیان اشراف کاملی داشت،اما دنیای امروز دانستن ِ همه چیز است
اگر تمایل به گفتگو در این موضوع را دارید؛
لطفا ابتدا مطالب این جستار، و سپس مقاله ای را که در آنجا پیوست نموده ام را مطالعه کنید.
سپس شفاف و دقیق؛ نقد هایتان را بر نگرش من بیان نمایید. :e303:



Nevermore نوشته: به خوبی می دانید در دنیای امروز دست کم تا 30 سالگی تمام انرژی و وقت انسان صرف آموختن می شود.از آموختن زبان های بیگانه بگیرید تا رسیدن به بالاترین درجه های آموزش عالی،دست آخر هم باید به فکر جیب مبارک باشید چراکه:"فکر نان کن که خربزه آب است."به همین دلیل من ترجیح می دهم اولویت زندگی ام را بر پایه ی علم بگذارم تا دیرتر که فرصت یافتم مفصل به فلسفه بپردازم.
همانطور که اگر به شما بگویند که سازوکار حرکت اتومبیل چیست نمی روید بخوانید که گالیله 400 سال پیش چه کرده،یحتمل یک کتاب دینامیک باز خواهید کرد و فورا جواب را در عرض چند دقیقه خواهید داد.

این کاستی بیشتر به خاطر کمبود وقت است(شاید هم بهانه ای دروغین؟نمی دانم).
این می شود همان غرق شدن در روزمرگی!
شاید در شرایطی خاص مجبور باشید موقتا کسب درآمد و تخصص یافتن را در اولویت بیشتری نسبت به مطالعه فلسفه قرار دهید؛ اما به نگر من یک نظام فکری شامل و کامل؛ نیازمند یک فلسفه پرقدرت نیز می باشد. به گونه ای که در زندگی جریان داشته و اهداف و اعمال ما را به روشنی معنا و جهت ببخشد.





Nevermore نوشته: به باور نیچه عده ای برای فرماندهی به دنیا آمده اند و عده ای برای پیروی.نیچه در جایی (به گمانم غروب بت ها) هم به شدت یهودیان می تازد که آن هم به هیچ روی پسندیده نیست و از دید من قضاوت بر پایه ی نژاد کاری مذموم و نا پسند است
یعنی از اندیشه نیچه چنین برداشت کرده اید که او بر مبنای نژاد و قدرت ناعادلانه؛ انسان ها را ارزش گذاری کرده است؟




Nevermore نوشته: در بحث تبارشناسی اخلاق هم جایی به این می پردازد که اساسا واژهایی که ما امروز داریم مانند "نیک" و خوب و اینها همگی به توصیف قدرتمندان در گذشته باز می گردد چنانکه من یادم هست جایی "درستی" و "نادرستی" را هم بر همین مبنا می داند
!!!
امکانش هست به طور دقیق تر نام کتاب و بخشی از آن را که چنین نگرشی را ابراز داشته است؛ بیان نمایید؟



Nevermore نوشته: در مورد خودکشی او هم شوربختانه نمی دانم،
واینینگر کسی بوده که به سرعت چندین زبان را آموخته و دکترا گرفته است؛ برایم مشکل است باور کنم که صرفا به خاطر افسردگی خودکشی کرده باشد!

همین بود زندگی؟! پس تحقیر بیشتر، شکست بیشتر، رنج بیشتر...
پاسخ
#37

فلسفه جملات قصار نیست ، یا جملات قشنگ آنها که هر جا بیشتر جواب می دهد تنگ نوشته شان میزنند .
فلسفه به هیچ مکتبی خدمت نمی کند ، فلسفه همان اندیشیدن است و در واقع همان " تاریخ فلسفه " است .

نقل قول:هنگامی که کسی می پرسد فلسفه به چه کار می آید ، پاسخ باید ستیزه جویانه باشد ،
چرا که پرسش کنایه آمیز و نیش دار است .
فلسفه نه به دولت خدمت میکند و نه ب کلیسا ، که هردو دغدغه های دیگری دارند .
فلسفه به خدمت هیچ قوه مستقری در نمی آید . کار فلسفه ناراحت کردن است .
فلسفه ای که هیچ کس را ناراحت نکند و با هیچ کس ضدیت نورزد فلسفه نیست .
کار فلسفه آزردن حماقت است ، فلسفه حماقت را به چیزی شرم آور تبدیل می کند .
فلسفه کاربردی ندارد جز افشا کردن پستی های اندیشه در تمامی اشکالش .
آیا جز فلسفه رشته ای هست که به نقد تمامی رازآمیزگری ها ، هر خاستگاه و هدفی
که داشته باشد همت گماذد ؟

از متن کتاب نیچه و فلسفه - ژیل دلوز
پاسخ
#38

undead_knight نوشته: راسل بیشتر توی کمپ تجربه گراهاست هرچند که فلسفه خودش رو(تا حدی به حق) کاملا متفاوت از پیشینیان میدونه، چون نیازی نیست که برای حل مسائل فلسفیش یک سیستم فلسفی برای توضیح کل جهان داشته باشه
قسمت برجسته شده را درنیافتم!
اساسا کسی که سیستم فلسفی مستقل نداشته باشد را، چگونه باید فیلسوف بنامیم؟

همین بود زندگی؟! پس تحقیر بیشتر، شکست بیشتر، رنج بیشتر...
پاسخ
#39

Rationalist نوشته: قسمت برجسته شده را درنیافتم!
اساسا کسی که سیستم فلسفی مستقل نداشته باشد را، چگونه باید فیلسوف بنامیم؟
نه اشتباه متوجه شدید، منظور این نیست که سیستم فلسفی نداره بلکه منظور این هست که برای حل یک مسئله فلسفی نیازی نیست که یک سیستم فلسفی برای توضیح خود جهان داشته باشه.

با مطالعه کمی که در این مرود ارم میدونم که منظور راسل تشبیه فلسفش به علومی مثل فیزیکی یا شیمی بوده،در این علوم اگر ما بخوایم مسئله ای رو حل کنیم نیازی نیست به همه چیز فیزیک آگاهی داشته باشیم یا مثلا فیزیک نوینی طراحی کنیم، بلکه کافی هست در اون بخش که مد نظر ماست داده ها و فرمول های مرود نظر رو داشته باشیم.

To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
پاسخ
#40

undead_knight نوشته: اگر مایل بودید که چرا آبزوردیسم این دیدگاه ها رو ابراز میکنه بگید توضیحات کامل تر بگم.
حتما مایل هستم!
در فلسفه آبزورد، انسان خودش و از دیدگاه خودش، زندگی را معنا می دهد؟
به این مفهوم که یک" هدف کلی" و "ارزش اساسی" در این فلسفه برای انسان تعریف نمی شود؟

همین بود زندگی؟! پس تحقیر بیشتر، شکست بیشتر، رنج بیشتر...
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع / نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
آخرین ارسال توسط ssl4596
04-22-2023, 08:58 AM
آخرین ارسال توسط sonixax
05-04-2013, 11:51 PM

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان