05-30-2014, 09:42 PM
Ouroboros نوشته: ما میگوییم «هدف والای بشری» معنا ندارد و هدفی برای نوع بشر متصور نیست، از جمله تعالی خرد و تربیت ذهن و تجربهی خودآگاهی متسجد و ... تنها اهداف معتبر اهدافی هستند که ما برای زندگی شخصی خودمان انتخاب میکنیم، که آنها هم در مقیاس بزرگ چیزها بیاهمیت هستند. رفیق بدخلقمان ولی میگوید خردگرایی و رهایی از «بند» هرچه بخردانه نیست هدف غایی انسان والاست و تنها آن شمار اندکی که به روش او قادر به آن خواهند شد رستگار میشوند. حداقل این چیزیست که من از حرفهای او فهمیدم.بسیار عالی!!!
نیکو تر می نماید که این پست در ادامه پاسخ قبلی ام به دوستمان شوالیه خوانده شود.
پس هنگامی که ما خود را در جبر هستی و در پی آن رنج ها و لذت های ناشی از آن درمی یابیم، جبراً این رنج ها و لذت ها، به چگونه زیستن ما جهت می دهند. در اثر فرگشت و انتقال ژن ها، ما در درون خود نیازهایی را به طور غریزی و جبری احساس می کنیم که با ابزار رنج و لذت بر ما فشار می آورند تا به ارضای آنها بپردازیم. خودآگاهی، خرد، اراده و اساسا (چنانچه در امضایم نگاشته ام) هستی ما در طبیعت و طی فرایند کورکورانه ی فرگشت شکل گرفته و البته به واسطه ی همین اتفاق مهند(یعنی به وجود آمدن خودآگاهی و معنا یافتن هستی برای ما)، داشتن اراده و خردقابل پیشرفت؛ چنین امکانیبرای ما فراهم شده که بتوانیم نسبت به طبیعت جبار، آگاهی هایی بدست آوریم و به معنای ساده تر، بتوانیم آگاهانه و ارادی بیاندیشیم.
و خردگرایی هنگامی ظهور می کند که ما خود را به عنوان یک برده درمی یابیم! در می یابیم که برای تنازع بقا و تولید مثل، باید همواره سگدو بزنیم و کوشش کنیم و لذت حاصل از آن حکم تکه نانی خشک را دارد که برای ترغیبمان به ادامه بردگی، طبیعت در فرایند فرگشت به عنوان پاداش وا نهاده است.
خردگرایی به زیستن ما هدف می دهد، به طوری که در پی لذت های برتر، به دنبال رهایی از بردگی های غرایز شویم؛ و دانایی های حاصل از آن، روزمرگی و زندگی پوچ را، با معنا و جذاب می سازد.
نقل قول:کلا اگر او واقعا چنان عقاید ایدهآلیسی دارد که در صفحهی پیش بیان کرده، به نظر میرسد که بعید نیست ما را هم پروژکتهایی از (نا)خودآگاهی خویش ببیند که میکوشیم او را از هدف غایی و نهایی وی باز بداریم، من مثلا هدانیست مبتذل درون او هستم، شما آن کلبیمسلک خبیث، داریوش آن شکاک رذل.. موانعی که باید به آنها چیره شد تا به «بزرگی راستین» رسید..:e057:
نکته خیلی خوبی را اشاره کردید.
همین طوره! هر آنچه در گرو خردگرایی لذتی برتر و پایدار شمرده شود؛ سودمند، باارزش،گیرا و زیباست.
و البته انسان ها هم در این راستا نقش پدیدارهایی را دارند که زیستنشان هر چه بیشتر در گرو خردگرایی باشد؛ گرانقدر تر، گرامی تر و قابل احترام بیشتری هستند.
اکنون می توانید جایگاه خود را میان دوستانی چون بن لادن و برادران مسلمان، در ناخودآگاه من بیابید!:e405:
همین بود زندگی؟! پس تحقیر بیشتر، شکست بیشتر، رنج بیشتر...