09-20-2012, 01:38 PM
Mehrbod نوشته: این هم نگرش زیبایی است.
اگر پیمان زناشویی همان پیمان بستن و قرارداد باشد، خوب زمانیکه دو آدم در جایگاه دوست دختر و دوست پسر
با هم زندگی میکنند بمانند پذیرفتن ضمنی (implicit) این پیمان است بی اینکه آنرا هیچگاه آشکارا به زبان آورده باشند.
پیمانهای ضمنی بدید من همیشه زیباتر هستند. من دوست ندارم هیچ جای دیگر مگر جایی که پای قرارداد تجاری در میان است روشن و آشکار همه چیز را بررسی کنم.
مانند این میماند که مادر بخواهد فرزندش را با پیمان فرزندی بپذیرد: "من تو را چون فرزند من هستی در جایگاه .. پذیرفته .. و همیشه.. و دوست خواهم داشت"!
مهربد ارجمند رابطهی میان زن و مرد بدون تعهد ممکن نیست، زیرا زن و مرد بدلیل ناشناختگی آنچه از هم میخواهند و ترس از ناشناختهها، بطور تلویحی(ابزار عشق)یا نمادین(ازدواج)به یکدیگر تعهد میدهند که از «لاقیدی»(Promiscuity) بپرهیزند. گونهی ناقص و «پیشاخودآگاهی» این پیمان، یعنی ازدواج، از آنجاکه به مانند دیگر انگیزشهای اجتماعی/فردی که به جای بنا شدن بر خرد، و برآمدن از پروسهای اندیشیده شده، زاییدهی نیازهای اجتماعی بودند، درپی تغییر و دگرگونی این ساختارها و نیازهای اجتماعی کارکرد خود را از دست دادهاند، و همچون «دین»، یا «ملیگرایی»، یا «قوم پرستی»، یا «مردسالاری»(چشمک)به ضد خود تبدیل شدهاند. برای مثال ازدواج در عصری که در آن دلیل و بایستگی هرچیز به پرسش کشیده میشود کارایی نخواهد داشت.. مدل دیگر اما(که شاید بارها از «ازدواج» قدیمتر باشد)از آنجاکه برپایهی نیازهای مستقیم انسانی شکل گرفته(و چنانکه میدانید این نیازها تا اندازهی زیادی فارغ از دگرگونیهای اجتماعی هستند)، همچنان معتبر است، و علاوه بر این، با معیارهای جوامع امروزی نیز همخوانی پیدا کرده، شاید چون جوامع امروزی «انسانیتر» شدهاند. اما به باور من در هر صورت اگر میخواهیم از رابطهی چشمدرچشم و مبتنی بر فهم متقابل لذت ببریم هرگز نمیباید «ازدواج» بکنیم، رابطهی عاطفی دو نفر با هم نیازی ندارد چیزی بیشتر از عاطفه در خود داشته باشد، و من هرقدر هم کسی را دوست داشته باشم هرگز حاضر نیستم دولت و قانون و بانک و مذهب را وارد این رابطه بکنم!
پس موضوع برای من بیشتر در اهمیت و تائید همان پذیرفتن است، نه رد آن. اما بیشتر که میاندیشم، میبینم آنچه در آغاز «بدفهمی» منظور من از طرف شما به نظر رسید، میتواند تعبیری بسیار زیباتر از آنی باشد که من در ذهن داشتم. اینکه پیمان راستین، همانا در عمل آشکار میشود نه روی کاغذ.
سپاس از شما بخاطر این اشارهی رمانتیک.
زنده باد زندگی!