نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 4 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

پدافند از حقوق مردان

undead_knight نوشته: E40c
خوب شد امیر عزیز این واژه "شرم دادن" رو به شماها یاد داد:))))
The Scientific Outlook by Bertrand Russell.pdf
(صفحه 9)
با کجای حرف راسل مخالفید،اینکه دانشمندان خیلی از مواقع تعصبات شخصی خودشون رو مورد بررسی علمی قرار نمیدند یا اینکه زن ها از مردها احمق تر نیستند؟!:))
قبلا هم به شما گفتم ولی انگار فراموش کردید:
بابا این پهلوان پنبه رو گاییدید!ازش بکشید بیرون:)) کدوم کس خل ملنگی در اینجا مدعی شده که زن ها و مردا با هم تفاوت ندارند؟! :))
توضیح دادم که با کجای این سخن مخالفم.اثبات علمی پروسه ای مشخص است.اینکه بنشینیم و تلاش های عده ای را با تمسخر بنگریم و در ورژن مدرن تر آن با تهدید و تمسخر آنها را وادار به استعفا کنیم مقدار زیادی وقاحت می خواهد که از عهده ی تنها فمینیست ها بر می آید.
نقل قول:come on,now you are into fox news !?...wait ,not so surprising :))
حالا اینها به کنار،این قضیه بارفیکس چه ربطی به شقیقه داشت!؟ البته من که میدونم منظورشون چی بوده:)))
فکر می کنی همه مثل خود ات آمارشان در پیتی است؟:e057:مانند آن نمونه ای که در جستار همسایه نشان دادیم؟
چند تا منبع دیگر می خواهی؟
تلگراف
[URL="http://www.huffingtonpost.com/2014/01/02/marines-female-fitness-plan_n_4533020.html"]
هافینگتون پست[/URL]

واشینگتن تایمز
[URL="http://www.nydailynews.com/news/national/marines-delay-female-fitness-plan-fail-pull-up-test-article-1.1565216"]
NYDailyNews


[/URL]باز هم بگذارم یا بس است؟:e057:
نقل قول:نکته:اگر این رو نشونه ضعف شدید بدنی زن ها نسبت به مردها میدونید اون وقت پرسش های جالبی پیش میاد که رابطه اینها با آمار کتک خوردن زنها یا انجام بعضی مشاغل چی میتونه باشه:))

آمار کتک خوردن زنان که نشان دادیم دروغین بود.اما پیشتر از اینها به تفصیل توضیح داده شده.اگر به جای اینکه فقط به فکر ترول و بازی با اعصاب مخاطب باشی کمی هم به نوشته های دوستان توجه می کردی می آموختی که چرا مردان با وجود فیزیک بدنی برتر اعمال خشونت شان در رابطه با زنان برابر است.
پاسخ

Nevermore نوشته: توضیح دادم که با کجای این سخن مخالفم.اثبات علمی پروسه ای مشخص است.اینکه بنشینیم و تلاش های عده ای را با تمسخر بنگریم و در ورژن مدرن تر آن با تهدید و تمسخر آنها را وادار به استعفا کنیم مقدار زیادی وقاحت می خواهد که از عهده ی تنها فمینیست ها بر می آید.
فکر می کنی همه مثل خود ات آمارشان در پیتی است؟:e057:مانند آن نمونه ای که در جستار همسایه نشان دادیم؟
چند تا منبع دیگر می خواهی؟
تلگراف
[URL="http://www.huffingtonpost.com/2014/01/02/marines-female-fitness-plan_n_4533020.html"]
هافینگتون پست[/URL]
واشینگتن تایمز
[URL="http://www.nydailynews.com/news/national/marines-delay-female-fitness-plan-fail-pull-up-test-article-1.1565216"]
NYDailyNews
[/URL]باز هم بگذارم یا بس است؟:e057:
آمار کتک خوردن زنان که نشان دادیم دروغین بود.اما پیشتر از اینها به تفصیل توضیح داده شده.اگر به جای اینکه فقط به فکر ترول و بازی با اعصاب مخاطب باشی کمی هم به نوشته های دوستان توجه می کردی می آموختی که چرا مردان با وجود فیزیک بدنی برتر اعمال خشونت شان در رابطه با زنان برابر است.
1-خب دیگه،باز هم میگم حرف راسل رو نفهمیدی،راسل داره میگه "وجود انگیزه ایدولوژیک برای پژوهش علمی خودش ضد علمیه".(پی دی اف رو گذاشتم ولی انگار نخوندی)دقیقا مثل این هست که بعضی دانشمندان خلقت باور سعی میکنند نشون بدند فرگشت فرایندی طراحی شده هست، و اتفاقا این موضوع خنده دار هست.حالا نه فقط موارد زن ستیزانه بلکه موارد زیادی هست که عده ای دانشمند دنبال این بودند نشون بدند نژادهایی جز سفید پست،کم هوش و... هستند.
مسئله که در علم وجود داره مسئله پارادایم هم هست،اینکه چه چیزهایی رو "شواهد" و"اثبات" در نظر بگیریم.برای نمونه در مورد جمجمه شناسان،وجود جمجمه و مغز بزرگتر نشونه داشتن هوش بیشتر حساب میشده و به باور جمجمه شناسان"علمی" ولی الان ما میدونیم چنین چیزی دانش نمایانه هست.

اینکه عده ای عنوان دانشمند رو یدک بکشند به این معنا نیست که نباید رفتارهاشون رو نقد کرد یا مسخرشون نکرد!

2-ای بابا چرا متوجه نمیشید،مسئله منبع نیست(در موردش سرچ کردم اگر خبر نادرست بود بهت گوشزد میکردم) مسئله بی ربط بودن چیزی هست که گذاشتی،معلوم نیست به کی جواب دادی اومدی در مورد قدرت بدنی زن ها در ارتش آمریکا گذاشتی و بعد به ای نکشف بزرگ رسیدی که زن ها و مردها تفاوت دارند! :))))))))))

3-خب این مورد رو به حساب عدم اطلاعتون و گمراه شدن توسط mrm میزارم:))
الف:این آمارها معمولا بر اساس متود( CTS (CONFLICT TACTICS SCALE هست که فقط به اطلاعاتی که خود شخص میده بسنده میکنه نه سایر اطلاعات میدانی.
ب:بر اساس همین آمارها مهم نیست که چه کسی خشونت رو آغاز میکنه در هر حال بازهم زن ها 7 تا 10 برابر احتمال آسیب دیدن رو دارند!و زن ها دو برابر بیش از مردها به دست پارتنرهاشون کشته میشند.
پ:زن ها در این آمارها گفتند که احتمال داره که به اندزاه پارتنرهاشون ضربه بزنند ولی نه به همون اندازه پارتنرشون رو "کتک" بزنند.(این تفاوت خیلی مهمه چون آسیب کتک زدن به مراتب بیش از ضربه های عادیه)
ج:خشونت بین پارتنر ها دو نوع داره،"خشونت رایج" که معمولا روانی و به ندرت بدنی هست،شدید نیست و تقریبا از سوی مردان و زنان به یک اندازه انجام میشه.در عوض هر مقدار شدت خشونت زیاد میشه سهم مردان در آمارها بیشتر میشه.
د:دلیل خشونت مردها معمولا واکنش سرکشی زنان و میل به ترک کردنشونه،در عوض زنان معمولا به خاطر ترس از جونشون یا نگرانی از بابت بچه هاشون دست به خشونت میزنند.
نکته:جالب هست که در پژوهش هایی که بدون ایرادات متود CTS گرفته شده آمار زنانی که مورد خشونت و خشونت جنسی توسط پارتنرهاشون قرار گرفتند بسیار بالاتر از مردان هست.
FAQ: But doesnt evidence show that women are just as likely to batter their partners as men? | Finally, A Feminism 101 Blog
امیدوارم به این گیر ندی که منبع فمنیستی هست چون تمامی آمارها رو از منابع دیگه آورده و از خودش آماری نداده:))

To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
پاسخ

undead_knight نوشته: 1-خب دیگه،باز هم میگم حرف راسل رو نفهمیدی،راسل داره میگه "وجود انگیزه ایدولوژیک برای پژوهش علمی خودش ضد علمیه".(پی دی اف رو گذاشتم ولی انگار نخوندی)دقیقا مثل این هست که بعضی دانشمندان خلقت باور سعی میکنند نشون بدند فرگشت فرایندی طراحی شده هست، و اتفاقا این موضوع خنده دار هست.حالا نه فقط موارد زن ستیزانه بلکه موارد زیادی هست که عده ای دانشمند دنبال این بودند نشون بدند نژادهایی جز سفید پست،کم هوش و... هستند.
مسئله که در علم وجود داره مسئله پارادایم هم هست،اینکه چه چیزهایی رو "شواهد" و"اثبات" در نظر بگیریم.برای نمونه در مورد جمجمه شناسان،وجود جمجمه و مغز بزرگتر نشونه داشتن هوش بیشتر حساب میشده و به باور جمجمه شناسان"علمی" ولی الان ما میدونیم چنین چیزی دانش نمایانه هست.

اینکه عده ای عنوان دانشمند رو یدک بکشند به این معنا نیست که نباید رفتارهاشون رو نقد کرد یا مسخرشون نکرد!

2-ای بابا چرا متوجه نمیشید،مسئله منبع نیست(در موردش سرچ کردم اگر خبر نادرست بود بهت گوشزد میکردم) مسئله بی ربط بودن چیزی هست که گذاشتی،معلوم نیست به کی جواب دادی اومدی در مورد قدرت بدنی زن ها در ارتش آمریکا گذاشتی و بعد به ای نکشف بزرگ رسیدی که زن ها و مردها تفاوت دارند! :))))))))))

3-خب این مورد رو به حساب عدم اطلاعتون و گمراه شدن توسط mrm میزارم:))
الف:این آمارها معمولا بر اساس متود( CTS (CONFLICT TACTICS SCALE هست که فقط به اطلاعاتی که خود شخص میده بسنده میکنه نه سایر اطلاعات میدانی.
ب:بر اساس همین آمارها مهم نیست که چه کسی خشونت رو آغاز میکنه در هر حال بازهم زن ها 7 تا 10 برابر احتمال آسیب دیدن رو دارند!و زن ها دو برابر بیش از مردها به دست پارتنرهاشون کشته میشند.
پ:زن ها در این آمارها گفتند که احتمال داره که به اندزاه پارتنرهاشون ضربه بزنند ولی نه به همون اندازه پارتنرشون رو "کتک" بزنند.(این تفاوت خیلی مهمه چون آسیب کتک زدن به مراتب بیش از ضربه های عادیه)
ج:خشونت بین پارتنر ها دو نوع داره،"خشونت رایج" که معمولا روانی و به ندرت بدنی هست،شدید نیست و تقریبا از سوی مردان و زنان به یک اندازه انجام میشه.در عوض هر مقدار شدت خشونت زیاد میشه سهم مردان در آمارها بیشتر میشه.
د:دلیل خشونت مردها معمولا واکنش سرکشی زنان و میل به ترک کردنشونه،در عوض زنان معمولا به خاطر ترس از جونشون یا نگرانی از بابت بچه هاشون دست به خشونت میزنند.
نکته:جالب هست که در پژوهش هایی که بدون ایرادات متود CTS گرفته شده آمار زنانی که مورد خشونت و خشونت جنسی توسط پارتنرهاشون قرار گرفتند بسیار بالاتر از مردان هست.
FAQ: But doesnt evidence show that women are just as likely to batter their partners as men? | Finally, A Feminism 101 Blog
امیدوارم به این گیر ندی که منبع فمنیستی هست چون تمامی آمارها رو از منابع دیگه آورده و از خودش آماری نداده:))

نکته همیناست که شما به این راحتی نمی توانید ثابت کنید فلان دانشمند انگیزه اش از فلان پژوهش چه بوده،راه درست این است که هر کسی توانست به طور علمی ثابت کند و شواهد و مدارک و مستندات کافی برای ارائه داشت سخنش را بپذیریم.ریشه یابی و انگیزه یابی از یک کار علمی منجر می شود که حقیقت هم به سبب انگیزه لاپوشانی شود.گونه ای از درست نمایی سیاسی.نمونه اش را پیشتر در مورد رییس دانشگاه هاروارد نشان دادم.

این هم که می گویی فلان باور آن موقع علمی بوده و امروز نیست،خود بخشی از ذات علم است.ما نمی توانیم پیش بینی کنیم در آینده ممکن است کدام تئوری علمی نقض شود یا کدام پایور.مجبوریم با همین اطلاعات و دانشی که اکنون داریم در مورد آن قضاوت کنیم،این وسط برخی مزخرفات مانند حرف زدن مولکول آب و از این چرت و پرت ها که مشخص است چرندی بیش نیست،اما تحقیق در مورد هوشمندی و تفاوت های مغزی و فیزیکی میان دو جنس چیزی نیست که به دنبال خفه کردن صداها باشیم.آن مثال هم دقیقا در این راستا بود،شما که خود فمینیست هستید باید با نظریات مشعشع فمینیست ها در مورد انکار تفاوت ها آشنا باشید.


این آمار آخری هم مزخرف است،پیش تر پاسخ همه ی اینها داده شده،به طور مثال این آماری که در زیر می گذارم نه از پرسش بلکه از نتایج و داده هایی است که از مراکز درمانی و بیمارستانها جمع آوری شده،این آمار در مورد استرالیاست:

https://www.facebook.com/photo.php?fbid=...nt_count=1
پاسخ

Nevermore نوشته: نکته همیناست که شما به این راحتی نمی توانید ثابت کنید فلان دانشمند انگیزه اش از فلان پژوهش چه بوده،راه درست این است که هر کسی توانست به طور علمی ثابت کند و شواهد و مدارک و مستندات کافی برای ارائه داشت سخنش را بپذیریم.ریشه یابی و انگیزه یابی از یک کار علمی منجر می شود که حقیقت هم به سبب انگیزه لاپوشانی شود.گونه ای از درست نمایی سیاسی.نمونه اش را پیشتر در مورد رییس دانشگاه هاروارد نشان دادم.

این هم که می گویی فلان باور آن موقع علمی بوده و امروز نیست،خود بخشی از ذات علم است.ما نمی توانیم پیش بینی کنیم در آینده ممکن است کدام تئوری علمی نقض شود یا کدام پایور.مجبوریم با همین اطلاعات و دانشی که اکنون داریم در مورد آن قضاوت کنیم،این وسط برخی مزخرفات مانند حرف زدن مولکول آب و از این چرت و پرت ها که مشخص است چرندی بیش نیست،اما تحقیق در مورد هوشمندی و تفاوت های مغزی و فیزیکی میان دو جنس چیزی نیست که به دنبال خفه کردن صداها باشیم.آن مثال هم دقیقا در این راستا بود،شما که خود فمینیست هستید باید با نظریات مشعشع فمینیست ها در مورد انکار تفاوت ها آشنا باشید.


این آمار آخری هم مزخرف است،پیش تر پاسخ همه ی اینها داده شده،به طور مثال این آماری که در زیر می گذارم نه از پرسش بلکه از نتایج و داده هایی است که از مراکز درمانی و بیمارستانها جمع آوری شده،این آمار در مورد استرالیاست:

https://www.facebook.com/photo.php?fbid=...nt_count=1
البته در مورد انگیزه یابی باهات اختلاف دارم ولی در مورد نتیجه گیری از کار علمی نه.
اختلاف اصلی ما هم سر همون پیشداوری بود که کردی،من حرف درستی رو نقل کردم ولی شما اومدی زیرش شروع به نوحه سرایی کردی!
در پستم یا حرف راسل چیزی نبود که بیایم دانشمندان رو تفتیش عقاید بکنیم:))

بله تغییر و پیشرفت از خواص علم هست ولی منظور من از پارادایم های علمی این هست که وقتی چیزی بر اساس پارادایم نادرستی بنا بشه ،چیزهای نادرستی علمی حساب میشند.

برای نمونه فیزیک به طور کلی از پارادایم درستی تبعیت میکنه و تغییراتی که در فیزیک بوجود اومدن با وجود عظیم بودن "پارادایم" رو تغییر ندادند و فیزیک کلاسی"غیر علمی" نیست.

ولی برعکس وقتی به روانشناسی نگاه میکنیم میبینیم که طی حدود 100 سال بیش از 4 پارادایم درش پدید اومدند و همه این پارادایم ها هم یکی پس از دیگری تا حد زیادی بی اعتبار(غیر علمی) شدند.


خب مگر ما اینجا از اون فمنیست ها داریم یا پست من ذره ای مدعی عدم تفاوت بود!؟همینه که میگم شما داری با دشمن فرضی میجنگی:))


خب استدلال کردن بر پایه آمارهایی که خودتون قبولش دارید قطعا برای من راحت تره:

1-بنابراین به اذعان خود شما حدود دو سوم از قربانیان خشونت های خانگی زنان هستند؟!:))

2-اگر هفته ای یک مرد کشته شده باشه در عوض هفته ای 4 زن در خشونت های خانگی کشته شدند:))

3-مال من باز نشد،البته برام جالب بود بدونم چند درصد کتک خوردن مادر/نامادریشون رو گزاش داده بودند!؟در ضمن نمیدونم آیا به این دقت کردی که بین batter و strike تفاوت هست،آیا درست ترجمه کردی؟

4-این آمار اینقد وقیح هست که من اول باورم نشد:))
حدود 92.3 از شرکت کنندگان زن و 7.7 مرد بودند،باید به این نکته دقت کرد که اینجا "قربانی"بودن همه محرز هست و شمار بالای قربانیان زن در این مرکز خودش گویاست.
جالبه که حدود دو سوم از عاملان خشونت خانگی هم پارتنر فعلی یا قبلی فرد بودند.
حمله فیزیکی (46.3 درصد) و تهدید فیزیکی(10.4) حدود نیمی از خشونت ها رو شامل میشدند.
جالبه که 69.9 درصد از قربانی ها از رخ دادن خشونت شرمگین بودند!
39.0 درصد از قربانیان آسیب فیزیکی دیده بودند و 39.3 درصد از این آسیب دیدگان نیاز به درمان پزشکی داشتند.

من نفهمیدم که دقیقا چطور فهمیدی که زنان و مردان به طور یکسان دچار جراحت میشند!؟:))

5-اگر درست متوجه منظورت شده باشم ص 10 رو میگی"22 درصد از زنان در برابر 7.5 درصد از مردان ممکن هست که خشونت رو به پلیس گزارش بدند"
ولی اگر باز هم دقت کرده باشی،این آمار چیزهای جالب دیگه ای هم میگه:22.9 درصد از زنان و 12.1 از مردان گفتند که از سوی پارتنر فعلی یا قبلیشون خشونت دیدند.(ص 9)

6-این آمار در مورد ازدواج هست و نه هر نوع رابطه ای(بنابراین ناقصه)
اگر از تفاوت7 درصدی آمار خشونت بر علیه همسر در زنان بگذریم(که البته توش گفته نشده شدت خشونت چقدر بوده)بخش جالبی از آمار هست که میگه: 9.6 درصد از زنان در برابر 0.4 درصد از مردان مهمترین دلیل طلاقشون رو خشونت همسر دونستند.
این مسئله نشون میده که شدت خشونت بر علیه زنان(حداقل در این موارد) به اندازه ای بوده که عامل اصلی جدایی بوده.


نکته:یک سری از امارهایی که گذاشته بودی دقیقا از همون روش پرسش و پاسخ استفاده کرده بود:))
نکته بعد:منظورت از آمار مزخرف اخری، آمار دانشگاه "بریتیش کلمبیا" بود!؟:))


بعد هی بگید آندد تروله و میرینه به پستا!نشستم یک ساعت همه آمارهاتون رو کامل زیر و رو کردم که چیزی از قلم نیافته :))

To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
پاسخ

undead_knight نوشته: خب استدلال کردن بر پایه آمارهایی که خودتون قبولش دارید قطعا برای من راحت تره:

1-بنابراین به اذعان خود شما حدود دو سوم از قربانیان خشونت های خانگی زنان هستند؟!:))
خیلی روشن ابتدای امر گفتم که این آمار مربوط به استرالیاست و نمی توان آنرا در مورد دیگر کشور ها هم صادق دانست،آمار مبسوط در همان لنیک 200 و چند آماری است.
نقل قول:2-اگر هفته ای یک مرد کشته شده باشه در عوض هفته ای 4 زن در خشونت های خانگی کشته شدند:))

3-مال من باز نشد،البته برام جالب بود بدونم چند درصد کتک خوردن مادر/نامادریشون رو گزاش داده بودند!؟در ضمن نمیدونم آیا به این دقت کردی که بین batter و strike تفاوت هست،آیا درست ترجمه کردی؟

4-این آمار اینقد وقیح هست که من اول باورم نشد:))
حدود 92.3 از شرکت کنندگان زن و 7.7 مرد بودند،باید به این نکته دقت کرد که اینجا "قربانی"بودن همه محرز هست و شمار بالای قربانیان زن در این مرکز خودش گویاست.
جالبه که حدود دو سوم از عاملان خشونت خانگی هم پارتنر فعلی یا قبلی فرد بودند.
حمله فیزیکی (46.3 درصد) و تهدید فیزیکی(10.4) حدود نیمی از خشونت ها رو شامل میشدند.
جالبه که 69.9 درصد از قربانی ها از رخ دادن خشونت شرمگین بودند!
39.0 درصد از قربانیان آسیب فیزیکی دیده بودند و 39.3 درصد از این آسیب دیدگان نیاز به درمان پزشکی داشتند.

چه می گویی برای خودت؟اینها را از کجا در آوردی؟
آمار مربوط به صدامات و جراحات:



5-
نقل قول:اگر درست متوجه منظورت شده باشم ص 10 رو میگی"22 درصد از زنان در برابر 7.5 درصد از مردان ممکن هست که خشونت رو به پلیس گزارش بدند"
ولی اگر باز هم دقت کرده باشی،این آمار چیزهای جالب دیگه ای هم میگه:22.9 درصد از زنان و 12.1 از مردان گفتند که از سوی پارتنر فعلی یا قبلیشون خشونت دیدند.(ص 9)
این هم می شود همان آمار یک در سه نفر که بالا گفته شد که برای استرالیاست.
نقل قول:6-این آمار در مورد ازدواج هست و نه هر نوع رابطه ای(بنابراین ناقصه)
اگر از تفاوت7 درصدی آمار خشونت بر علیه همسر در زنان بگذریم(که البته توش گفته نشده شدت خشونت چقدر بوده)بخش جالبی از آمار هست که میگه: 9.6 درصد از زنان در برابر 0.4 درصد از مردان مهمترین دلیل طلاقشون رو خشونت همسر دونستند.
این مسئله نشون میده که شدت خشونت بر علیه زنان(حداقل در این موارد) به اندازه ای بوده که عامل اصلی جدایی بوده.
خیر،مزخرف است.ربطی به شدت خشونت ندارد.آستانه ی تحمل پایین زنان،نگاه آنها به زندگی،میزان وفاداری اشان،احتمال یافتن پارتنر بهتر،اینها همه و همه در طلاق تاثیر گذار است.
نقل قول:نکته:یک سری از امارهایی که گذاشته بودی دقیقا از همون روش پرسش و پاسخ استفاده کرده بود:))
نکته بعد:منظورت از آمار مزخرف اخری، آمار دانشگاه "بریتیش کلمبیا" بود!؟:))
آمار آخری منظور همان پیکی بود که کوت گرفتم.

در مورد آمار بدون پرسش و پاسخ نگاه کن به همین آمار پلیس استرالیا:


در مورد قتل های خانگی که گفتی 4 برابر زنان بیشتر به قتل می رسند:
The Australian Institute of Criminology (2013)7 found that 39% (two in five) victims of domestic homicide and 27% (almost one in three) victims of intimate partner homicide between 2008-2010 were male.
آقا اصلا این ها را بیخیال همان منبع اول را بخوان همه چیز را کامل نوشته.

ویرایش:shit،آقا من یک بار دیگر هم خواستم از این لینک عکس بگذارم نشد،خود ات برو به همان لینک اول نمودار ها را در مورد میزان صدمات وارد شده و البته آمار پلیس استرالیا(که آماری بر مبنای پرسش و پاسخ نیست) را ببین.
پاسخ

Nevermore نوشته: ویرایش:shit،آقا من یک بار دیگر هم خواستم از این لینک عکس بگذارم نشد،خود ات برو به همان لینک اول نمودار ها را در مورد میزان صدمات وارد شده و البته آمار پلیس استرالیا(که آماری بر مبنای پرسش و پاسخ نیست) را ببین.

[عکس: 3.gif]

[عکس: 4.gif]

[عکس: 5.gif]


.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ

undead_knight نوشته: ولی برعکس وقتی به روانشناسی نگاه میکنیم میبینیم که طی حدود 100 سال بیش از 4 پارادایم درش پدید اومدند و همه این پارادایم ها هم یکی پس از دیگری تا حد زیادی بی اعتبار(غیر علمی) شدند.

روانشناسی ≠ روانشناسی فرگشتیک



این هم نابجا بود:

undead_knight نوشته:
Mehrbod نوشته: یکی (یک فمینیستی!) در یک سخنگاهی یک چیزی گذاشته بود این اندازه خوب بود که اشک‌هایِ شوق ات سرازیر
شدند و روانشناسی فرگشتیک که کسانی همچون ریچارد داوکینز و david buss * پشت آن هستند, پوچید؟ :e405:

*
YouTube - 1/8 David Buss and Richard Dawkins on Evolutionary Psychology

E411
ای بابا من روی هوشت حساب میکردم مهربد:))
نخیرم واکنش دوستان آنتی فمنیست منو به شوق آورد.
وقتی خودم مرتکب سفسطه توسل به مرجعیت میشم دلیلش اینه که تابلو نیست و حواسم بهش نبوده،وقتی آدم اینجور سفسطه رو اینقدر تابلو انجام میده باید شک کرد که عمدا انجامش داده! :|


گفتآورد خودت را یکبار دیگر بخوان:

undead_knight نوشته: دوستی mrm با روانشناسی فرگشتیک صرفا تاکتیکه،حدود یک سال قبل(هیچی از جزئیات یادم نیست،ملت میتونند باور نکنند) در یک فاروم انگلیسی یک فمنیست پژوهشی از روانشناسی فرگشتیک گذاشته بود که دیدگاه چند یوزر آنتی فمنیست اونجا رو رد میکرد،چنان به تخطئه و دانش نما نامیدن روانشناسی فرگشتیک مشغول شدند که اشک های شوق من همونجا سرازیر شد.

نکته:خوشبختانه آگاهی روزافزونی نسبت به ماهیت دانش نمایانه روانشناسی فرگشتیک پیدا شده(مثلا امثال بد ساینس خوب نقدش میکنند) و امیدوارم فارق از حمایت هر "ایسم"ی ازش زودتر جاشو در کتاب های تاریخ پیدا بکنه:)))

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ

kourosh_bikhoda نوشته: داریوش جان شما در جامعه ای زندگی میکنید که من توش زندگی نمیکنم؟ این احساس رو شما از کجا آوردید؟ واقعن برام سوال شده. من خوابم واقعن یا شما زیادی پیازداغ میزنید؟
خب شما در جریان نیستید، و مثل تمامِ اکثریت مردها از کنار اینها به سادگی عبور می‌کنید[ما در این مدت موارد پرشماری از موارد نفرت‌پراکنی و شرم‌دهی فمنیست‌ها به مردها را آورده‌ایم، تعدادی دیگر]:
MenCanStopRape.org
[
We've reached over 2 million youth and professionals with our award-winning youth program the Men of Strength Club, our Campus Men of Strength program for college
men, and our “My Strength is Not for Hurting" public awareness campaign.
]
دو میلیون مرد در کمپینی عضو هستند که صریحا توهینی‌ست شنیع به خودشان.


Why the 'nice guys commit rape too' conversation is not helpful | Jill Filipovic | Comment is free | theguardian.com



Feminism Shames Young Boys Pelle Billing
نقل قول:Feminism has even spread to schools, where boys now are shamed simply for being boys. Nobel prize winner and feminist Doris Lessing, described this phenomenon as early as 2001 in The Guardian:
“I was in a class of nine- and 10-year-olds, girls and boys, and this young woman was telling these kids that the reason for wars was the innately violent nature of men.
You could see the little girls, fat with complacency and conceit while the little boys sat there crumpled, apologising for their existence, thinking this was going to be the pattern of their lives.”



http://www.mardomak.org/news/Shadi_Sadr_On_Boobquake/
نقل قول:می‌بینید؟! شوخی بامزه‌ای نیست: شما همان مرد و نامرد غریبه‌اید که خیابان را برای خواهر و مادر و دختر دیگران ناامن می‌کنید و در عین حال، همان مرد محرمی هستید که زن و خواهر و مادرتان را بیشتر و بیشتر می‌پوشانید تا از مرد و نامرد غریبه محفوظ بمانند و این عین همان کاری است که همان مرد و نامرد غریبه با زن و خواهر و مادر شما و زن و مادر و خواهر خودش به طور همزمان می‌کند. برایش هم توجیه دارید: مردها اینطوری‌اند! اصلا اینطوری به دنیا آمده‌اند! چشمشان دنبال زن‌هاست! هیزند! و اغلب، با وجود وجه منفی که این صفت دارد، وقتی به مردان نسبت داده می‌شود، با تسامح عمومی مواجه می‌شود. و از آن طرف هم لابد مردها ناموس‌پرستند و اسلام گفته که خودت را بپوشان. و باز هم سرکوب زنان در خانه، جنبه‌ای مثبت می‌یابد. و اگر روشنفکرتر باشی: من حال گشت ارشاد و آژان و آژان‌کشی ندارم! یا حوصله حرف مردم را ندارم!
خب امام‌جمعه «فلک‌زده» تهران هم که چیزی غیر از این نگفته که شما گفته‌اید و می‌گویید: گفته زن‌ها با بی‌حجابی‌شان فساد می‌آورند، چون باعث می‌شوند مردها تحریک شوند. و فساد، زلزله می‌آورد. گیرم دومین جمله را شما این‌طوری نمی‌گویید اما مثلا می‌گویید فساد چیز بدی است چون بی‌بندوباری می‌آورد و طلاق را زیاد می‌کند و انواع بلایای اجتماعی را دامن‌گیرمان می کند که کم از زلزله ندارد. و اگر نبود این توجیهات، چگونه دایره معیوب آزار جنسی روزانه زنان توسط مردان و افزایش فشار بر زنان برای رعایت حجاب و عفاف، در ظاهرا برای کم‌کردن آزار جنسی روزمره تداوم می‌یافت، بی آنکه اصل داستان دیده شود؟

من خواندنِ این مقاله را اکیدا پیشنهاد می‌کنم
نقل قول:
It occurred to me recently how divided male identity has become, how in conflict many men really are from the continuing assault on masculinity.

I realize that men are told how horrible we are so often that men, in our minds divide ourselves and our identity into two camps, the good man and bad men. We tell ourselves all the time that the masculinity our society continually attacks is not our masculinity, that we are the good man, the nice guy, especially to women.

The guilt complex runs so deep that we constantly placate to the shaming, we constantly want women to know that we are not "him", the bad guy, the evil masculine, the so called "typical male".

Those that have not found the sound reason of Men's Rights carry this burden, it weights heavy upon them, my brothers, those, the many who feel they have to tell themselves and show the women in their life I am not him, I am not him, that is not me, I am different, I am a good man, a nice man, I am not like most men I hear about, I am not him I swear, I am different. I am ok, please trust me.

Steve Bergman is a member of Men-4-Change and enters our school buildings in an effort to help boys with what he calls relationalization to the feminine. He states:

"In our work, we ask thousands of eighth-grade boys, "What do you want girls to know about you?" It rips your heart out to hear what they say: "I'm not really like this. I'm a nice guy underneath. I act like a pervert, but I really care. Don't believe my behavior and my actions."


Steve works to help young boys become more feminine and to realize why male sexuality is wrong, why being male is wrong and needs to be reformed...

"All the pressures in the culture demand that the little boy disconnect from his relationship with his mother to become a man. The culture says only in disconnection can you become a strong self that can grow." (One need not disconnect with the feminine to become male, one must be more feminine)

"People tell me, "You're just talking about the feminization of men! You just want men to become like women." We're not talking about the feminization of men, but about the "relational-ization" of both genders. If that, in this culture, is taken as feminization, we are in big trouble. That's what we're up against."

(In other words there is something fundamentally wrong with masculininity and only by relationalization to the feminine, only by getting young boys not to disconnect from the female archetype of mother, as he has stated above, can we get boys to be more agreeable to what females want, to behave and move toward a feminine ideal.)




Men know this burden I speak of well. This burden has ruined their innocence of spirit and that of boys. I hope my fellow men may realize, upon reflection, the forces they are up against and exactly how many horrible things they are told about themselves when they realize they are not alone in these thoughts, this experience.....

Men, despite the message you receive there is nothing wrong with being male. You are not those many things. You are not base, primitive, unevolved, selfish, a jerk or your sexuality perverted. You are not a bumbling, incapable man-child fool of a man they show you on TV. Do not be afraid, do not be shamed. You do not need to be reformed by gay men to make you acceptable. ("Queer Eye For The Straight Guy"). You do not need to apologize for being male. Reject your popular culture, reject misandry, reject male subjugation, reject the lack of respect for fatherhood, join us, lets go our own way!

فمنیسم هم در دو حالت رسمی و سازمان‌یافته و غیررسمی و غیرسازمان‌یافته در جریان است. نوع رسمیِ آن بخش بسیار ناچیزتری نسبت به آن یکی است که فمنیسم غیرسازمان‌یافته چیزی‌ست ناشی از چند عامل از جمله زن‌پرستی، سنت‌های اجتماعی و علل تاریخی. در این مورد شما هرگز خود را از فمنیست‌ها دور نخواهید یافت! آنها همه‌جا هستند چرا که کس‌لیس‌ها، زن‌پرست‌ها، نوچه‌فمنیست‌ها و مردستیزها همه جا هستند. شما دفعه‌ی بعد که در یک جمع روشنفکری یا تحصیل‌کرده بودید، یکی دو مورد انتقاد در مورد رفتارهای ناهنجار زنان ایرانی بگویید، واکنش‌ها را ردیابی کنید!



kourosh_bikhoda نوشته: من کیس هایی که در این تالار مطرح شدند رو کمابیش خوندم. بیشینه موارد مانند اینی که امروز برای شما اتفاق افتاده به نظر من ربطی به فمینیسم نداره. داریوش عزیز شما فکر نمیکنید تئوری اینکه این رفتار منشا دینی و مذهبی داره بسیار باورپذیرتر از اینه که منشا فمینیستی داشته باشه؟
آری این از فمنیسم نیست ولی از باورهای دینی و مذهبی هم نیست، از کس‌لیسی و زن‌پرستی‌ست و این هم از مواردی‌ست که مورد انتقاد ما در اینجا بوده. باور دینی نبود چون که فضای زنانه در همه جای جهان همینطور است، فضایی که در آن حضور زنان در جو مردانه نه تنها آزاد است بلکه مردان باید خویش را طوری تربیت کنند که زنان در آنجا احساس راحتی کنند اما مردی که وارد فضای زنانه می‌شود باید خود را حداقل برای چشم‌غره‌ها و اخم‌ها و متلک‌ها آماده کند. نمونه‌ی ساده‌اش توالت‌های زنانه و مردانه در غرب است ( و می بینید که در آنجا باروهای دینی نقشی نداشته و ندارد).

kourosh_bikhoda نوشته: شما مجازید هر بحثی بکنید. مجازید هر دیدگاهی داشته باشید. ولی من فمینیسم رو دستکم در ایران نمیبینم. یا حداقل خیلی ضعیف میبینم. بخشی از این به خاطر مسائل دینی و جهت دهی های حکومتیه. من با بحث شما هیچ مشکلی ندارم. همین موضوع که منشا اینها آیا تفکر فمینیستیه یا دینی، خودش میتونه موضوع یک جستار باشه. پس بحث و نظردهی اکی هست از نگاه من. ولی اینجا من همش مقابله به مثل و حرف های دختربچگانه و پامنبری دیدم. من موافق بحث فنی و حقوقی در این زمینه ها هستم.
کوروش عزیز، من به شما پیشنهاد میکنم مجموعه‌ی جستارهایی که در این مدت زده شده و در آن خروارها بحث و گفتگو انجام شده را بخوانید و همانطور که خودتان محتاطانه گفتید که هنوز در حال مطالعه و فکر کردن هستید، اینجا هم دچار لغزش شده‌اید، فمنیسم در ایران بسیار پرنفوذ است، تقریبا هیچ کسی نیست در ایران که به مردسالاری نهادینه شده در جامعه اعتقاد نداشته باشد، روشنفکران و افراد معروف هم جمیعا تحت تاثیر آن هستند، از گوگوش و ابی و شاهین نجفی گرفته تا شاهرخ حقیقی و آجودانی و شاملو و رسانه‌ها هم از شبکه‌های ماهواره‌ای چون بی بی سی و صدای آمریکا گرفته تا سایتهای اینترنتی همگی تریبون‌هایی بلامنازع برای فمنیست‌ها است. فمنیست ها انواع گوناگون دارند که اگر عمری ماند در این مورد بعدا توضیحی خواهم داد.
اما من مطمئن هستم که در ایرانِ پس از آزادی از جمهوری اسلامی، فمنیست‌ها یکه‌تازی‌ها خواهند کرد در ایران چرا که فمنیسم در ایران هرگز کمترین مخالفت جدی‌ای از سوی روشنفکران و جریان‌های تاثیرگذار نداشته.

کسشر هم تعاونی؟!
پاسخ

iranbanoo نوشته: شما انتظار ندارید که در برابر این جفنگیات جنسیتی بنشینیم و سیگار به دست در استدلالهای طنز آمیزتان غرق شویم؟:))آنچه باعث خنده و ریشخند ما میشود تلاش مذبوحانه شما برای نشان دادن برتری یکی بر دیگری با چنگ زدن به تفاوت های دو جنس است.چیزی که هنوز هم که هنوز است در موردش به قطعیت نظری داده نشده اما اینکه شما با دو لینک و مقاله ی بی اعتبار سعی دارید تفاوت ها را ملاک برتری نشان دهید برای من نشان از بی اهمیت بودن مسئله دارد.
می‌ترسم با شما همینطوری سخن بگویم و مرتکب خشونت علیه زنان شوم E10c

کسشر هم تعاونی؟!
پاسخ

undead_knight نوشته: شما دارید معنای فریب کاری و دروغ رو چیزی جا میزنید که نیست.
اگر سعی میکردی اندکی بیشتر نوشته را بخوانی و فشار زیاد باعث پریدن فیوزت قبل از ثانیه‌یِ 2‌ام نمیشد متوجه میشدی که این اثر مصور شما، که نامش گویا پست است، ارتباطی با نوشته‌یِ من ندارد.

خیلی روشن و ساده من فریب را در مرحله‌هایِ مختلف مقایسه کرده‌ام ، بین همان پرورش اندام و آرایش و دروغ گفتن درباره‌یِ باکرگی یک موقعیت مالی-اجتماعی.
در مورد هر جنس و در هر مرحله یک مثال زده‌ام !!

undead_knight نوشته: در ضمن این تاکتیک رایج "اینقدر تکرار کن تا خفه شند!" بیفایدست
آندد عزیز، یک نکته‌یِ جالب دیگر این است که من این بحث رو خیلی وقت پیش با [MENTION=14]Mehrbod[/MENTION] داشتم و اتفاقا من مخالف بودم و باهاش بر سر معنی لغت و تعریفش در دیکشنری و... بحث میکردم (lol)، وارد شدن من در بحث و اشاره به درست گفتن مهربد در همین راستا بود، فریب فارغ از اینکه در سیستم حقوقی چگونه جامعه را میخواهد اداره کند و با محدودیت‌هایِ کنار بیاید مفهومیست که در همه جا فراوان است، از همان لباس شیک گرفته (که اتفاقا شارلاتان‌ها علاقه‌یِ ویژه‌ای به آن دارند) تا تبلیغات و حتی خودفریبی (که مهربد از یکی از اساتید manospher برایت کتابی هم معرفی کرد !!) هست.


undead_knight نوشته: پهلوان پنبه رو جای دیگه کتک بزنید:)) (البته بحث اصلی من روی تعریف بود و نه اخلاقیات)البته چیز بدی نگفتی چون اینکه بخوایم چه چیز رو فریب بدونیم به "شدت"هم ربط داره و توان دروغ یابی رو شدت تاثیر میزاره.
من حقیقتا علاقمند هستم پیرامون آن بحث اخلاقی منرا روشن کنی، همچنین در راستای استفاده‌یِ استادانه‌ات از مغالطه‌یِ توسل به انگیزه علاقه مند هستم احتمالات دیگر را که من متعصبانه نادیده گرفته‌ام و تازه از احتمال ادعای اثبات کرده‌ام (اینرا هم جایش نشان دهی بد نیست E105 ) توضیح دهی،احتمالات دیگر درباره‌یِ دروغگویی زنان درباره‌یِ گذشته‌یِ جنسی خود و مردان درباره‌یِ وضع مالی و البته ابعاد امروزی بندسازی در مردان و آرایش و جراحی زیبایی (در مردان و زنان) توضیح دهی (توضیحات با استفاده از تئوری‌هایِ علمی فمینیستی در اولویت هستند) تا من دیگر در تلاش در روانشناسی این پدیده‌ها دیگر در چاه این مغالطه نیافتم و شرمنده‌یِ دوستان شوم !!

"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound

پاسخ


پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان