04-06-2013, 08:20 PM
کار سختی هست و چون شما سعی (سعی پارسی ست؟ )تمام بر این امر دارید برایتان سهل ست(بجای سهل؟) و این واژه ی " اوباشتن" میشه صرفش کنید؟
mosafer نوشته: کار سختی هست و چون شما سعی (سعی پارسی ست؟ )تمام بر این امر دارید برایتان سهل ست(بجای سهل؟) و این واژه ی " اوباشتن" میشه صرفش کنید؟
mosafer نوشته: کار سختی هست و چون شما سعی (سعی پارسی ست؟ )تمام بر این امر دارید برایتان سهل ست(بجای سهل؟) و این واژه ی " اوباشتن" میشه صرفش کنید؟
Nâxodâ نوشته: نه به هیچ روی سخت نیست, تنها چون دیرزمانی است ما ایرانیان خشکاندیش شدهایم و کارواژگان[sup][aname="rpa8f4263132f9a41828061039e60d0ee7c"][[/aname][anchor="pa8f4263132f9a41828061039e60d0ee7c"]1][/anchor][/sup] را شلم شوربایی "صرف" میکنیم سخت به نگر میاید, اگر نه بنمونه برای شما صرف کردن «داشتن» سخته!؟ [indent] داشتن —> دار = با من کاری داری؟ کاشتن —> کار = بیاید در روز نهالکاری درخت بکاریم. انباشتن —> انبار = برخی نابکار خوراک را در زیرزمینها میانبارند.سپاس اوباشتن رو یکزمانی در یک فیلمی شنیدم دقیق خاطرم نیست چه بود ولی انیمیشنی بود که فرزندش رو قیاس (بجای قیاس ؟)میکرد با حیوان، که چون او اوباشتی و در فیلم به گونه ای بود که اوباشتن را برای حیوان بکار میبرن میشه بگید فسلفسشو؟
Nâxodâ نوشته: 'سعی' تازیکه[sup][aname="rpa32ad16ac317c4c6488dd3eb6024fb71d"][[/aname][anchor="pa32ad16ac317c4c6488dd3eb6024fb71d"]1][/anchor][/sup], 'تلاش' هم ترکی است, کارواژهیِ[sup][aname="rpac872d21d9e4a417b85fa28972b52dc4e"][[/aname][anchor="pac872d21d9e4a417b85fa28972b52dc4e"]2][/anchor][/sup] پارسیک آن «کوشیدن» ئه و نامواژهیِ[sup][aname="rpa3a2487d39f9e4a1c95a824a0307f51ca"][[/aname][anchor="pa3a2487d39f9e4a1c95a824a0307f51ca"]3][/anchor][/sup] آن میشود «کوشش».سپاس تازیکه به چه معناست؟ و اینجا چه ارزشی داره ؟سهل = آسان (easy), ساده (simple)---- [aname="pa32ad16ac317c4c6488dd3eb6024fb71d"]1[/aname]. [anchor=rpa32ad16ac317c4c6488dd3eb6024fb71d]^[/anchor] tâz+ik::Tâzik || تازیک: عربی Ϣiki-En arabic [aname="pac872d21d9e4a417b85fa28972b52dc4e"]2[/aname]. [anchor=rpac872d21d9e4a417b85fa28972b52dc4e]^[/anchor] kâr+vâže::Kârvâže || کارواژه: فعل Dehxodâ verb [aname="pa3a2487d39f9e4a1c95a824a0307f51ca"]3[/aname]. [anchor=rpa3a2487d39f9e4a1c95a824a0307f51ca]^[/anchor] nâm+vâže::Nâmvâže || نامواژه: اسم fa.wiktionary.org, Ϣiki-En, Ϣiki-De noun substantiv
mosafer نوشته: سپاس تازیکه به چه معناست؟ و اینجا چه ارزشی داره ؟
Anarchy نوشته: منظور ناخدا این بود که کلمه "سعی" تازیک است یعنی عربی هستکلا یک برداشت دیگه کردم ممنون از شفاف سازی
mosafer نوشته: سپاس اوباشتن رو یکزمانی در یک فیلمی شنیدم دقیق خاطرم نیست چه بود ولی انیمیشنی بود که فرزندش رو قیاس (بجای قیاس ؟)میکرد با حیوان، که چون او اوباشتی و در فیلم به گونه ای بود که اوباشتن را برای حیوان بکار میبرن میشه بگید فسلفسشو؟
نقل قول:اوباشتن . [ اَ ت َ ] (مص ) اوباریدن . بلع کردن . (ناظم الاطباء). || پر کردن . || افکندن . (برهان ) (آنندراج ) (از انجمن آرا) :
هست اوباشتن چه افکندن
معنی دیگرش چه آگندن .
(فرهنگ منظومه ).
رجوع به اوباریدن شود.
mosafer نوشته: گاهی مینشینیم و حسرت بر روزهائی میخوریم که تنهائیم، بی خیال از هر چه دلدادگی ، سبکتر از نسیمی که مستبازی میکند با گیسوانمان در باد، و حال روزهائیست برای فرو نشاندن عطش سیری ناپذیر یتان ، اینجا رسم و رسومات فرق کردست ، جامه از تن میدرید و چشم وحشی میکنید تا بدرید تمام انسانیت را، قدری ارام باشید ... کاش میدانستید خشونت، لذت بهمراه ندارد ! این روزها کاری از دست کسی بر نمی اید، وقتی هوسها سیری ناپذیر شده اند