Ouroboros نوشته: که آنهم گویا از عواقب مطالعهی یک خط نوشتهی من بوده! :e057::e108:
حرف منهم همینست، چرا من کاربران اینجا را وسوسه میکنم به مسجد و مراسم سینهزنی بروند، اما شما نمیتوانید یک کیلو طلا را به قیمت ده گرم به ایشان بفروشید، آن از سرهنویسی، این از تکنولوژی! :e057:
شما نسبت به برخی رانههای انسانی بیاعتنا هستید و این فقط به کاریزمای شما آسیب نمیرساند، بلکه برخی وجوه مسائل مورد بررسی را هم از چشمتان پنهان میکند. من پیشتر در اینباره صحبت کردهام، اینها عوارض میزان مشخصی از درخودماندگی فکریست، مثلا درگیری ذهنی وسواسگونهای که با «خودفریبی» دارید، در کنار بیاعتنایی کامل نسبت به «دگرفریبی». ذهن درخودمانده اشتیاق عجیبی به دریافتن قوانین حاکم بر سیستمهای مختلف دارد زیرا گمان میکند که شناخت قوانین راه شناخت، تغییر یا کنترل نحوهی کارکرد است.
شما نوشته های مرا خوانده و سپس با نگاه به اینکه "بی اعتنا به برخی رانه ها" میباشند بتندی
این نتیجه را گرفته اید که این گزینشی ناخودآگاهانه, از روی وسواس و تا اندازه ای بیمارگونه بوده است؟
در اینجا میتوانسته اید بسادگی از خودتان بپرسید: «چرا او, مهربد, از این شیوه ی نگارش بهره میگیرد» و با اندکی کندوکاو پاسخ را میافتید.
اگر این نتیجه گیری واپسین برداشت شما بوده باشد (گمان پایین) آنگاه بایستی یک بازنگری در نگاهتان بکنید.
اگر این نتیجه گیری واپسین شما نبوده باشد, باز هم تنبلی بسیار بالایی دیده میشود. من میتوانم ببینم که به گمان
بالا, شما با نگاه به شیوه برخورد و نگارش آمده نتوانسته اید از چند و چون و انگیزه های نویسنده بخوبی سردر
بیاورید و بیشتر از همه در راستای برآوردن کنجکاوی خود, بجای آنکه بسادگی بپرسید «مهربد, شما چرا
بی اعتنا به بهمان رانه های انسانی اینجور مینویسید؟» همانند «بازی», خواسته اید بی موضع هم نبوده باشید:
Ouroboros نوشته: ...
شما چون قصد طرح موضع میکنید همواره بدانید که جمله خبری>جمله سوالی. به جای اینکه از دختر بپرسید «چند سالته» بگویید «به نظر سی ساله میای»، به جای آنکه بپرسید «اهل کجایی» بگویید «به نظر رشتی میای» و ... خواهید دید که هیچ اهمیتی ندارد که حدستان درست بوده یا نه، اگر درست یا نزدیک به حقیقت باشد دختر میخواهد بداند «از کجا میدانستی»ِ، اگر دور از حقیقت و مضحک باشد، چه بهتر، خودش را میکشد تا بفهمد «چرا چنین فکری کردی»...
و ازینرو, در ذهن شما همچون گفتگویی پیش آمده که در بهترین حالت درست میگویم که
چه بهتر و در بدترین حالت و ته تهش هم مهربد خودش در لاک دفاعی فرورفته و توضیح خواهد داد.
ایندو, هر دو کژروی میباشند.