03-15-2014, 03:42 PM
Alice نوشته: مهربد چه خبر؟! چرا اندوهگین و افسرده شدی؟
همین شیوه رو هم برای من بکار بردی شیطون
Alice نوشته: مهربد چه خبر؟! چرا اندوهگین و افسرده شدی؟
Persepolis نوشته: همین شیوه رو هم برای من بکار بردی شیطون
Mehrbod نوشته: تکرار تاریخ به تو چیزی نمیآموزاند؟ همیشه برخی پیدا میشوند انگیزه و آماج دیگران را "موهوم و پوچ" میخوانند و انگیزههای خود اشان رافربودگرایانه و راستین. بردهدار میگفت برخی سرور زاده میشوند برخی برده و هر کس میاندیشد جوری دیگری هم میشود در موهومات به سر میبرد.این سرکار کوروش که هوادار و پادوی سرمایهداری باشد هم برگشته به ما میگوید برخی بهرهکش زاده میشوند و برخی بهرهده, شما که دنبال آزادی بهرهدهها هستی در موهومات به سر میبری, برگرد به فربود!که هر آینه من بهتر میدانم فربود کدام است و کژبود! کدام (;Retrospective determinismنمونه:وقتی - WiKi ژولیوس سزار خودش رو دیکتاتور امپراطوری روم اعلام کرد،سرنوشتش این بود که به قتل برسه.
undead_knight نوشته: Retrospective determinismنمونه:وقتی - WiKi ژولیوس سزار خودش رو دیکتاتور امپراطوری روم اعلام کرد،سرنوشتش این بود که به قتل برسه.خب اینطور به نظر میرسه که گویی"همه" دیکتاتورها حتما به قتل میرسند.ایراد استدلالت هم اینه که بیان میکنه چون در گذشته "برخی" چیزی رو "پوچ" دونستند و بعدا دیدگاهشون اشتباه از آب در اومده الان هم اگر چنین مشابهتی پیدا بشه،در آینده دیدگاهشون نادرست از آب درمیاد و در اصل دیدگاه خودشون پوچ میشه و نه طرف مقابل.نکته این سفسطه هم اینجاست که نادیده میگیره که مثلا در این نمونه مواردی هست که دیدگاه طرف مقابل پوچ انگاشته شده و همچنان هم پوچ انگاشته میشه و هیچ "الزامی" به این نیست که با گذشت زمان دیدگاه خودشون پوچ بشه.نکته این هست که اگر این استدلال رو به همراه استدلال های دیگه همراه میکردی لزوما سفسطه آمیز نبود ولی وقتی در پاسخش فقط میگی "برده دار ها هم چنین فکری میکردند" استدلالت سفسطه آمیز میشه.
undead_knight نوشته: مهربد من نمیکشم بحث کنم الان با این پریود دائم! ذهنیم دو سه جا دیگه در چند جبهه درگیرم،بی خی بابا:)))
Alice نوشته: مهربد چه خبر؟! چرا اندوهگین و افسرده شدی؟
Mehrbod نوشته: سپاس برای همراهی, اینجا همآوردی نیست بجز تو (;خودم گاهی تعجب میکنم با این بی حوصلگیم اینا رو جواب میدم:))
Mehrbod نوشته: نمیدانم.. افسردگی نیست اندوهِ کمرنگیه از دیدن این همه نادانی و کودنی. گویا هر چه میپیرم, بیشتر بدبین و cynic میشوم.و بی حوصله؟
پارسیگر
Mehrbod نوشته: نمیدانم.. افسردگی نیست اندوهِ[١] کمرنگیه از دیدن این همه نادانی و کودنی. انگار[٢] هر چه میپیرم[٣], بیشتر بدبین و cynic میشوم.
Alice نوشته: یه نکته جالب اینه که بیشتر آدمایی که دیدم فکر می کنن خودشون عقل کلن و بقیه انسان ها آدم هایی خنگ و کودن!
البته منظورم به تو نیست، کلن میگم جالبه...
یه بزرگی میگفت تنها چیزی که در بین مردم به عدالت تقسیم شده عقله انسانهاست، چون همه فکر می کنن به اندازه کافی عاقلن!