Anarchy نوشته: خب راسل جان میشه چارچوب این چیزی که بهش میگی حقیقت و معنا رو برای من روشن کنی ؟ کدوم دارو رو میگی ؟
روشن کردن چهارچوبش که به این سادگیها نیست، آنهم توسط کسی مثل من. بگمانم نوشتههایِ امیر را بخوانی
برای شروع بد نباشد. آنچه میدانیم اینست که معنا و حقیقت برای گذشتگان ما بوده و امروز بقایای آن برای ما هم
قابل مشاهده است. امیدوارم که ما هم راهی برای بدست آوردن دوبارهیِ اینها بیابیم.
دارو یا بهتر بگویم سم مذکور هم بطور خلاصه میتوان گفت برابریطلبی و ماتریالیسم است. بسته بندی که این محصول
به ما عرضه شده نامش «لیبرال دموکراسی» ست.
Reactor نوشته: راسل جان عکس آواتارت اصلا به قیافه ی یوزرفرندلی " کریستوفر هیچنز " شبیه نیست
خب منظور هم این نبوده که فرندلی باشد.
undead_knight نوشته: راسل به هیچنز کافر شده :))
من که خیلی وقت است به او «کافر» شدهام !!
ولی آغاز آشنایی من با بسیاری از مسائل خود او بود و با تمام تفاسیر انسان باهوش و ذاتا خوبی بود که بنظرم به خطا رفت
و خودش هم در مرحلهای از ناخودآگاه خود میدانست که خطا رفته. داستان هیچنز از خیلی جهات جالب است مخصوصا اینکه
در آخر عمر و با برخوردن به اسلام و مشاهدهیِ رویکرد غرب و چپ نسبت به آن در واقع به گذشتهیِ خودش و چپ کافر شد،
هر چند باز هم از سر لجبازی هرگز زیر بار آن نرفت و میگفت چپ عوض شده. او یک برادر راستگرا بنام پیتر هم داشت که
میتوان تصور کرد که اگر در راه فساد نیافتاده بود احتمالا چیزی شبیه او میشد.
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound