Russell  نوشته: مشکل شوروی با آلمان با فاشیستی بودن و غیراخلاقی بودن آن نبود، به این برمیگشت که اساسا آلمان هدف انقلاب بود تمام داستان و حتی خود سرکار آمدن خود نازیها را پیرامون همین باید درک کرد
نادرست است، آلمان آماج واژگشت ویژه ای نبود، کمونیست ها در همه ی کشور های آنزمان
پیشرفت و پسند همگانی بزرگی داشتند ولی در آلمان، 
سر خوردگی از شکست در جنگ جهانی
یکم و بویژه پرداخت 
تاوان های سرسام آور جنگی،  آنها را کینه ور نموده  بود. سرمایه داری
آلمان که خود را از دو سو، از دشنمان بیرونی و از بیم کمونیست ها و سوسیالیست هاv درونی   
در سیج میدید، فاشیست های  هیتلری و یا همان  باهماد نازی را برکشید و برای نمونه 
کروپ،
دارنده ی ساختاوری سنگین پولاد، با آنها همیار شد که بتوانند  با یک تیر، هم کمونیست ها
را  تار و مار کنند و هم اروپا را به زیر چکمه ی خود بکشانند. ایدئولوژی نژادی و فاشیستی
و کمونیست ستیز ( که در آنزمان میگفتند بلشویک ستیز)  ابزار خوبی برای رسیدن این گروه
سرمایه داری  به آماجش بود و کمابیش هم کامیاب بودند ولی همین ایدئولوژی کمونیست
ستیز،  انگیزه ی آن شد که به هنگام دست از جنگ نشویند و جبهه دیگری را در خاور،
 با نام " کردوکار
 بارباروسا" (عملیات بارباروسا)  بگشایند و گمان میکردند که شوروری
را هم با 
جنگ رخش آسا (  
Blitzkrieg ) خواهند گرفت ولی خوب، کمونیست ها را
هنوز نشناخته بودند که چه سخت جان هستند!
 
•
پارسیگر