نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

نگر شما درباره‌یِ پارسیگویی چیست؟
#51

به نظر من اگر در جامعه ای بدون مرز و بدون خشک اندیشی زندگی میکردیم به زور پارسی نویسی نمود نژادپرستی بود ولی اکنون که در جامعه ای هستیم سرشار از خشک اندیشی های نژادی و حتی چیزی شبیه پارسی ستیزی (آنهم تقریبا از طرف تمام اقوام و نژادهای ایرانی)، مایی که زبانمان پارسیست باید تلاش کنیم پارسی صحبت کنیم تا در جایی مثلا پان ترکها، کردها و ... به ما نگویند زبانمان لهجه سی و چندم عربیست. شاید بگوییم این پارسی گویی و پارسی نویسی بدتر به اختلافات دامن میزند ولی من بنابر آروین هایم (:دی) متوجه شدم آنگاه که منِ نوعی در مقابل اینگونه رفتارها، پذیرنده (منفعل) باشم، آن نژادپرستان کوتاه که نمی آیند هیچ؛ بدتر حمله میکنند.
پاسخ
#52

Ouroboros نوشته: منظور تاریخچه‌ی استعمال زبان است. پارسی سره صدها سال است که بی‌استفاده بوده، در حافظه‌ی من و شما وجود ندارد و خودتان هم به زور زیرنویس از آن استفاده می‌کنید، توضیح بدهید وصل کردن دال‌ها به هم و دور کردن هرچه بیشتر آنها از مدلول چگونه بناست از پیچیدگی زبان ما بکاهد؟ من باید دات را اول به قانون ترجمه بکنم سپس به خود چیز، چرا این بهتر از قانونی‌ست که بلادرنگ آنرا به خود چیز وصل می‌کنم؟

نمیدانم مغز شما چجوری کار میکند امیر جان، ولی داشتن یک بنواژه و بُردن آن در کالبُد‌های استاندارد برای من بس ساده‌تره، تا داشتن دو واژه از دو ریشه گوناگون و ناروالمند:
گستریدن —> گستر
گستره
گسترا
گسترش
...

یا

بهمین ریخت:
داتیدن —> دات = to legalize
داته / دات = قانون = law
داتا = ؟
داتِش = قانونمند کردن = legalization
داتانیدن = به قانون واداشتن!


در کنار آن، دستاویز اینکه روان نبوده و به کار نرفته و اینا هم نابخردانه است، مانند اینه که شما یک گنجی در زمین خاک کرده
باشید و ده سال دیگر به آن بنیازید، سپس بگویید ما که ده سال بی این سپری کردیم، چه کاریه؟ بگذار در خاک بماند (:

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ
#53

Mehrbod نوشته: نمیدانم مغز شما چجوری کار میکند امیر جان، ولی داشتن یک بنواژه و بُردن آن در کالبُد‌های استاندارد برای من بس ساده‌تره، تا داشتن دو واژه از دو ریشه گوناگون و ناروالمند:
گستریدن —> گستر
گستره
گسترا
گسترش
...

یا

بهمین ریخت:
داتیدن —> دات = to legalize
داته / دات = قانون = law
داتا = ؟
داتِش = قانونمند کردن = legalization
داتانیدن = به قانون واداشتن!


در کنار آن، دستاویز اینکه روان نبوده و به کار نرفته و اینا هم نابخردانه است، مانند اینه که شما یک گنجی در زمین خاک کرده
باشید و ده سال دیگر به آن بنیازید، سپس بگویید ما که ده سال بی این سپری کردیم، چه کاریه؟ بگذار در خاک بماند (:
بله همه‌ی جوانب دیگر برابر، «کالبدهای استاندارد» برتر هستند. اما همه‌ی جوانب دیگر برابر نیستند، ما زبانی داریم که با آن زندگی کرده‌ایم، خوانده‌ایم، نوشته‌ایم، آموخته‌ایم و ... شما می‌گویید 80% آنرا دور بریزیم و با چیزی جدید جانشین بکنیم که نیازمند آموختن است، آسان است و قشنگ است و ارزشمند است و ... ردگم‌کنی و خودفریبی‌ست، تک‌تک کاربران اینجا می‌خوانند «
داتیدن —> دات = to legalize» و در ذهن خود معنی می‌کنند «قانونی کردن».

زنده باد زندگی!
پاسخ
#54

Ouroboros نوشته: بله همه‌ی جوانب دیگر برابر، «کالبدهای استاندارد» برتر هستند. اما همه‌ی جوانب دیگر برابر نیستند، ما زبانی داریم که با آن زندگی کرده‌ایم، خوانده‌ایم، نوشته‌ایم، آموخته‌ایم و ... شما می‌گویید 80% آنرا دور بریزیم و با چیزی جدید جانشین بکنیم که نیازمند آموختن است، آسان است و قشنگ است و ارزشمند است و ... ردگم‌کنی و خودفریبی‌ست، تک‌تک کاربران اینجا می‌خوانند «
داتیدن —> دات = to legalize» و در ذهن خود معنی می‌کنند «قانونی کردن».

خب چنانکه میگویند، نابرده رنج گنج فراهم نمیگردد.

آیا شما روی qwerty هم تایپ میکنید امیر جان؟

[عکس: 12.gif]

این یک نمونه زنده و خوب از شیوه‌ی نادرستی که بسیار بسیار فراگیره، ولی زمانیکه تاریخچه آنرا مینگرید میبینید شیوه چینش کلید‌ها در فَرهود
بگونه‌ای بوده‌اند که هنگام تایپ شما را «کُند» کنند، زیرا تایپ ماشین‌های کهنه‌ی آن زمان اگر با هر دو دست یک کلید را می‌فشردید گیر میکرده‌اند!



این یک نمونه از کوششی است که چینش تخته‌کلید را فرنودیـنسته و می‌آساند:


که بدست Dvorak برای برداشتن این مرزمندی‌ها طراحی شد، ولی بسختی پس از این همه سال دارد کم کم
فراگیر میشود، هنگامیکه دگرسانی تایپ روی این دو برای میتوانم به شما بگوییم به 90% آسانتی و احساس بهتر میرسد!

پس اکنون باید چه کنیم، آیا چون یک شیوه نادرستی بزور به ما چپانده شده با همان خوشنود باشیم،
یا اینکه از یک جایی سرانجام آغازیده و زندگی را بر خودمان بیاسانیم و کار را از راه درستش بیانجامیم؟


برخی در این راه خسته میشوند، از کوشش و واداشتن دیگران به انجام کارِ درست کم کم بی‌انگیزه میشوند و میگویند "گور باباشون"، هتا
سرور Dvorak که بالا گفتیم نیز در زندگی یک گفت‌آوری دارد در همین راستا:

I'm tired of trying to do something worthwhile for the human race, they simply don't want to change!

~August Dvorak


ترزبان:
من از کوشش بر انجام کاری درخور برای نژاد بشر خسته‌ام، اینها بسادگی نمیخواهند بـدِگـرند!

August Dvorak


ولی من هربار این را میخوانم بیشتر انگیزه میگیرم، زیرا با اینکه در زمان Dvorak مردم‌ بسختی از layout پیشنهادی او بهره گرفتند، ولی تنها چند سال
دیرتر و امروزه برای کسانی چون من و آرام آرام بسیاری دیگر، وی در جایگاه یک فرشته‌ای درآمده که با نیک‌اندیشی خود زندگی‌امان را آسانیده و مایه‌ی آن شده
که با هر بار تایپیدن پیش خودمان سپاسگزارش باشیم، که اگر کسانی مانند Dvorak نباشند که لغزش‌های نابخردانه‌ی ما را درست کنند، ما، بشریت هرگز به راه درست نخواهیم برگشت.

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ
#55

Ouroboros نوشته: بله همه‌ی جوانب دیگر برابر، «کالبدهای استاندارد» برتر هستند. اما همه‌ی جوانب دیگر برابر نیستند، ما زبانی داریم که با آن زندگی کرده‌ایم، خوانده‌ایم، نوشته‌ایم، آموخته‌ایم و ... شما می‌گویید 80% آنرا دور بریزیم و با چیزی جدید جانشین بکنیم که نیازمند آموختن است، آسان است و قشنگ است و ارزشمند است و ... ردگم‌کنی و خودفریبی‌ست، تک‌تک کاربران اینجا می‌خوانند «
داتیدن —> دات = to legalize» و در ذهن خود معنی می‌کنند «قانونی کردن».
این فرایند مثل یادگیری یک زبان جدید هست!(که به زبان مادری ما شباهت های زیادی داره)برای نمونه خیلی ها انگلیسی رو به این شکل یاد میگیرند:

word==>ورد==>واژه
واژه==> word==>ورد

در مقابل متودی هست برای فکر کردن با یک زبان(که بعید میدونم حداقل در مورد پارسی به صورت گسترده به کار گرفته شده باشه)یعنی به جای مراحل پردازشی مستقیما با زبانی که قراره یاد بگیریم فکر کنیم ابتدا زمان گیر هست ولی بعدا سرعت به طرز چشمگیری زیاد میکنه.

مسئله اینجاست که این زبان جدید(پارسی)مطمئنا در طول یک نسل یا دو نسل قابل آموزش نیست،چون در نهایت مثل هر زبان بیگانه دیگه ای(هرچند مشابهت هاش زیاد باشه)بخش قابل توجهی از جمعیت ازش استفاده نمیکنند به این دلیل که زبان در درجه اول باید ارتباط رو ساده تر بکنه ولی در یک پروسه که چند نسل رو در بر بگیره شاید بشه به بخش قابل توجهی از جمعیت آموزشش داد.

To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
پاسخ
#56

undead_knight نوشته: این فرایند مثل یادگیری یک زبان جدید هست!(که به زبان مادری ما شباهت های زیادی داره)برای نمونه خیلی ها انگلیسی رو به این شکل یاد میگیرند:

word==>ورد==>واژه
واژه==> word==>ورد

در مقابل متودی هست برای فکر کردن با یک زبان(که بعید میدونم حداقل در مورد پارسی به صورت گسترده به کار گرفته شده باشه)یعنی به جای مراحل پردازشی مستقیما با زبانی که قراره یاد بگیریم فکر کنیم ابتدا زمان گیر هست ولی بعدا سرعت به طرز چشمگیری زیاد میکنه.

آندد جان توان پردازشی مغز بسیار بالاتر از اینهاست، نکته در اینه که مردم دریابند برای درست سخن گفتن و "دانشیک" سخن گفتن نیاز به ابزار دیگری دارند.

کلیدواژه در "نیاز" ئه، تا زمانیکه بگوییم "با همینی که هست میگذرانیم، چه کاریه" بجایی نمیرسیم، ولی زمانیکه دریافتید نه،
با این کارتان راه نمیافتد خودکاروار مغز توان پردازشیک نهفته‌اش را نمایانده و کار یادگیری در زمانی بسیار کمتر از اینها شدنی میشود.

من پارسیک را تنها بیشتر برای کارهای دانشیک پیشنهاد میکنم که بیشترین نزدیکی را هم با انگلیسی دارد.

چنانکه در همین انجمن نیز میبینیم، دوستان روز به روز از واژگان پارسیک و دانشیک‌تری بهره میگیرند،
بجای "نقل و انتقالی" بسادگی میگویند «تراکُنش»، بجای "از لحاظ انسانیت" میگویند «انسان‌شناسانه» و ..

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ
#57

زین پس به جای کارواژه های تازی "مشورت کردن، نظرخواهی کردن، نظرخواستن" بگوییم "راییدن Raayidan".
این کارواژه -که برساخته
(جعلی) است- از واژه ی پارسی میانه ی "رای Raay = نظرخواهی، مشورت" ساخته شده است.

ساخت نمونه گزاره هایی با این کارواژه (و نامواژه) :

1- شمارش آراء از هم اکنون آغاز شده است. --> شمارش رای ها Raayha از هم اکنون آغازیده شده (است).
2- لطفا فرم های نظرسنجی را پرکنید. --> به مِهر، برگه های "C....... B .........A" را بــِپـُـرید Beporid (پر کنید).

برگزینش (ترجیح، اولویت) A (نخست) = رایــِش Raayesh
برگزینش (ترجیح، اولویت) B (دوم) =رای خواهی Raaykhwaahi
برگزینش (ترجیح، اولویت) C (سوم) =رای سنجی Raaysanji
[SIZE=3]3- حوزه های رای گیری در سراسر کشور مهیاست --> پایگاه های رایــِـش در سراسر کشور آماده اند.
[/SIZE]

راییدن | لغت نامه دهخدا

,Living in a world which everybody is a sheep or a wolf
...!I'd rather be a shepherd
!Let them shred one-another! ... I do play my own flute
پاسخ
#58

Mehrbod نوشته: شدنش که میشود، ولی کو، کجا نوشته‌اند؟
خُب این‌که دیگران این‌ کار را نکرده‌اند دلیل نمی‌شود که ما هم نکنیم؟
مثلا بیا همان قطعه‌‌یِ حورِ عین را به همین صورت بازنویسی کنیم:

گویند: بهشت و حورِ عْین خواهد بود / وانجا مِی و جام و انگبین خواهد بود
گَر ما مِی و معشـــوق گزیدیم چه باک؟ / چون عاقبتِ کارْ چنین خواهد بود (آیا باز هم در روخوانیِ بیت با مشکل روبرویی؟)

من بر آن ام که یک جستار درباره‌ی دبیره‌ی کنونیِ پارسی بنویسم. آیا همکاری می‌کنی؟ و آیا تا پیش از این در این انجمن در این باره بحثی درنگرفته‌بود؟
پاسخ
#59

Pazhuhande نوشته:
خُب این‌که دیگران این‌ کار را نکرده‌اند دلیل نمی‌شود که ما هم نکنیم؟
مثلا بیا همان قطعه‌‌یِ حورِ عین را به همین صورت بازنویسی کنیم:

گویند: بهشت و حورِ عْین خواهد بود / وانجا مِی و جام و انگبین خواهد بود
گَر ما مِی و معشـــوق گزیدیم چه باک؟ / چون عاقبتِ کارْ چنین خواهد بود (آیا باز هم در روخوانیِ بیت با مشکل روبرویی؟)

من بر آن ام که یک جستار درباره‌ی دبیره‌ی کنونیِ پارسی بنویسم. آیا همکاری می‌کنی؟ و آیا تا پیش از این در این انجمن در این باره بحثی درنگرفته‌بود؟

پژوهنده ارجمند, من پوزش میخواهم, ولی آیا براستی برای ڃنین ڃیز پیش پا اُفتاده‌ای هم من باید روشنگری کنم!؟

ِشما نمیتوانید دگرسانی آشکار میان ایندو را ببینید؟

برای آنکه واکاوی‌اتان ساده‌تر شود, این فاکتورها میان دو دبیره را بهمسنجید:
شمارِ کلید‌هایِ نیازمند فشردن برایِ نوشتنِ یک گزاره با همه‌‌یِ سداها رویِ هر دو دبیره + shift فراموش نشود!

دگرسانی میان بایاییِ سداگذاریِ «پارسیِ جهانیک» و دلبخواهیِ «پارسی/تازی» کنونی و پیامدهای (=consequences) آن در فرجامِ پایانیِ کار: همین نمونه‌یِ خیام که میشود ولی نمینویسند (من برای خوِشگل‌تر کردنِ نوِشته واژگان را کژ ننوشته‌ام!)
...

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ
#60

لطفن جبهه گیری نكنید و منطقی به این تاپیك نگاه كنید!!! یكی از مدیرای اینجا به عرب ها میگه تازی!!! معنی تازی رو هم به صراحت تمام تازنده یعنی حمله كننده تعریف میكنه و این ذهنیت وحشی بودن رو متبادر میكنه!! استدلالش هم اینه كه چون عربا به ایران حمله كردن تازی هستن!!! من هم به ایشون گفتم عزیز عربا هزارسال پیش حمله كردن شما هنوز به عربای الانم میگی تازی؟؟؟؟. میگه فرقی نداره جواب های هوی هستش وقتی اونا میگن ما عجم یعنی لال و گنگ هستیم ما هم میگیم تازی!!!! معنی عجم هرچی باشه شما با توجه به بیاناتتون شما نزادپرست هستی و دشمن اعراب هستی كه اونارو وحشی و تازنده خطاب میكنید و برای این توهینتون مغالطه هم میكنید!!! جناب عزیز عجم معنیش گنگ میشه! لال به عربی میشه ابكم. عربا وقتی میدیدن زبان ایرانیا رو نمیفهمن بهشون عجم گفتن! افراد لال هم عجم هستن چون زبونشون گنگه!!! پس شما مغالطه كردی و معنی عجم رو واسه خودتون الكی لال گفتید!!! لال یعنی ابكم به عربی!!!! كه اشتباهن ایرانیا فكر میكنن یعنی لال! عجم فقط گنگ میشه!!!!
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع / نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
آخرین ارسال توسط
کمتر‌از 1 دقیقه قبل

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 2 مهمان