نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

نگر شما درباره‌یِ پارسیگویی چیست؟
#41

Mehrbod نوشته: چرا ندارد، مگر تاکنون روال ویژه‌ای دنبال میکرده‌اند که اکنون بکنند؟ گاهی زور اسلام میچربیده "طهران" بوده، گاهی نه و "تهران".


همه این واژگان را باید بشیوه درستشان نوشت و خواند و این لایه‌ی بیخود تازیک را دور انداخت:
Aristotélēs = اریستوتلاس، نه ارسطو!
Plato = پلاتو، نه افلاطون!
Issac = ایزاک، آیزال، نه اسحاق!


اگر و تنها اگر واژه از تازیک بود باید بهمان شیوه‌ی خودشان نوشت، دستکم تا زمانیکه روی این دبیره‌ی کنونی هستیم.


درود بر مهربد بزرگوار
خوب من خواستم که تنها این را از دید زبان ندیده باشم.
ببیید زمانی که خدا این اندازه فاشیست می شود که شما را ناچار می کند برده یک قبیله بوده و همان سید که خود را ترکه ی پیامبر تازی دانسته و احترام می خواهد. یک زبان را بر دیگر زبان ها برتر می داند باید پاسخ داد.


در نتیجه زمانی که روبروی یک فاشیست می ایستی و با هر ابزاری که توانستید به پدافند می پردازی شما دیگر فاشیست نیستید.


از نگر من، باید فلسطین را هم پلستین بنویسم با همین دبیره کنونی
پاسخ
#42

درود


شستن غبار فراموشی از چهره واژگان پارسی و به كار گیری آنان در نثر امروز به مراتب بهتر كه از واژه های بیگانه بهره برگرفتن . و زیر بار محنت و تحقیر بیگانه پرستان ماندن .

كهن جامه خویش پیراستن
به از جامه عاریت خواستن
پاسخ
#43

نقل قول:من با دیدن کتاب هایی پیش از شورش 57 دیدم که خط ما فاصله ای بیشتری از تازی داشته است. برای نمونه در برخی کتاب ها الف مقصوره یا ی نیست عیسی عیسا نوشته می شده است. یا عبدالله به همین صورت که اکنون عبداله یا رحمت اله یا .... نوشته می شود.
پارازیت:این استفاده شورش به جای انقلاب کفر من رو در میاره،اول به این خاطر که شورش معادل پارسی خوبی برای انقلاب نیست(برای طغیان بهتره) و اینکه استفاده از شورش یک جورهایی کلماتی مثل انقلاب رو تطهیر میکنه:)

azadah نوشته: درود


شستن غبار فراموشی از چهره واژگان پارسی و به كار گیری آنان در نثر امروز به مراتب بهتر كه از واژه های بیگانه بهره برگرفتن . و زیر بار محنت و تحقیر بیگانه پرستان ماندن .

كهن جامه خویش پیراستن
به از جامه عاریت خواستن
خب نظراتی در این مورد هست که وام گرفتن از واژگانی که هم خانواده با زبان ما باشند مثل انگلیسی اشکالی نداره،چرا بیگانه بودن به خودی خود بد هست؟

To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
پاسخ
#44

کلا با اون طرز فکری که مرزهای کشور رو خیلی پررنگ می بینه زیاد موافق نیستم. به کلمه بیگانه هم آلرژی دارم چون یه بار منفی داره. انگار همه خارجیها دشمن ما هستند. باید گفت اگر ج. ا. به هیچ کدوم از خواسته هاش نرسیده -متاسفانه- این یک طرز فکر رو خوب بین مردم جا انداخته. هتا عده زیادی از مخالفان هم غرب ستیز هستند.

کمترین انتظار از ج. ا. این بود که موجبات آشتی عرب و ایرانی را فراهم کند اما متاسفانه درست برعکس، همواره به نفرت بین دو طرف دامن زده است(مثلا با سخنرانیهای تحقیر آمیز درباره اعراب، رفتار تبعیض آمیز با اعراب ایران یا از آنطرف عدم حفاظت از آثار بجا مانده از ایران باستان و ...). وگرنه این را امروز جزو معدود دستاوردهای جمهوری اسلامی ثبت میکردیم.E40c

این مطلب رو کلی گفتم ولی بخشی از آن در مورد نظرات شما هم بود، آزاده گرامی. خب من فکر میکنم شما خودتون رو در معرض اطلاعات قرار نمیدید. پیشنهاد میکنم کمی دیدتون رو بازتر کنید.
پاسخ
#45

Bibak نوشته: کلا با اون طرز فکری که مرزهای کشور رو خیلی پررنگ می بینه زیاد موافق نیستم. به کلمه بیگانه هم آلرژی دارم چون یه بار منفی داره. انگار همه خارجیها دشمن ما هستند. باید گفت اگر ج. ا. به هیچ کدوم از خواسته هاش نرسیده -متاسفانه- این یک طرز فکر رو خوب بین مردم جا انداخته. هتا عده زیادی از مخالفان هم غرب ستیز هستند.

کمترین انتظار از ج. ا. این بود که موجبات آشتی عرب و ایرانی را فراهم کند اما متاسفانه درست برعکس، همواره به نفرت بین دو طرف دامن زده است(مثلا با سخنرانیهای تحقیر آمیز درباره اعراب، رفتار تبعیض آمیز با اعراب ایران یا از آنطرف عدم حفاظت از آثار بجا مانده از ایران باستان و ...). وگرنه این را امروز جزو معدود دستاوردهای جمهوری اسلامی ثبت میکردیم.E40c

این مطلب رو کلی گفتم ولی بخشی از آن در مورد نظرات شما هم بود، آزاده گرامی. خب من فکر میکنم شما خودتون رو در معرض اطلاعات قرار نمیدید. پیشنهاد میکنم کمی دیدتون رو بازتر کنید.

سخن دوستمان آن اندازه هم بیراه نیست، بگوییم برای نمونه، آیا شما بیبک جان در زندگی خواستید کاری بکنید، از هر کسی که از راه رسید "کمک" میخواهید؟
آیا از همه نزدیکان و دوستان و خویشاوندانتان برای رسیدن به آماجتان کمک میخواهید؟

اگر پاسختان نه بود و چیزی به نام "فراتنی" و "خودسالاری" دارید، اینکه میکوشید در زندگی "خودتان" هم کارهایی بکنید و چیزهای بدست بیاورید، پس همین را هم میتوانید برای زبان و فرهنگ ببینید.
درسته که ما نمیخواهیم در فرهنگ و زبانمان خشک‌اندیش (متعصب) باشیم، ولی همینجور هم نمیخواهیم از هر کس و ناکسی هم که رسید یک چیزی وام بگیریم!

زمانیکه شما بجای "داته" میگویید "قانون"، در فَرهود (حقیقت) اینگونه برداشت میشود که در ایران چیزی به نام "داته" نبوده و
ایرانی بی‌داته (=بیقانون) داشته‌ایم که نیاز به وامگیری واژه، آنهم قانون داشته‌ایم که خودش تازیکیده (عربیزه) canon یونانی باشد!

این تنها بخش ابرخویشی (غرور) کار بود، از دید فرنودین هم گرفتن واژه "قانون" هنگامیکه نیمی از زبان ما را آمایش‌های "دات" فراگرفته‌اند نادرست است:

داتور = داور = قاضی
داتگستر = قاضی
داتگستری = قضاوت خانه
داتگر = دادگر = عادل
داتسرا = ؟
داتخواه = شاکی
...
داته = قانون
داتیک = قانونی
ناداتیک = ناقانونی


چرا باید براستی همه این واژگان را داشته باشیم، ولی به "داته" که رسیدیم بگوییم "قانون" و زبانمان را گُنگ و اندیشیدنمان را سخت کنیم؟

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ
#46

Mehrbod نوشته: چرا باید براستی همه این واژگان را داشته باشیم، ولی به "داته" که رسیدیم بگوییم "قانون" و زبانمان را گُنگ و اندیشیدنمان را سخت کنیم؟
اما ما اینهمه را نداریم، شما دوست دارید که داشته باشیم، هزار و چهارصد سال است که نداشته‌ایم و بجای آن واژگان جدیدی را استفاده کرده‌ایم، تک‌تک آنها تاریخچه‌ای غنی و بلند دارند و زبان در نهایت چیزی بجز همین تاریخچه نیست.

زنده باد زندگی!
پاسخ
#47

Mehrbod نوشته: سخن دوستمان آن اندازه هم بیراه نیست، بگوییم برای نمونه، آیا شما بیبک جان در زندگی خواستید کاری بکنید، از هر کسی که از راه رسید "کمک" میخواهید؟
آیا از همه نزدیکان و دوستان و خویشاوندانتان برای رسیدن به آماجتان کمک میخواهید؟

اگر پاسختان نه بود و چیزی به نام "فراتنی" و "خودسالاری" دارید، اینکه میکوشید در زندگی "خودتان" هم کارهایی بکنید و چیزهای بدست بیاورید، پس همین را هم میتوانید برای زبان و فرهنگ ببینید.
درسته که ما نمیخواهیم در فرهنگ و زبانمان خشک‌اندیش (متعصب) باشیم، ولی همینجور هم نمیخواهیم از هر کس و ناکسی هم که رسید یک چیزی وام بگیریم!

زمانیکه شما بجای "داته" میگویید "قانون"، در فَرهود (حقیقت) اینگونه برداشت میشود که در ایران چیزی به نام "داته" نبوده و
ایرانی بی‌داته (=بیقانون) داشته‌ایم که نیاز به وامگیری واژه، آنهم قانون داشته‌ایم که خودش تازیکیده (عربیزه) canon یونانی باشد!

این تنها بخش ابرخویشی (غرور) کار بود، از دید فرنودین هم گرفتن واژه "قانون" هنگامیکه نیمی از زبان ما را آمایش‌های "دات" فراگرفته‌اند نادرست است:
داتور = داور = قاضی
داتگستر = قاضی
داتگستری = قضاوت خانه
داتگر = دادگر = عادل
داتسرا = ؟
داتخواه = شاکی
...
داته = قانون
داتیک = قانونی
ناداتیک = ناقانونی


چرا باید براستی همه این واژگان را داشته باشیم، ولی به "داته" که رسیدیم بگوییم "قانون" و زبانمان را گُنگ و اندیشیدنمان را سخت کنیم؟

ببخشید جواب شما نه اینکه کاملا بی ربط باشه ولی شاید برداشت اشتباهی کردید از پست من!!؟E40f آخه من درباره واژه های بیگانه(غیر فارسی) حرفی رو نزدم. بلکه گفتم با این مشکل دارم که همیشه مردم رو به هموطن و بیگانه تقسیم کنیم و دید منفی و غیردوستانه نسبت به بیگانگان وجود داشته باشه.

اونجا که گفتم: "به کلمه بیگانه آلرژی دارم"، منظور این بود که به استفاده از این کلمه در نوشته ها یجورایی مشکل دارم. چون معمولا بار منفی داره این کلمه.
پاسخ
#48

Ouroboros نوشته: اما ما اینهمه را نداریم، شما دوست دارید که داشته باشیم، هزار و چهارصد سال است که نداشته‌ایم و بجای آن واژگان جدیدی را استفاده کرده‌ایم، تک‌تک آنها تاریخچه‌ای غنی و بلند دارند و زبان در نهایت چیزی بجز همین تاریخچه نیست.

امیر جان چیزهایی میگویی‌ها!

ویکی - نتایج جستجو | لغت نامه دهخدا

نقل قول:دات . [ ت َ ] (اِ) در فرس هخامنشی و اوستا به معنی قانون است و همین کلمه است که در فارسی «داد» گردیده است . (فرهنگ ایران باستان ج 1 ص 57).

سپنت دات . [ س ِ پ َ ت ُ دا ] (اِخ ) مغی که نامش اسفندیار بود. رجوع به اسپندیاد و اسپندیار و اسفندیار و ایران باستان ص 530، 531، 482، 483، 535...

دات پیرای . (اِخ ) ابن شاپوربن مهریار (دستور) نویسنده ٔ نسخه ای از وچر کرت دینیک به سال 609 یزدگردی در کرمان (خرده اوستا گزارش پورداود ص 8...

اوستا با دیرینگی‌اش که به نزدیک 3000 سال پیش میرسد تاریخچه نیست!؟

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ
#49

Bibak نوشته: ببخشید جواب شما نه اینکه کاملا بی ربط باشه ولی شاید برداشت اشتباهی کردید از پست من!!؟E40f آخه من درباره واژه های بیگانه(فارسی و غیر فارسی) حرفی رو نزدم. بلکه گفتم با این مشکل دارم که همیشه مردم رو به هموطن و بیگانه تقسیم کنیم و دید منفی و غیردوستانه نسبت به بیگانگان وجود داشته باشه.

اونجا که گفتم: "به کلمه بیگانه آلرژی دارم"، منظور این بود که به استفاده از این کلمه در نوشته ها یجورایی مشکل دارم. چون معمولا بار منفی داره این کلمه.

خب درست میگویید پیش از ایرانی بودن همگی آدم هستیم، ولی همچنانکه پیشتر گفته‌ایم، تا زمانیکه
فاکتور «نزدیکی فیزیکی» در بهزیوی (زفاه) ما تاثیر دارد ما ایرانی و انیرانی (ناایرانی) خواهیم داشت.

در کنار آن، فرهنگ‌ها میبالند و در هم‌آوردی (رقابت) با یکدیگر هستند، این همآوردی یک ویژگی خواستنی است تا زمانیکه درست و
بجا دنبال شود، چه در زندگی شخصی که ما نمیخواهیم "یکسان" و "یکجا" با دیگران باشیم و میخواهیم از آنها پیشی بگیریم، در زمینه‌های
فرهنگ و زبان و دانش هم باید چیزی بنام «میهن‌دوستی» و نه میهنپرستی داشته باشیم تا این هم‌آوردی در راستای درست پیش برود.

در اینکه برخی میهن‌پرستی بیجا میکنند هیچ شکی نمیرود، در اینکه برخی خوربرپرستی (غرب‌پرستی) میکنند نیز سخنی نمیرود.

هر آینه، راهکارهایی که برای آدمی میدهیم برای آدمی است، نمیتوان به مردم گفت که میهن خودتان را بفراموشید و همه چیز را دور
بریزید چون همه‌اش آت و آشغال است (چیزی در مایه‌های سخنی که امیر گفت) و بجایش بروید فرهنگ غربی را جایگزین کنید تا در زندگی کامروا شوید!

مانند این میماند که شما به دوست‌تان که آدم نداری است یک آدم پولدار نشان دهید و بگویید ببین؟ یاد بگیر،
فرهنگ و شخصیت خودتو دور بریز، هر کاری که این میکنه موبه‌مو بکن که شخصیتت بس بیخوده و زندگیت پوچ و به درد نخور!


این دقیقا همان چیزی است که دوستان امیر و راسل از ما میخواهند! (:

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ
#50

Mehrbod نوشته: امیر جان چیزهایی میگویی‌ها!

ویکی - نتایج جستجو | لغت نامه دهخدا



اوستا با دیرینگی‌اش که به نزدیک 3000 سال پیش میرسد تاریخچه نیست!؟
منظور تاریخچه‌ی استعمال زبان است. پارسی سره صدها سال است که بی‌استفاده بوده، در حافظه‌ی من و شما وجود ندارد و خودتان هم به زور زیرنویس از آن استفاده می‌کنید، توضیح بدهید وصل کردن دال‌ها به هم و دور کردن هرچه بیشتر آنها از مدلول چگونه بناست از پیچیدگی زبان ما بکاهد؟ من باید دات را اول به قانون ترجمه بکنم سپس به خود چیز، چرا این بهتر از قانونی‌ست که بلادرنگ آنرا به خود چیز وصل می‌کنم؟

زنده باد زندگی!
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع / نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
آخرین ارسال توسط
کمتر‌از 1 دقیقه قبل

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 2 مهمان