نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

موسیقی ایرانی
#11

موسیقی- ابزار شادی و تلقین عاطفه است بر طبع خشك وخشن آدمی و باران لطافت است بر رویش مهر وشفقت . و مرحم شادمانی است براندوه تلخ روزگاران . وقتی به موسیقی مورد علاقه مان گوش می دهیم . لذت می بریم . حالت مطبوعی به ما دست می دهد و اعصابمان آرام می گیرد . یك ترنم مناسب و دلنشین و به موقع قادر است فرد را از فرسایش اعصاب و خستگی درگیری های روزانه رها كرده . حال و هوای خوبی به او بدهد .
انسان می تواند درپناه موسیقی زمان را به خوشی بگذراند و كمتر خسته شود . همه ما گاهی از نظر عصبی بهم می ریزیم . در این حال آهنگی مناسب از موسیقی می تواند اعصاب ما را آرام كند و ملال غم از دل بزداید . مشهور است كه امیر اسماعیل سامانی چنان تحت تاثیر آهنگ بوی جوی مولیان رودكی قرار گرفت . كه تاب و توان از دست داد و آهنگ بازگشت به بخارا ساز كرد .
اصولا بین احساس آدمی و الحان موسیقی رابطه ای معنوی و نامرئی وجود دارد كه انسان می تواند در هر وضعیت روانی . آهنگی مناسب و نوائی سازگار انتخاب كند . و نیزموسیقی توانائی خوبی برای بیان احساس دارد . بهمین دلیل در هر زمان به نوع متفاوتی از ریتم و نوای موسیقی نیاز داریم كه با حال و هوای روحی ما سازگار باشد .
این كه انسان راغب به شنیدن اشعار وزین و صوتهای هارمونی می باشد . خود دلیلی است بر نیاز فطری انسان به شنیدن نوای موسیقی . براساس تحقیقاتی كه برای كشف فواید موسیقی انجام گرفته . ثابت شده كه موسیقی بر انسان تاثیر مفید و مثبت و سازنده دارد . از تسكین روح و روان گرفته تا شادابی و سلامت . از تقویت یادگیری تا برطرف كردن دردهای جسمی . از فراموشی غمهای زندگی تا كیفیت رشد جنین در شكم مادر .
حتی تاثیر مثبت موسیقی بر حیوانات نیز به اثبات رسیده . كه ریتم های خاصی از موسیقی می تواند تحمل خستگی را بر تن شتران آسان كند . و میزان شیردهی گاو را افزایش دهد . و مار سمی را به وجد آورد .
پاسخ
#12

درود به شما و سپاس از شما بابت بالا آوردنِ این جستار مطلب‌تان.
فقط یک نکته‌ای را بگویم، از موسیقی تاثیراتِ شگرفی مشاهده شده و هنوز منشا راستین این تاثیرات به فرزامی به تحقیق درنیامده و هیچ بعید نیست شما اثری از موسیقی ببینید که برایتان قابلِ باور نباشد اما مارها کر هستند و دلیلِ اینکه شما آنها را در نمایش رقصان می بینید نه به خاطر موسیقی که به سببِ حرکاتِ مارگیر یا مرتاضِ مربوطه است.

کسشر هم تعاونی؟!
پاسخ
#13

یوهان ولفگانگ گوته شاعر آلمانی می گوید . هركسی باید روزانه . موسیقی بشنود . یك شعر خوب بخواند و در صورت امكان چند كلمه حرف منطقی بزند .

لودویگ بتهون می گوید . موسیقی از فكر تراوش می كند . و به قلب می نشیند .


وینسنت ون گوگ . می گوید . با نقاشی می خواهم چیزی آرام بخش مانند موسیقی خلق كنم .


رلیبوز می گوید . موسیقی شاعرانه ترین . نیرومند ترین و زنده ترین هنرهاست .

لئو تولستوی . می گوید موسیقی تند نویسی احساسات است .

دیریست بشر به قدرت شگرف موسیقی پی برده . و از این پدیده در جهت ارتقای جسم و جان بهره گرفته . امروزه موسیقی در زمینه روان درمانی و اجتماعی كردن انسان كاربرد دارد .
بیماران روانی كه از حیث روابط اجتماعی و مردمداری . افراد ناتوانی هستند به وسیله آوازهای جمعی از انزوا بیرون می آیند و دست كم بطور موقت اجتماعی می شوند .

موسیقی درمانی شیوه ای است برای پدید آوردن احساس آسودگی خیال و آرامش اعصاب و انگیختن نشاط در بیمار . امروزه از صوتهای هارمونی و ریتمهائی ملایم برای شل كردن عضلات بهره می گیرند . و بیمار را از درد جراحی و رنج درمان تا حدودی غافل می سازند .

ایرانی همواره شور شادی را دوست داشته . عاشق و شیفته موسیقی بوده . جشن و پایكوبی با روح و روان ما مانوس و در خون ما جاری است . هنر موسیقی در ایران مسبوق به سابقه ای دیرینه است كه به دوره پهلوانی بر می گردد . و ریشه درعمق تاریخ باستان دارد .
پاسخ
#14

چارلز داروین : موسیقی نیروی حیات بخشی است که به گونه ای اسرار آمیز، خاطره های فراموش شده دورترین روزهای زندگی را در قلبها بیدار می کند.

برای من که بیشتر اوقات همین طور هست. یعنی فکر می کنم برای ما آدمها بیشتر از اینکه شندیدن موسیقی و نوا به ذات و تنهایی ما رو دچار خوشی کنه؛ بیشتر از اون بردن ما به عالم خیال و خاطرات هست که روح ما رو نوازش میکنه.
پاسخ
#15

دوستان گرامی کسی اهل موسیقی سنتی می‌باشد؟ چه آثاری را در این زمینه پیشنهاد می‌دهید؟
پاسخ
#16

موسیقی از دوران كهن با نامهای رامشگری و خنیاگری در میان مردم معروف بوده و در همه جشنها می نواختند . تنها در دوران فریدون بخاطر كشته شدن ایرج تامدتی پروای زخمه چنگ نبوده . و در دوره منوچهر است كه نخستین بار در جشن پیوند زال و رودابه سخن از ساز و آواز به میان می آید .

بفرمود تا زنگ و هندی درای /زدند و گشادند پرده سرای
بزد نای روئین و بربست كوس /بیاراست لشگر چو چشم خروس
ابا ژنده پیلان و رامشگران /زمین شد بهشت از كران تا كران
زپس گونه گون . پرنیانی درفش /چه سرخ و چه سبز و چه زرد و بنفش
چه آواز نای و چه آواز چنگ /خروشیدن بوق آوای زنگ
تو گفتی مگر روز انجامش است /یكی رستخیز است . یا رامش است
همه شهر از آوای هندی درای /زنالیدن بربط و چنگ و نای
تو گفتی در و بام رامشگر است /زمانه به آرایش دیگر است
همه پشت پیلان پر از كوس و نای /در و دشت پر بانك نغمه سرای(شاهنامه)

در این جشن نام چندین ساز آمده كه بعضی مثل بوق . هندی درای . كوس . زنگ . نای روئین . ویژه جنگ است و بربط و نای ویژه رامشگران و خنیا گران نغمه سرا بوده . شاهنامه در جشن تولد رستم می فرماید .

همی خورد هركس به آوای رود /همی گفت هركس به شادی سرود
بزد مهره در جام . برپشت پیل /وز او برشد آواز . تا چند میل (شاهنامه)

جام نوعی آلت موسیقی بوده كه برآن مهره می زدند و پیداست كه صدای آن تا مسافت دور می رفته . بعد از آن دوباره در نخستین دیدار رستم و كیقباد سخن از سرود و خنیاگری به میان می آید .
برآمد خروش از دل زیر و بم /فراوان شده شادی . اندوه كم
نشستند خوبان بربط نواز /یكی عود سوز و یكی عود ساز
سراینده ای این سخن ساز كرد / دف و چنگ و نی راهم آواز كرد
كه امروز روزی است با فر و داد/كه رستم نشسته است با كیقباد
به شادی زمانی برآریم كام /زجمشید گوئیم و نوشیم جام

بده ساقی نوش لب جام می /بنوشم بیاد شه نیك پی

بیت آخر مبدا تمام ساقینامه هائی است كه با نام صوفی نامه نیز در دستگاههای ماهور و بیات اصفهان خوانده می شود .
پاسخ
#17

پست اول نشان از این بود که جستار در باب موسیقی سنتی گشوده شده ولی پست های دیگه کاملا متفاوت بود!
به هر جهت!
خود من از علاقه مندان موسیقی سنتی ایرانی هستم و به شدت ازش دفاع میکنم
یکی از تکنیکی ترین موسیقی های دنیاس اگر مشکلات اجازه میدادند و راه بر پیشرفت ایران هموار بود قطعا موسیقی ایران یگانه می ماند هر چند که الان هم از خیلی از لحاظ بر تمام سبک های موسیقی جهان برتر هستش برای مثال تکنیکی بودن اون و حتی برتری و تنوع گوشه و دستگاه ها یا تاثیر گرفتن سازهای نوین سنتی از نواهای طبیعت
و شاید همین دیدگاه و اطلاعات هر چند اندکم در این مورد من رو دچار وسواس در انتخاب موسیقی کرده!
چرا که هر موسیقی رو نمی پسندم و پیچیدگی موسیقی برای من به شدت لذتببخش هستش به همین خاطر از خوانندگان لس آنجلسی هم کسانی رو میپسندم که کاملا تکنیکی هستن و دستی در موسیقی سنتی ایرانی داشتن مانند بانو هایده یا قمیشی که بسیار زیبا تکنیک های موسیقی راک و موسیقی سنتی رو تلفیق کردن یا معین و ...
برای اطلاعات بیشتر در این زمینه کتاب تاریخ موسیقی ایرانِ روح الله خالقی رو پیشنهاد میکنم
پاسخ
#18

موسیقی سنتی یکی از دلکش ترین گونه های موسیقی است که تا کنون شنیده ام .
در کشور ما ایران این موسیقی شاخه های مختلف دارد و بسیاری از سلیقه ها را پوشش میدهد . معضلات این گونه از موسیقی ریشه در تاریخ دارد ، به ویژه تاخت و ستیزهای سی و چند ساله ی اخیر در غریب ماندن این گونه ی موسیقی در میان نسل جوان بی تاثیر نبوده .
بی گمان هر که با موسیقی سنتی آشنایی دارد میداند که آواز محمدرضا شجریان در این نوع از موسیقی بی مانند است ...تصنیف ها و آوازهای زیادی از ایشان هست که بسیار زیبا و گوش نواز هستند . تصنیفی که هیچ گاه برای خود من قدیمی نمی شود و همیشه آن را گوش می دهم و روحم را نوازش می دهد این است :

دانلود تصنیف شیدایی - شیرین مهربان

آهنگساز : استاد پرویز مشکاتیان
آواز : محود رضا شجریان
شعر : حافظ

« در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی
خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی

دل که ایینه ی صافی است غباری دارد
از خدا میطلبم صحبت روشن رایی

شرح این قصه مگر شمع بر آرد به زبان
ور پروانه ندارد به زبان پروایی »


فعلا این رو داشته باشید تا بعد ... E00e
پاسخ
#19

در قرن اخیر افرادی مثل میرزاحسینقلی و برادرش میرزا عبدالله و علی اكبرخان پیدا شدند كه به گونه ای خودجوش بدون كمك دولت وهیچ تكیه گاه مادی . و علی رغم همه فشارهای عقیدتی .
تنها به انگیزه عشق و علاقه شخصی خویش ردیف ها و نت های مسیقی سنتی فراموش شده را از دفترپیشینیان برگرفتند و باكشف قوائد و بازسازی وسایل . شیوه نواختن را به دیگران آموختند .

دوران پهلوی ها با همه استبداد و خفقان سیاسی كه وجود داشت . یك دوران طلائی بود برای رونق بازار موسیقی ایرانی . به یومن طبع لطیف و ذوق سلیم و احساسات رقیق هنرمندان شوروحالی پدید آمد و هنر خنیاگری و رامشگری چندی قوت گرفت و بارور شد .
سرود های محلی . ترانه های مردمی . اشعار عرفانی در قالب موسیقی اصیل ایرانی . می توانست . ندای عاطفی در دهد . عشق و دوستی ترویج كند . شور و حال بیآفریند . بذر محبت و صمیمیت بیافشاند . بر روح و روان انسانها اثر شادی بگذارد . و دلها را بهم نزدیك تر نماید .

با آمدن حكومت اسلامی در اندك زمانی ریشه موسیقی و موسیقی دان و آهنگ ساز و ترانه سرا چنان از بیخ و بن كنده شد كه دیگر نوای شادی از دلها برنخاست .

سرود های محلی . ترانه های مردمی . اشعار عرفانی در قالب موسیقی اصیل ایرانی . سرشار از محبت بود و می توانست . ندای عاطفی در دهد . عشق و دوستی ترویج كند . شور و حال بیآفریند . بذر محبت و صمیمیت بیافشاند . بر روح و روان انسانها اثر شادی بگذارد . و دلها را بهم نزدیك تر نماید . به اشعار این ترانه ایرج توجه كنید .
تاكی نیرنگ و دوروئی . تا كی خشم و كینه جوئی . مهربانی ها رفته دیگر از میان ما بازآ دور از خشم و غوغا در دنیای آرزوها .تا كه دلها را پر كنیم از مهربانی ها . یارب تو كاری كن ما را تو یاری كن دلهای ما را آشنا و آشنا تر كن . این دشمنی ها را بیرون كن از دلها بیگانگان را آشنا و آشنا تر كن .

در قرن اخیر خوانندگانی چون عارف قزوینی . ایرج . گلپایگانی . شجریان . و قمر المولك . دلكش . مرضیه . مهستی و بعض دیگر در جهت ترویج موسیقی ایرانی تاثیر گذار بوده اند .
پاسخ
#20

نگرشی کوتاه به وجوه تمایز میان موسیقی ایرانی و غربی

آنچه مایه‌ی تفاوت میان موسیقی ایرانی و غربی‌ست اصلی‌ست
بنیادی که در واقع ماهیت متفاوت هنر غربی و ایرانی را نمایان
می‌سازد. هنر ایرانی سرشار از جنبه‌های رئالیستی و واقع‌گرایانه
از یک طرف است و از طرف دیگر عمیقا مبتنی بر فرد و درک و ذوقِ
اوست. هنرمند ایرانی گویی نشسته بر گوشه‌ای از جهان و در نقطه‌ای
فراتر از زمان، به هستی و عالم می‌نگرد. هنر او می‌کوشد جنبه‌های
متعالی از خلوت ِ هنرمند و راز و نیازش و نجواهای شبانه‌اش را به بیان
بکشاند. در شعر عطار چنین می‌خوانیم:

ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
بر در دل روز و شب منتظر یار باش


دلبر تو جاودان بر در دل حاضر است
روزن دل بر گشا حاضر و هوشیار باش


نیست کس آگه که یار کی بنماید جمال
لیک تو باری به نقد ساخته کار باش


لشگر خواب آوردند بر دل وجانب شکست
شب همه شب همدم دیده بیدار باش


گر دل و جان تورا در بقا آرزوست
دم مزن و درخفا همدم عطار باش

موسیقی ایرانی عمیقا متکی‌ست به شعر چنانکه گاهی
گفته شده است، موسیقی ایرانی در واقع بیان شعر ایرانی‌ست
در قالب ساز و آهنگ.

شعر و موسیقی ایرانی هر دو در خلوت و حالات خاصی که به
شاعر یا نوازنده دست می‌دهد می‌ترواد. با توجه به این خصوصیات،
موسیقی ایرانی مبتنی شده است بر تکنوازی و بداهه‌نوازی.
هنرمندِ نوازنده‌ی ایرانی گاهی می‌نشیند ساعتها تکنوازی می‌کند
و بطرز عجیبی تمام ِ آن دلنشین است و شنونده‌‌ای که مخاطب
اثر است کمترین احساس خستگی نمی‌کند.

ویژگی منحصر بفرد دیگر موسیقی ایرانی، یگانگی نوازنده، موسیقی
و شنونده است! گویی همزمان با هم دست به کاوشی زده باشند
ماجراجویانه. آهنگسازی معنا ندارد، نوازنده در لحظه و بر روی صحنه
آهنگ می‌سازد و شنونده نیز آمده است چیزی را بشنود که انتظارش
را ندارد. نوازنده، مخاطب را با خود به همراه می‌کند به مسیری که
خودش نیز پیش‌تر در آن گام ننهاده است و تنها خاطراتی مه‌آلود و
غبارگرفته از آن در ذهن دارد. این خاطرات، درواقع همان ردیف
و دستگاه‌های موسیقی ایرانی‌ست که نوازنده سالها با آنها
تمرین کرده است.

تمام اینها عناصر جوهری موسیقی ایرانی که نه فقط، بلکه همه‌ی هنر ایرانی
محسوب می‌شوند. موسیقی‌دان ایرانی اگر بر سر حال باشد، چنان
مخاطبِ آشنا و محشور با موسیقی ایرانی را در نواها و ملودی‌های
خود غرق می‌سازد که به قول ِ معروف او را از کون و مکان خارج می‌سازد
و به آسمانها می‌برد؛ اما اگر بر سر حال نباشد، همچون کسی هرگز
دست به ساز نبرده است، گویی تنها با آن بازی میکند.

تمام ِ این خصوصیات، در نهایت منجر می‌شود به اینکه شما موسیقی‌ای
را می‌شنوید که در آن عیب و خطا و خارج‌ زدن هم به گوش می‌رسد اما
در عمل چیزی از ارزش هنری اثر کم نخواهد شد. بنابراین ایراد گرفتن
از سنتورنوازی که حین اجرا مضراب‌اش روی خرک می‌خورد یا روی
دو سیم همزمان اصابت می‌کند، یا تارنوازی که انگشت‌اش چند میلیمتر
آنطرف‌تر از جای درست می‌نشیند و درست روی نت نمی‌خورد، نابجاست.

این خصوصیات در موسیقی غربی نیست. در آنجا نظم و هارمونی است
که موسیقی را می‌سازد. موسیقی‌دان ِ حقیقی آهنگسازی است که
مدتها روی اثری زمان می‌گذارد و آن را برای ساز یا ارکستری خاص تنظیم
می‌کند و نوازنده در واقع همچون آموزنده‌ی نقاشی‌ایست که قلم
در دست دارد و استاد دست‌اش را گرفته و قلم‌اش را به سویی که
باید و درست است حرکت می‌دهد. نوازنده از خود اختیار بسیار مختصری دارد.


به همین دلایل این دو موسیقی ماهیتا با هم به کلی متفاوت هستند
و هر کدام زیبایی‌های خاص و گوشنواز خود را دارند.

من برای نمونه از هر کدام از موسیقی‌ها یک مورد اینجا قرار خواهم داد.

موسیقی ایرانی، سه‌تار محمدرضا لطفی در دستگاه نوا، گوشه‌های درآمد و کرشمه.

[URL="https://soundcloud.com/alexander_evdokimov/1-chopin-etude-in-c-minor-revolutionary-etude-op-10-no-12"]پیانو سولو، چاپین، Revolutionary در گام C minor.
[/URL]
قطعه‌ی Adagio اثر Eleni Karaindrou ساخته شده برای فیلم Landscape in the mist

لازم به ذکر است که مطالب مطروحه، در مورد موسیقی‌های کلاسیک
معنادار است؛ در مورد همه‌ی انواع دیگر موسیقی مطرح نیستند.

شما نمودهایی از آنچه که گفته شد در رقص ایرانی و رقص غربی نیز مشاهده کنید.
رقص غربی شامل حرکاتی کاملا طراحی‌شده، مبتنی بر فیزیک رقصنده و همچون موسیقی
غربی کاملا منظم و مرتب است. در مقابل رقص ایرانی مبتنی‌ست بر عشوه‌ و ناز و حرکاتِ ظریف
و نه چندان منظم ِ رقصنده. این ویدئو را ببینید، رقصنده‌ی حرفه‌ای غربی، ایرانی می‌رقصد؛ همه‌ی
آنچه که گفته‌ام و نگفته‌ام را شما در این ویدئو به وضوح می‌بینید. می‌بینید که او چطور حرکات خاص
رقص ایرانی را با تم رقص غربی درمی‌آورد؛ به دست‌ها و بدن او که کشیده می‌شود و فیزیک‌اش
را شق و رق می‌سازد دقت کنید. او درون‌مایه‌ی رقص ایرانی را که همانا عشوه است را نمی‌تواند
نشان بدهد!

[video=youtube;-YhYLHyD_5s]https://www.youtube.com/watch?v=-YhYLHyD_5s[/video]




مقایسه کنید با رقص واقعی ایرانی:


[video=youtube;64VR3jNdVZs]https://www.youtube.com/watch?v=64VR3jNdVZs[/video]


و

[video=youtube;TcqsN0FaYbw]https://www.youtube.com/watch?v=TcqsN0FaYbw[/video]


E415E415

کسشر هم تعاونی؟!
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع / نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
آخرین ارسال توسط kourosh_bikhoda
07-24-2014, 07:11 PM
آخرین ارسال توسط Dariush
06-27-2013, 09:17 PM

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 5 مهمان