04-12-2014, 10:49 AM
موسیقی از دوران كهن با نامهای رامشگری و خنیاگری در میان مردم معروف بوده و در همه جشنها می نواختند . تنها در دوران فریدون بخاطر كشته شدن ایرج تامدتی پروای زخمه چنگ نبوده . و در دوره منوچهر است كه نخستین بار در جشن پیوند زال و رودابه سخن از ساز و آواز به میان می آید .
بفرمود تا زنگ و هندی درای /زدند و گشادند پرده سرای
بزد نای روئین و بربست كوس /بیاراست لشگر چو چشم خروس
ابا ژنده پیلان و رامشگران /زمین شد بهشت از كران تا كران
زپس گونه گون . پرنیانی درفش /چه سرخ و چه سبز و چه زرد و بنفش
چه آواز نای و چه آواز چنگ /خروشیدن بوق آوای زنگ
تو گفتی مگر روز انجامش است /یكی رستخیز است . یا رامش است
همه شهر از آوای هندی درای /زنالیدن بربط و چنگ و نای
تو گفتی در و بام رامشگر است /زمانه به آرایش دیگر است
همه پشت پیلان پر از كوس و نای /در و دشت پر بانك نغمه سرای(شاهنامه)
در این جشن نام چندین ساز آمده كه بعضی مثل بوق . هندی درای . كوس . زنگ . نای روئین . ویژه جنگ است و بربط و نای ویژه رامشگران و خنیا گران نغمه سرا بوده . شاهنامه در جشن تولد رستم می فرماید .
همی خورد هركس به آوای رود /همی گفت هركس به شادی سرود
بزد مهره در جام . برپشت پیل /وز او برشد آواز . تا چند میل (شاهنامه)
جام نوعی آلت موسیقی بوده كه برآن مهره می زدند و پیداست كه صدای آن تا مسافت دور می رفته . بعد از آن دوباره در نخستین دیدار رستم و كیقباد سخن از سرود و خنیاگری به میان می آید .
برآمد خروش از دل زیر و بم /فراوان شده شادی . اندوه كم
نشستند خوبان بربط نواز /یكی عود سوز و یكی عود ساز
سراینده ای این سخن ساز كرد / دف و چنگ و نی راهم آواز كرد
كه امروز روزی است با فر و داد/كه رستم نشسته است با كیقباد
به شادی زمانی برآریم كام /زجمشید گوئیم و نوشیم جام
بده ساقی نوش لب جام می /بنوشم بیاد شه نیك پی
بیت آخر مبدا تمام ساقینامه هائی است كه با نام صوفی نامه نیز در دستگاههای ماهور و بیات اصفهان خوانده می شود .
بفرمود تا زنگ و هندی درای /زدند و گشادند پرده سرای
بزد نای روئین و بربست كوس /بیاراست لشگر چو چشم خروس
ابا ژنده پیلان و رامشگران /زمین شد بهشت از كران تا كران
زپس گونه گون . پرنیانی درفش /چه سرخ و چه سبز و چه زرد و بنفش
چه آواز نای و چه آواز چنگ /خروشیدن بوق آوای زنگ
تو گفتی مگر روز انجامش است /یكی رستخیز است . یا رامش است
همه شهر از آوای هندی درای /زنالیدن بربط و چنگ و نای
تو گفتی در و بام رامشگر است /زمانه به آرایش دیگر است
همه پشت پیلان پر از كوس و نای /در و دشت پر بانك نغمه سرای(شاهنامه)
در این جشن نام چندین ساز آمده كه بعضی مثل بوق . هندی درای . كوس . زنگ . نای روئین . ویژه جنگ است و بربط و نای ویژه رامشگران و خنیا گران نغمه سرا بوده . شاهنامه در جشن تولد رستم می فرماید .
همی خورد هركس به آوای رود /همی گفت هركس به شادی سرود
بزد مهره در جام . برپشت پیل /وز او برشد آواز . تا چند میل (شاهنامه)
جام نوعی آلت موسیقی بوده كه برآن مهره می زدند و پیداست كه صدای آن تا مسافت دور می رفته . بعد از آن دوباره در نخستین دیدار رستم و كیقباد سخن از سرود و خنیاگری به میان می آید .
برآمد خروش از دل زیر و بم /فراوان شده شادی . اندوه كم
نشستند خوبان بربط نواز /یكی عود سوز و یكی عود ساز
سراینده ای این سخن ساز كرد / دف و چنگ و نی راهم آواز كرد
كه امروز روزی است با فر و داد/كه رستم نشسته است با كیقباد
به شادی زمانی برآریم كام /زجمشید گوئیم و نوشیم جام
بده ساقی نوش لب جام می /بنوشم بیاد شه نیك پی
بیت آخر مبدا تمام ساقینامه هائی است كه با نام صوفی نامه نیز در دستگاههای ماهور و بیات اصفهان خوانده می شود .