Russell نوشته: منکه متوجه نشدم مهربد جان،خوب ادعا بشود.بالاخره ما ندانیم خوب است یا بد است هم پیش انگاشت ما میشود خنثی،ولی بالاخره میهندوستی باید بررسی شود از نظر اخلاقی حتی فرض (محال) بار اثبات بر دوش مخالفان هم باشد.
من هم متوجه نشدم!
من گفتم سودمندی فرگشتیک میهندوستی یا بهتر بگوییم، تیرهگرایی (tribalism) آشکار است، پیشتر داویده شده (-> مهاد هر شبکه طبیعی است) و خوبی آن نیز اثبات شده (طبیعت).
اکنون برخی میگویند این درست نیست، اینها باید بروند داو ما را بپوچند که نه، تیرهگرایی خوب نیست به این و آن بهمان.
Russell نوشته: ناگهان ندارد،نخست اینکه اینها پیشرفت است،یعنی هدف نهایی اینست که این تمایزها از بین بروند و خویش و همه جانداران تنها بمانند.ساختار همدردی انسانها هم آن اندازه به این چیزها پایبند نیست،یعنی میشود کسی به یک گربه ملوس بیشتر نزدیکی نشان دهد تا یک کودک در حال مرگ از گرسنگی در آفریقا.
1. هدف نهایی چرا این است؟
2. پیشرفت چگونه به این سو میرود؟
3. پایبندی چه پیوندی به بودن یا نبودن این همپیوندگیها (associations) دارد؟
Russell نوشته: و نکته آخر هم اینکه تنها میهن این وسط کاملا یک چیز من درآوردیست و در آن لیست یکجور وصله ناجور است،همزبانی و هم فرهنگی و قوم و خویش و اینها را میتوان با سایر گزینه ها توضیح داد.میهن ولی با یک قرار داد سیاسی میشود یکسری که دیروز هموطن بودند فردا دیگر نباشند جایشان یکسری دیگر هموطن شوند مانند همین افغانستان و ایران خودمان.
من که نشان دادم، نه تنها یک چیز من در آوردی نیست، که در هر شبکهای (natural network) این گرهها خود به خود ساخته میشوند. برای ما:
خویش
خویشاوندان
نزدیکان
دوستان
همسایگان
همشهریان
هماستانان
هممیهنان
همگونگان (=بشریت)
همزیستان (=جانوران)
کسی اینها را از خودش در نیاورده، خود به خود ساخته میشوند.
دو اینکه، مگر کسی داویده که اینها باید جایگزین ناپذیر یا نافروپیچیدنی (non-overridable) باشند؟
شما دوستتان را هم میتوانید بدگرانید، آیا این به این چم است که فرایافتی بنام «دوست» من در آوردی است و واقعیت ندارد!؟