01-11-2016, 07:09 PM
Dariush نوشته: اسلام علاوه بر اصول دین، دارای مجموعهای از احکام است که
برگرفته از سنت و قرآن هستند و معیار هر حکم فقهی محسوب
میشوند. هر حکم یا قانونی باید یا بطور مستقیم از این دو
مرجع گرفته شوند و یا آنکه با تفسیری از این دو و یا نهایتا
با احادیث و سنت صحابه و ... سنجیده شوند. تمام اینها به این
سبب است که در اسلام «بدعت» شدیدا محکوم است.
در ادیان دیگر هم چندان از بدعت استقبال نمیشود،
اما حکمی اینچنین صریح و محکم در این مورد نیز وجود ندارد.
همین باعث میشود که اسلام در گذر زمان همچنان متحجر
باقی بماند.
البته تمام انچه که می فرمایید کاملا صحیح است ولیکن با مراجعه به منابع اولیه چیزی به اسم اصول و فروع و چارتی که غالبا برای ما ,از کودکی در ذهنمان حک کرده اند وجود ندارد.به این سبب می شود, جملات را به این گونه اصلاح کرد که مطابق قرائت رسمی و سازمان یافته از متون دینی و اسلام شکل گرفته در بستر تاریخ و رسمیت یافته وتقدیس شده به وسیله قوای حاکم , اسلام اینچنین است و انچنان است.انچه که از قران بر می اید, قران متنی سازمان یافته ,دارای فهرست و موضوعات معلوم, مقدمات و نتیجه و...نیست به نظر می رسد استخراج اصول و فروع و شکل دادن به اعتقادات و استخراج احکام فقهی در کل از ابداع روحانیون باشد و توصیف دستگاه فکری انان.ناچارا تحجر بخشی از دستگاه فکری ایشان خواهد بود.
می شود دو نگاه متفاوت داشت
اسلام کشفی بود که محمد داشت .در این نگاه دیانت امریست عمومی و احکام خداوند همان قوانینی هستند که در سرشت بشر و طبیعت و جامعه هستند و رستگاری در شناخت و تسلیم شدن در برابر این سنت هاست.در چنین حالتی چیزی به اسم تحجر معنا ندارد و فقط شکل و فرم قوانین بر اساس تغییرات اجتماعی , از جامعه ای به جامعه دیگر تغییر می کند.
حالت دوم اصالت دادن به شخص محمد و زندگی او در یک زمان تاریخی خاص و در یک محدوده جغرافیایی معین است واصالت دادن به زبان و عادات و عرف زمان وی . در نظر گرفتن سبک و سیاق زندگی او در این زمان و مکان خاص به عنوان سنت . در چنین حالتی تحجر امری حتمی خواهد بود.
Dariush نوشته: رویکرد علمی در جهان در مجامع علمی مطرح و مقبول است،
مردم عادی همچنان به افسانه و خرافه و دین بیشتر علاقه دارند.
ضمن اینکه این حرفیست بسیار کلی، چرا که تعریف دقیقی
از رویکرد علمی به جهان ندارد. رویکرد علمی به جهان اغلب
با پیشرفتهای تکنولوژیک اشتباه گرفته میشوند در حالیکه
این دو، یکی نیستند. ابزارهای تکنولوژیک بیشتر از آنکه به
رسالت علم پایبند باشند، در واقع تحت حاکمیت بازار و سرمایه
هستند.
شناخت جهان به منظور هماهنگی با ان ,حکمت پیشینیان است لیکن شناخت جهان به منظور تغییر جهان در جهت اهداف و ایده ال های انسان و خروج انسان از محدودیت های طبیعی و رسیدن به لذت و رفاه بیشتر و رنج کمتر و نهایتا خلوت کردن دنیای ادمیان از جولان نیروهای ماورایی. چیزی است که من ان را رویکرد علمی-اومانیستی می نامم.البته مهربد در باب سیستم تکنولوژی به اندازه کافی قلم فرسایی کرده ,زوال دیانت امری حتمی دراین سیستم خواهد بود.