12-12-2013, 01:12 PM
قدرت، اراده، اینها در محدودهء وسیعی کاربرد دارند و سرنوشت سازند.
در خیلی چیزها لازم هستند.
شما نمیتوانید سکس را از نظر کارایی و گستره و عمق کاربردش با قدرتهای اصیل و درونی مقایسه کنید.
سکس از دید مادی اش بیشتر به درد همان بقای نسل میخورد و عملگی/بردگی مفت طبیعت!
هرچند ما اکنون به یاری علم و خرد خود تاحدی این بحث بردگی را محدود کرده ایم، ولی بهرحال سکس حرف زیادی در زمینهء دیگری برای گفتن ندارد، آنهم در جهانی با شرایطی که ما داریم زندگی میکنیم.
ما نیازهای مهمتری هم داریم.
چیزهایی هستند که کاراییشان در تامین خوشبختی بیشتر است.
ولی بیشتر انسانها ظرفیت درک و بهره برداری بهینه از آنها را ندارند.
باید بفهمید که ما نمیتوانیم همه چیز را با هم داشته باشیم.
حداقل اینکه اکثریت نمیتوانند اینطور باشند.
و بسی از این حد کارشان سخت تر هم هست.
بنابراین باید به سراغ چیزهایی و روشهایی رفت که بهترین کارایی را دارند، تا در کل بتوان به بهینه ترین حالت ممکن، نه حالت بی نقص و ایدئال، رسید. از نظر خوشبختی!
واقعا مثلا در یک جامعه ای مثل ما که خیلی ها شب و روز باید دنبال لقمه نانی بدوند، آنوقت آدم مثلا دلش خوش باشد که اینقدر که خر حمالی میکند ولی بجایش سکس هم دارد؟
واقعا فکر میکنید لذت سکس در مجموع از نظر جمع جبری بزرگتر از لذت پایدار و گسترده و متنوع و عمیقی است که قدرتهای اصیل و درونی میتوانند انسان را قادر به دستیابی بدان کنند؟
منکه فکر نمیکنم!
سکس خرحمالی کردن آدم را کم نمیکند، بلکه بیشتر هم میکند (حداقل بطور معمول/برای اکثریت)، آدم را بیشتر علاف و نیازمند میکند، ولی قدرتهای اصیل و درونی هم لذت میاورند هم پیشرفت و هم خرحمالی آدم را کاهش میدهند.
همین الان که من میتوانم اینجا از سر کارم برای خودم در اینترنت بروم و هر حرفی میخواهم بزنم و راحت و آزاد باشم، بخاطر قدرت هم هست، نمیگویم فقط قدرت است، ولی قدرتهای اصیل و درونی من هم در این بین نقش مهم و ضروری داشته اند. تازه این فقط یک مدل و یک جنبهء آنست.
اگر دنبال سکس میرفتم، اینقدر از نظر روانی، وابستگی ها و نیازهای مادی، از نظر ذهنی و دانش و تخصص و فناوری، قوی نبودم، و نمیتوانستم اینقدر شرایط زندگی ام را کنترل کنم.
البته اینها احتمالات و نتیجه گیری های منطقی و عقلانی است؛ نمیشود 100% مطمئن بود.
کل زندگی هم البته همین است.
شما هم مطمئن نباشید.
مطمئن نباشید که درست فکر میکنید.
مطمئن نباشید که چون سکس میکنید موفق تر و خوشبخت تر هستید.
شاید هم نباشید! کسی چه میداند. حتی خودتان هم ممکن است ندانید و هیچوقت هم نفهمید.
هر آدمی خودش میداند که چقدر خوشبخت است.
البته آنهم اگر بتواند بداند!!
هر آدمی خودش میداند و انتخاب میکند که با چه راه و روشی بیشتر شانس خوشبخت شدن را دارد، با چه راه و روشی در مجموع جمع جبری بزرگتری خواهد داشت. از کوتاه مدت تا طولانی مدت. همه اش حساب است. نه؟
در خیلی چیزها لازم هستند.
شما نمیتوانید سکس را از نظر کارایی و گستره و عمق کاربردش با قدرتهای اصیل و درونی مقایسه کنید.
سکس از دید مادی اش بیشتر به درد همان بقای نسل میخورد و عملگی/بردگی مفت طبیعت!
هرچند ما اکنون به یاری علم و خرد خود تاحدی این بحث بردگی را محدود کرده ایم، ولی بهرحال سکس حرف زیادی در زمینهء دیگری برای گفتن ندارد، آنهم در جهانی با شرایطی که ما داریم زندگی میکنیم.
ما نیازهای مهمتری هم داریم.
چیزهایی هستند که کاراییشان در تامین خوشبختی بیشتر است.
ولی بیشتر انسانها ظرفیت درک و بهره برداری بهینه از آنها را ندارند.
باید بفهمید که ما نمیتوانیم همه چیز را با هم داشته باشیم.
حداقل اینکه اکثریت نمیتوانند اینطور باشند.
و بسی از این حد کارشان سخت تر هم هست.
بنابراین باید به سراغ چیزهایی و روشهایی رفت که بهترین کارایی را دارند، تا در کل بتوان به بهینه ترین حالت ممکن، نه حالت بی نقص و ایدئال، رسید. از نظر خوشبختی!
واقعا مثلا در یک جامعه ای مثل ما که خیلی ها شب و روز باید دنبال لقمه نانی بدوند، آنوقت آدم مثلا دلش خوش باشد که اینقدر که خر حمالی میکند ولی بجایش سکس هم دارد؟
واقعا فکر میکنید لذت سکس در مجموع از نظر جمع جبری بزرگتر از لذت پایدار و گسترده و متنوع و عمیقی است که قدرتهای اصیل و درونی میتوانند انسان را قادر به دستیابی بدان کنند؟
منکه فکر نمیکنم!
سکس خرحمالی کردن آدم را کم نمیکند، بلکه بیشتر هم میکند (حداقل بطور معمول/برای اکثریت)، آدم را بیشتر علاف و نیازمند میکند، ولی قدرتهای اصیل و درونی هم لذت میاورند هم پیشرفت و هم خرحمالی آدم را کاهش میدهند.
همین الان که من میتوانم اینجا از سر کارم برای خودم در اینترنت بروم و هر حرفی میخواهم بزنم و راحت و آزاد باشم، بخاطر قدرت هم هست، نمیگویم فقط قدرت است، ولی قدرتهای اصیل و درونی من هم در این بین نقش مهم و ضروری داشته اند. تازه این فقط یک مدل و یک جنبهء آنست.
اگر دنبال سکس میرفتم، اینقدر از نظر روانی، وابستگی ها و نیازهای مادی، از نظر ذهنی و دانش و تخصص و فناوری، قوی نبودم، و نمیتوانستم اینقدر شرایط زندگی ام را کنترل کنم.
البته اینها احتمالات و نتیجه گیری های منطقی و عقلانی است؛ نمیشود 100% مطمئن بود.
کل زندگی هم البته همین است.
شما هم مطمئن نباشید.
مطمئن نباشید که درست فکر میکنید.
مطمئن نباشید که چون سکس میکنید موفق تر و خوشبخت تر هستید.
شاید هم نباشید! کسی چه میداند. حتی خودتان هم ممکن است ندانید و هیچوقت هم نفهمید.
هر آدمی خودش میداند که چقدر خوشبخت است.
البته آنهم اگر بتواند بداند!!
هر آدمی خودش میداند و انتخاب میکند که با چه راه و روشی بیشتر شانس خوشبخت شدن را دارد، با چه راه و روشی در مجموع جمع جبری بزرگتری خواهد داشت. از کوتاه مدت تا طولانی مدت. همه اش حساب است. نه؟